
هر چند که نعمتالله معتقد است ميزان مخاطبان آثار را نبايد ملاک ارزشيابي کار قرار داد و آنچه مهم است درصد رضايتمندي مخاطب است نه درصد بينندگان.
اين نويسنده به تازگي در گفتوگويي با هفتهنامه سروش با انتقاد از مديريت شبکه يک سيما به دليل عدم حمايت از اين مجموعه تلويزيوني همکاري با اين شبکه را تجربهاي تلخ عنوان کرده و ميافزايد: آقاي پور محمدي مدير شبکه سه با اينکه در مکه است پيگير پخش تيزرهاي سريالي است که قرار است يک ماه ديگر از شبکهاش پخش شود. اما از روز قبلي که قرار است "زير هشت" پخش شود هيچ تيزري از آن نشان داده نميشود.
نعمتالله که دل پري از تبليع نشدن اين مجموعه تلويزيوني دارد، در بخش ديگري از صحبتهاي خود که به موضوع توبه و حقالناس پرداخته نيز، گلايههاي خود را ادامه داده و عنوان ميکند: اگر گروهي زحمت بکشد و به خاطر عدم مديريت آن کار ديده نشود هم حق آنها را ضايع کرده است؛ البته اين موضوع را چون عصباني هستم گفتم.
همه امتياز "زير هشت" مال مقدم
او معتقد است که اگر اين مجموعه مخاطبي براي خود دستوپا کرده به اين دليل است که کار خوب شده و اين موفقيت هم سهم سيروس مقدم، کارگردان سريال است: همه امتياز "زير هشت" مال مقدم است. اصلا اگر قرار بود مقدم آن را نسازد من هم آن را نمينوشتم.
اما علاقمندي به اين همکاري سبب نزديکي فضاي آثار و ديدن عناصر ثابت در کار ميشود. شباهت شيوه روايت، قاببنديهاي دوربين، شخصيتپردازي و حال و هواي قصه اين سريال با مجموعه "رستگاران" از جمله انتقاداتي است که بر همکاري تازه مقدم و نعمتالله وارد است، در حاليکه به اعتقاد اين نويسنده هيچ ردپايي از کار قبلي در "زير هشت" ديده نميشود چرا که فضاي کلي کار متفاوت است و اگر هم شباهتي بوده به اين دليل است که نويسنده و کارگردان يکي بودند.
50 کار ديگر بنويسم همينطور ديالوگ مينويسم
نعمتالله با تاکيد بر اين نکته که به لحاظ فيلمنامه شباهتي وجود ندارد در خصوص وجه مشترک ديالوگنويسي دو مجموعه ياد شده، عنوان ميکند: من اگر 50 کار ديگر بنويسم همينطور ديالوگ مينويسم اين قضيه جزو خصوصيات و علاقه من است و معمولا هم حرف کسي را براي تغيير اين شيوه گوش نميکنم.
عدد هشت و اسم اقدس را دوست دارم
نويسنده "رستگاران" در ادامه از علاقهمندياش به برخي موتيفها همچون عدد هشت در هشت ميليارد پول"رستگاران" و هشت برليان و هشت سال زندان عطا ميگويد: بله من عدد هشت را دوست دارم. چند المان هست که دوست دارم در کارهايم باشد. يکي عدد هشت است، يکي هم اسم اقدس که نام مادر مرحومام بود.
سکانس مرگ مادر امضاي اثر
غير از موارد ياد شده اين نويسنده جوان، دغدغهها و مشخصههاي ثابتي نيز در شخصيتپردازيهاياش دارد "غيرت" و "تعصب": اين ماجرا به خود من برميگردد. اين خصوصيت در خود من وجود دارد. خودم آدم بسيار خانواده دوستي هستم و از آنجا که فکر ميکنم ويژگي خوبي است و دوست دارم در همه کارهايم در يکي از شخصيتهاي فيلمنامه اين ويژگي را قرار ميدهم و معتقدم اين قضيه بايد بيش از بيش تبليغ شود تا اگر در مواردي بعضي اصول آن به فراموشي سپرده شده دوباره يادآوري شود. من سعي ميکنم در کارهايم به اين اصول بپردازم.
نعمت الله همچنين در خصوص سکانس تکراري مرگ اقدس ميگويد: من اگر صد کار ديگر هم بنويسم سکانس مرگ مادر را به همين شکل و با همين ديالوگ مينويسم چون اين قضيه براي من يک نوستالوژِي بين من و مادرم است و دوست دارم اينگونه آن را بنويسم. فکر ميکنم اين امضاي من باشد.
بينندگان پوستپيازي کانال تلويزيون را عوض کنند
از ديگر انتقاداتي که به مجموعه "زير هشت" ميشود تلخي فضايي است که به تصوير کشيده شده هرچند اين تلخيها واقعيت جامعه است اما گاهي اوقات با اعصاب مخاطب بازي ميکند، اين در حالي است که به گمان نويسنده، افرادي که "زير هشت" را تلخ ميبينند زيادي پوست پيازياند: نه من اينطور فکر نميکنم مگر ميشود کار اجتماعي ساخت و تلخي را به تصوير نکشيد. اصلا مگر شما ميتواني با زبان غير تلخ نصيحت کني؟ با زبان مهرباني که جواب نميدهد. براي اينکه بديهاي قضيهاي را نشان دهي بايد تلخيها و سياهيهاي آن را هم به تصوير بکشي. بعد هم مخاطب مجبور نيست که اين تلخيها را نگاه کند کنترل تلويزيون دستش است و مختار است که هر برنامه را در هر شبکهاي که دوست دارد ببيند!!!
با توجه به اظهار نظرهاي اين نويسنده بايد گفت که اگر مخاطبان پوستپيازي تلويزيون اعصاب تماشاي مردي که کودکش را از دست داده و دچار جنون شده يا جوان بيگناهي که با ناله انگشتهاي اره شدهاش را در زندان فرياد ميکشد و... را ندارند ميتوانند کانال تلويزيون را عوض کنند و اگر احيانا حوصلهشان از دعواي پدر و پسر و کينههاي قديمي خانواده کريمي يا جستوجوهاي دلنوازانه مادر و دختر گمشده و ...هم سر رفت مجبورند عطاي اين جعبه جادويي را به لقايش بخشيده و يا کنترل گيرندهاي ديگر را به دست گيرند.