
به گزاشر گروه دفاع و امنيت مشرق به نقل از فارس، پايگاه خبري المنار در مقالهاي به قلم "نادر عزالدين "، ضمن پرداختن به اخبار اخير سقوط دو هواپيماي جاسوسي به دست ايران در آبهاي خليج فارس، به بررسي اوضاع وخيم کنوني آمريکا در منطقه ميپردازد و تمامي اين سر و صداها را ناشي از بحراني ميداند که آمريکا با آن روبرو است.
به عقيده نويسنده اين مقاله، اعلام سقوط دو هواپيماي جاسوسي غرب به دست ايران بر روي آبهاي بينالمللي خليج فارس سيلي جديدي به صورت غرب بود، به ويژه آنکه اين خبر مصادف شد با تصميم ايالات متحده جهت پرواز هواپيماهاي جاسوسي پيشرفتهاي که قادر است به طور کامل از شهرهاي افغانستان تصويربرداري کنند؛ اين جريان نشان ميدهد پيامهاي ايران ابعاد و معاني مختلفي دارد، به ويژه آنکه هواپيماهاي ساقط شده مجهز به سيستم پيشرفته ضد راداري هستند که به همين علت گفته مي شده هدف قرار دادن آن در پيشرفته ترين کشورها نزديک به محال بوده است.
از سوي ديگر تاثيرات اين موضوع در عرصه درگيريهاي سياسي پيرامون پرونده هستهاي ميان ايران و غرب نيز قابل تأمل است. اعلام اوليه اين موضوع کمي پيش از آغاز دور جديد مذاکرات که قرار است در ترکيه برگزار شود مطرح شده و به نوبه خود مصادف است با تلاشهاي سعودي- سوري پيرامون دادگاه بينالمللي حريري که بازخوردهاي آن در عرصه سياسي لبنان آغاز شده است.
يک روز پس از اين حوادث، اعلاميه دوم مطرح شد که عبارت است از تجهيز نيروهاي دريايي ارتش به نسل جديد موشکهاي کروز ساخت داخل در مراسمي با حضور سرلشگر "احمد وحيدي " وزير دفاع. با اين اقدام شکها به يقين تبديل شد و پس از سلسله مانورهاي نظامي سال گذشته اين پيام به دوست و دشمن ارسال شد که امروز ايران بيش از هميشه آماده رويارويي با هرگونه درگيري است؛ مانورهاي صورت گرفته تنها مانور صِرف نبوده بلکه نشان ميدهد نبايد توان نظامي ايران در عرصههاي زميني، هوايي و دريايي را ناديده گرفت.
*ايران به تحقق اهداف هستهاي خود نزديک است
در همين رابطه دکتر "حبيب فياض " کارشناس مسائل ايران معتقد است: روابط ايران و آمريکا مرحله بسيار حساسي را ميگذراند که شايد بتوان آن را مرحله انعطافي دانست؛ از نظر سياسي شايد روابط ميان دو کشور به حل و سازش برسد و از طرف ديگر بايستي منتظر برخورد ميان اين دو باشيم. براي ما روشن است که آمريکا در بيش از يک عرصه به دنبال افزايش فشار بر ايران است؛ ايالات متحده اميدوار است ايران در مذاکرات هستهاي خود با غرب تسليم شود و از طرف ديگر ميخواهد که ايران در زمينه بحران افغانستان که غرب از آن رنج ميبرد کمک کند. "
وي در گفتوگو با المنار ميافزايد: سرنگون کردن دو هواپيماي جاسوسي غربي تأکيدي بر اين مطلب بود که ايران هرگز در برابر فشارها و تهديدات آمريکا، به هر شکلي باشد حتي اگر به حد بحران نظامي و امنيتي برسد، کوتاه نخواهد آمد. اين اقدام اثبات کرد که اين کشور هر قدر هم متحمل هزينههاي سنگيني شود هرگز حاضر به دادن امتياز نيست.
فياض ميافزايد: در اينجا مسألهاي وجود دارد که حساسيت موضوع را بالا ميبرد و آن طرح صلح سوري – سعودي پيرامون دادگاه بينالمللي است که به موافقت آمريکا نياز دارد و واشنگتن آن را منوط به دادن امتياز در عرصه افغانستان دانسته است؛ اما رهبر انقلاب اسلامي ايران پيش از اين اظهار داشتند ايران اين دادگاه را غيرقانوني، بيارزش و باطل مي داند، اين موضع نشان ميدهد تهران آماده سازش در اين زمينه نيست؛ پاسخ ايشان تأکيد دارد که بازي مصالحه آمريکا هرگز به نتيجه نخواهد رسيد و ايران از وضعيت مقاومت در لبنان راضي است. بازي مصالحه آمريکا از يک طرف عمق بحراني که واشنگتن در لبنان و عراق و افغانستان دارد را نشان ميدهد و از طرف ديگر نشاندهنده آن است که ايران به تحقق اهداف هستهاي خود نزديک شده است.
*غرب به دنبال حل بحران افغانستان است نه موضوع هستهاي ايران
فياض معتقد است تهران با نشان دادن نهايت آمادگي خود به دنبال جلوگيري از هرگونه تجاوز و حمله است؛ محاسبات ايران باعث تغيير در منطقه ميشود و نشانه آن امروز عقبنشيني آشکار آمريکا است؛ اگر غرب مذاکره بخواهد ايران آماده است اما اگر به دنبال درگيري باشد ايران در نهايت آمادگي قرار دارد.
اين کارشناس مسائل ايران تصريح کرد که عقبنشيني غرب در تعامل با پرونده هستهاي ايران روشن است؛ زماني کشورهاي 1+5 حاضر به انجام مذاکرات خارج از ژنو نبودند اما امروز موافق مذاکره با ايران در استانبول هستند؛ اگر گفتهها درست باشد دورههاي بعدي مذاکرات در برزيل و تهران خواهد بود که اين نشان از ضعف اردوگاه غرب است و اينکه پرونده ايران ديگر اولويت نداشته و تبديل به مسألهاي واضح شده که امکان تجديد نظر در آن نيست؛ اينجا ديگر طرف غربي به دنبال حل مسأله افغانستان است که بعد از عراق براي او در اولويت قرار دارد.
در رابطه با استفاده مادي ايران از اين شکار ارزشمند، دکتر فياض معتقد است عبارت بکار رفته توسط ايران ساقط کردن است نه انفجار يا انهدام؛ در اين حالت تهران قادر خواهد بود اطلاعات جاسوسي که اين هواپيما در حال جمعآوري آن بود را به دست آورد؛ بعلاوه امکان استفاده از تکنولوژي پيشرفته بکار رفته در اين هواپيماها را دارد.
فياض سخن برخي که اين هواپيماها را صهيونيستي خواندند، نادرست دانست و گفت: اگر اين هواپيماها صهيونيستي بود ايران اصطلاح هواپيماهاي دشمن را بکار ميبرد نه هواپيماهاي غربي را؛ از طرف ديگر چرا بايد اسرائيل هواپيماهايش را به آسمان ايران بفرستد درحاليکه از بازخورد و عواقب اين کار مطلع است؛ اين در حالي است که پرواز آمريکا در افغانستان مجاور ايران در هر ساعت و براي هر مأموريتي تحت اختيارش قرار دارد.
به نظرميرسد پروندههاي منطقه بسيار داغ شده و برگههاي آن در حالت غليان قرار دارد، به گونهاي که درگيري و مصالحه با هم در توازن قرار دارند؛ در اين حالت يا نبردي همه جانبه به وقوع مي پيوندد يا مصالحهاي حاصل ميشود که ظاهرا سهم دو طرف از آن مساوي است. اما در واقع غرب و آمريکا ميدانند که اردوگاه مقاومت در هر دو حالت برنده است. چرا که با وجود تحرکات اخير آمريکايي، اسرائيلي و انگليسي، کوچک و بزرگ ميدانند نيروهاي اشغالي پيمان آتلانتيک شمالي در پي راه خروجي شرافتمندانه از منطقه هستند و دولت آمريکا به اندازه کافي از آب گلآلود باتلاق عراق، که هزاران سرباز در آن غرق شدند، ضربه خورده است؛ وضع امروز آمريکا درست مانند اوضاع رژيم صهيونيستي در سال 2000 است، زمانيکه باراک به صهيونيستها وعده داد که با انتخاب او ميتوانند از جنوب لبنان عقبنشيني کنند و همين اتفاق هم افتاد؛ هر کس از جمهوريخواه يا دموکرات بخواهد درگير جنگ شود گويي در مسير بي بازگشت است؛ بنابراين در اين اوضاع زبوني و حقارت غرب، جايي براي اعلام جنگ نيست و چنانچه بعد از اثبات ناتواني قدرتهاي بزرگ در مقابله و تحمل عواقب وخيم حماقت غرب، تصميم به صلح گرفته شود، اين تصميم تنها به نفع اردوگاه مقاومت خواهد بود.