در گذشته سیاست های کلان حکومت آمریکا بر تمرکز قدرت در دست ایالات (فدرالیسم) و کنگره استوار بود اما با ظهور نظریه "دولت رفاه" در نیمه دوم این قرن، راهبرد مدیریت آمریکا به سمت تقویت قدرت ریاست جمهوری رفت. این راهبرد تا آنجا پیش رفت که امروز قدرت و حوزه اختیار ریاست جمهوری آمریکا بیش از هم طرازان وی در سایر کشورهاست.

گروه جنگ نرم مشرق- ایالات متحده امریکا به عنوان ابر قدرت خود خوانده جهان هر چهار سال یکبار در ماه نوامبر شاهد برگزاری انتخابات جهت مشخص کردن کارمند Oval Office یا همان اتاق بیضی شکل کاخ سفید است.

در گذشته سیاست های کلان حکومت آمریکا بر تمرکز قدرت در دست ایالات (فدرالیسم) و کنگره استوار بود اما با ظهور نظریه "دولت رفاه" در نیمه دوم این قرن، راهبرد مدیریت آمریکا به سمت تقویت قدرت ریاست جمهوری رفت. این راهبرد تا آنجا پیش رفت که امروز قدرت و حوزه اختیار ریاست جمهوری آمریکا بیش از هم طرازان وی در سایر کشورهاست. آمریکایی ها دست رئیس جمهور خود را بازگذاشته اند تا هر طور که صلاح می داند کابینه خود را انتخاب کرده و در صورت لزوم آرای کنگره را وتو کند، در کل مدیریت کامل امور نظامی و دیپلماتیک را به دست شخص اول کشور سپرده اند.


آمریکا در طول تاریخ کوتاهِ سیصد ساله اش مستأجرین بسیاری به کاخ سفید دیده است، مستأجرینی که در دوران ریاست خود با اتخاذ دکترین های مخصوص باعث پدید آمدن قانون های نانوشته بسیاری در مسیر اداره کشور شدند، از این رو داشتن دید اجمالی نسبت به این روسای جمهوری و شناخت دکترین های آنها باعث می شود تا بتوان عمل ها و عکس العمل های مختلف آمریکا در مصاف با چالش های پیشرویش را شناخت.


روسای جمهور در آمریکا و دکترین هایشان

1.جورج واشنگتن


جورج واشینگتن (George Washington)
۱۷۹۹-۱۷۳۲ میلادی

جورج واشنگتن ملقب به پدر کشور(ملت - Father of Nation)، اولین رئیس جمهور آمریکا بود. او در سال 1789به ریاست رسید و تا هشت سال بعد، 4 مارس 1797به ریاست خود ادامه داد. واشنگتن نخستین رئیس جمهور آمریکا بود، از این رو دوره او "دوره پیدایش ها و اتخاذ ها" در آمریکا است. واشنگتن دکترین های خود را در حوزه مدیریت داخلی و نظام مند کردن دستگاهای دولتی قرار داد.

در دوران ریاست او وزارت خانه و "دیوان سالاری" وارد سیستم دولتی آمریکا شد و وزارت خانه های کلیدی همچون خارجه، دفاع، خزانه داری، دادگستری تشکیل شدند. اما در بعد خارجی واشنگتن سیاست خود را "پرهیز از ائتلاف با یکی بر علیه دیگری" و "بی طرفی مطلق" قرار داد، و به این علت در سال 1793 علی رغم فشار های خارجی دو طرف جنگ (فرانسه – انگلیس) اعلام بی طرفی کرد.


2.جان آدامز


جان آدامز (John Adams)
اکتبر ۱۷۳۵- ۴ ژوئیه ۱۸۲۶ میلادی


آدامز دومین مستأجر کاخ سفید بود، عمر دولت آدام محدود به 4 سال بود، وی دوران ریاست خود را بر مسائل داخلی متمرکز کرد. آدامز دکترین داخلی خود را بر جلوگیری و دوری از تجزیه کشور قرار داده بود، او از این رو بیش از پیش بر فدرال کردن نظام سیاسی آمریکا قرار داد، او همچنین با گذراندن "اصلاحیه11قانون اساسی"موجبات استقلال بیشتر دستگاه قضایی آمریکا را از قوه مجریه فراهم کرد.

آدامز در حوزه روابط خارجی دکترین خود را بر پایه ترمیم رابطه با فرانسه استوار کرد، او در روزهای نخست ریاستش هیأتی را به فرانسه فرستاد تا بتواند مصالحه و دوستی با فرانسویان را هموار کند. اما تنها چیزی که عایدش شد باج خواهی گسترده فرانسویان و تیره تر شدن روابط بود.

آدامز را شاید بتوان نخستین رئیس جمهور آمریکا دانست که به طور جدی به طرح دکترین دفاعی – نظامی برای آمریکا پرداخت. آدامز دکترین نظامی خود را بر پایه حضور گسترده در دریاها استوار کرد، او به این جهت دستور به تشکیل وزارت "دریانوردی" داد، وی ناوگان دریایی آمریکا را سامان داد و برای امن سازی راه های تجارت دریایی جنگی بزرگ را علیه کشتی های فرانسوی آغاز کرد، جنگی که موجب شکستی بزرگ برای فرانسویان شد. با وجود این پیروزی آدامز حاضر به ادامه جنگ با فرانسویان نشد، از این رو در انتخابات مقدماتی از همیلتون رقیب هم حزبی شکست خورد و پس از یک دوره ریاست جمهوری از عرصه قدرت خارج شد.

3.توماس جفرسون

توماس جفرسون (Thomas Jefferson)
۱۳ آوریل ۱۷۴۳- ۴ ژوئیه ۱۸۲۶ میلادی

سومین رئیس جمهور آمریکا، توماس جفرسون بود، او بین سالهای 1801- 1809و برای دو دوره رئیس جمهور شد. جفرسون دکترین داخلی خود را بر "سکولاریزه کردن جامعه نخبگان سیاسی" آمریکا استوار کرد و خواهان کاهش قدرت فدرال ها بود. او در بعد اقتصادی، دکترین خود را "کشاورزی و توسعه آن" قرار داد و به رشد شهر ها بدبین بود. جفرسون دکترین سیاست خارجی خود را بر روی"کاهش نفوذ اروپایی ها در آمریکا" متمرکز کرد، او ایالت لوئیزیانا را از اسپانیا با زور گرفت و لوئیزیانای بزرگ را از فرانسویان خرید. جفرسون سعی کرد که ایالت های سرگردان را به کشور خود جذب کند، از این رو بود که ایالت "اوهایو"را به پیوستن به ایالت متحده آمریکا ترغیب کرد.



4.جیمز مادیسون


جیمز مدیسون (James Madison, Jr.)

مارس ۱۷۵۱- ۲۸ ژوئن ۱۸۳۶ میلادی


مادیسون پس از جفرسون در سال 1809 به قدرت رسید، در دوران هشت ساله ریاست جمهوری وی بیش از پیش به مسائل خارجی پرداخته شد. در دوران مادیسون انگلیس دست به محاصره بزرگ دریایی آمریکا زد و این مسئله موجب آغاز جنگ بین انگلیس و آمریکا، با اعلان جنگ آمریکا شد. در این جنگ در آغاز انگلیسی ها دست بالاتر را داشتند و حتی موفق به اشغال واشنگتن و فراری دادن مادیسون را به ویرجینیا شدند، اما این شکست عمری نداشت و نیروهای مادیسون در سال 1812 شکست سختی بر انگلیسی ها در نیواورلئان وارد ساخته و توانستند انگلیس را شکست دهند.

در حوزه مدیریت داخلی مادیسون "افزایش اقتدار دولت" را دکترین خود قرار داد. او قبایل سرخ پوست را سرکوب کرد و از اختیارات فدرال ها کاست.

5.جیمز مونرو

جیمز مونرو (James Monroe)
۲۸ آوریل ۱۷۵۸- ۴ ژوئیه ۱۸۳۱ میلادی

مونرو پنجمین رئیس جمهور آمریکا بود، او حد فاصل سال های 1817- 1825 در این سمت به فعالیت پرداخت، مونرو دکترین داخلی خود را "هم بستگی ملی" قرار داد، از این رو کابینه خود را با ترکیبی از تمام مناطق تشکیل داد. مونرو جهت وحدت هر چه بیش از پیش آمریکایی ها "کالهون"جنوبی را وزیر جنگ و "کوئیسی آدامز" شمالی را به عنوان وزیر خارجه انتخاب کرد. او در راستای این سیاست سعی کرد سایر ایالت ها را نیز به آمریکا پیوند دهد، سعی و تلاشی که بی نتیجه هم نماند، وی توانست ایالت فلوریدا را نیز به جمهوری خود پیوند دهد. مونرو تهدید اصلی علیه آمریکا را "تجزیه طلیی" می پنداشت و از این رو به شدت به احساسات ملی گرایانه دامن می زد.

اما در بین روسای جمهور آمریکا، مونرو، بی پروا ترین سیاست خارجه را اعمال کرد، او دکترین خود را "کاهش نفوذ همگان در آمریکا" قرار داد، از این رو با در نظر گرفتن خطر احتمال تشکیل ائتلافی شامل اسپانیا برای باز پس گرفتن مستعمرات در آمریکا، اسپانیا را تحت فشار قرار داد تا فلوریدا را واگذار کند. او حتی به روس ها نیز اخطار داد که نباید به سوی سواحل جنوبی اقیانوس آرام دست درازی کنند. در کل مونرو دکترین سیاست خارجی خود را بر محوریت قاره آمریکا شکل داد، سیاستی که بعدها "دکترین مونرو" نام گرفت، مونرو هرگونه اقدام دولت های اروپایی برای باز پس گیری قسمت هایی از خاک آمریکای لاتین را عمل خصمانه ای تلقی و سعی در حمایت از استقلال طلبان آمریکای لاتین می کرد.

6.جان کوئینس آدامز 

جان کوئینسی آدامز (John Quincy Adams)
۱۱ ژوئیه ۱۷۶۷- ۲۳ فوریه ۱۸۴۸ میلادی

پس از مونرو، جان کوئینس آدامز فرزند جان آدامز به ریاست جمهوری در سالهای 1825- 1829پرداخت. دوران ریاست جمهوری او بیشتر صرف نزاع با کنگره شد. آدامز دوم، دکترین داخلی خود را بر پایه توسعه ساختارهای علمی – ارتباطی قرار داد، او دستور به ایجاد شبکه کانال ها و جاده ها داد. همچنین او به تاسیس دانشگاهی ملی، حمایت مالی از پروژه های علمی و احداث یک رصد خانه در زمینه توسعه هنر و علوم پرداخت. اما با این وجود اختلاف گسترده او با کنگره باعث ناکارآمد جلوه شدن آدامز شد و او در در دوم شکستی سخت از اندرو جکسون خورد. برخی معتقدند او با دخالت در درگیری روسیه و ژاپن به حفظ توازن در شرق کمک کرد



مونرو                                    مادیسون                                            آدامز


.7اندرو جکسون


اندرو جکسون (Andrew Jackson)
۱۵ مارس ۱۷۶۷- ۸ ژوئن ۱۸۴۵ میلادی

اندرو جکسون هفتمین رئیس جمهور آمریکا در سال های حد فاصل 1829- 1837 بود. جکسون سیاست های داخلی خود را بر پایه همزیستی با سایر ایالت ها استوار کرد و حتی جمهوری تگزاس را نیز به رسمیت شناخت. او در همین راستا موفق شد ایالت میشیگان را قانع کند تا به جمهوریش بپیوندد.

جکسون به شدت بر دکترین "مونرو" تاکید داشت و حضور اروپایی ها در آمریکای لاتین را بر نمی تاپید، از این رو در سیاست خارجی منشی "جنگ طلبانه " داشت و جنگ "الامو" را با اسپانیایی ها آغاز کرد. کارنامه اقتصادی جکسون، از موفق ترین کارنامه های اقتصادی دولتمردان آمریکاست، او توانست دولتش را تبدیل به اولین دولتی کند که بدهی خارجی ندارد. جسکون دکترین اقتصادی خود را توسعه تجارت با ایالت های همجوار و آمریکای لاتین قرار داد.


.8مارتین ون بورن


مارتین ون بورن (Martin Van Buren)
۵ دسامبر ۱۷۸۲- ۲۴ ژوئیه ۱۸۶۲ میلادی

مارتین ون بورن هشتمین ریاست جمهوری آمریکا، فقط یک دوره در سال های 1837-1841در این سمت بود. دوران او برابر بود با بحران اقتصادی سال ۱۸۳۷ که در اصل ناشی از چرخه های ادواری رکود و شکوفایی اقتصادی قرن نوزدهم میلادی و در آن دوره پدیده ای معمول بود. سیاست های ون بورن در حوزه اقتصادی تماما اشتباه بود و کشور را به سمت فروپاشی اقتصادی برد. در دوران او صدها بانک و موسسه ورشکست شدند و به مدت پنج سال آمریکا با بدترین رکود اقتصادی مواجه شد که تا آن زمان در تاریخ آمریکا سابقه نداشت. دکترین اقتصادی ون بورن "دکترین ضد تورمی" بود، دکترینی که موجب شد رکود اقتصادی عمیق تر و طولانی تری گریبانگیر آمریکا شود.
اما در حوزه سیاست خارجی تاثیر ون بورن کاملا شفاف است، ون بورن اولین رئیس جمهور آمریکاست که به فرای آمریکا اندیشید، شاید بتوان گفت که او دکترین خارجی آمریکا را "به دور دست ها اندیشیدن" قرار داد، ون بورن بارها صحبت از این نمود که بایستی تجربه های آمریکایی را تبدیل به مدل و الگویی برای جهانیان کرد. با وجود این آفرینش دیپلماتیک، عمر دولت ون بورن بخاطر مسائل اقتصادی طولی نکشید و او انتخابات سال 1840 را باخت و در سال 1841 قدرت را به ویلیام هریسون تسلیم کرد.

جکسون                                                                      ون بورن

.9ویلیام هنری هریسون


ویلیام هنری هریسون (William Henry Harrison)
۹ فوریه ۱۷۷۳- ۴ آوریل ۱۸۴۱ میلادی

ویلیام هریسون کمتر از یک ماه ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت، وی روز چهارم آوریل سال ۱۸۴۱ در اثر ابتلا به بیماری سینه پهلو در گذشت.

.10جان تایلر

جان تایلر (John Tyler)
۲۹ مارس ۱۷۹۰- ۲۸ ژانویه ۱۸۶۲ میلادی

جان تایلر دهمین رئیس جمهور آمریکا طی سالیان 1841-1845 قدرت را در دست داشت. تایلر در حوزه داخلی –اقتصادی دکترین خود را تحکیم فدرالیسم آمریکایی با حفظ حقوق ایالتی، محافظت از منافع صاحبان مزارع بزرگ و نهادینه کردن برده داری قرار داد. البته او هم چون روسای جمهور پیشین در قبال ایالت مجاور چندان همزیست گرا نبود و حتی ایالت مین را نیز به زور تصرف کرد.
در بعد سیاست خارجی، تایلر نخستین رئیس جمهور آمریکا بود که به خاور دور توجه داشت، او در دوران خود پیمانی تجاری با چین منعقد و پای آمریکا را به شرق دور باز کرد. بزرگ ترین دستاورد تایلر در دوران ریاست جمهوری حمایت از پیمان "وبستر- آشبورتون" با انگلیس بود


تایلر                                                           هریسون


.11
جیمز ناکس پولک


جیمز ناکس پولک (James Knox Polk)
۲ نوامبر ۱۷۹۵- ۱۵ ژوئن ۱۸۴۹ میلادی

جیمز ناکس پولک یازدهمین رئیس جمهور آمریکا بین سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۴۹ میلادی این سمت را بر عهده داشت. پالک در حوزه داخلی دکترین خود را "توسعه خاک آمریکا" قرار داد. او توانست با انعقاد پیمانی با انگلیس دماغه جنوبی جزیره ونکوور و مرزهای کانادا در امتداد مدار49 درجه جغرافیایی را بدست آورد.

پالک در راستای دکترین "توسعه خاک آمریکا" پیشنهاد خریدن کالیفرنیا را به مکزیک داد، پیشنهادی که مکزیک آن را رد کرد، پالک نیز در جواب ژنرال زاخاری(زکریا) تیلور را به منطقه مورد اختلاف فرستاد. نیروهای مکزیکی این اقدام را تجاوز تلقی کرده و به نیروهای تیلور حمله کردند و جنگ بین آمریکا و مکزیک در گرفت. در نهایت پالک موفق به شکست دادن مکزیک و حتی تصرف مکزیکو سیتی شد و در سال 1848مکزیک را مجبور کرد که در ازای 15میلیون دلار نیومکزیکو و کالیفرنیا را به آمریکا واگذار کند.

.12
زکریا تایلور


زکریا تیلور (Zachary Taylor)
۲۴ نوامبر ۱۷۸۴- ۹ ژوئیه ۱۸۵۰ میلادی

زکریا(زاخاری) تیلور بین سالهای ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۰ میلادی ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت.
تایلور وقتی به قدرت رسید که شمالی ها و جنوبی ها بر سر آزاد بودن برده داری در سرزمین هایی که از مکزیک گرفته شده بود اختلاف نظر شدیدی داشتند، به طوری که حتی برخی از جنوبی ها، تهدید کردند که از ایالات متحده جدا می شوند. راهبرد تایلور در این مسئله "اتخاذ مشت آهنین" بود، او با آماده کردن قوای نظامی خود هشداری جدی را به طرفین داد، اما هیچ گاه موفق به راه انداختن جنگ نشد، زیرا که تایلور پس از شرکت در مراسم روز چهارم ژوییه، جشن استقلال آمریکا، بیمار شد و پنج روز بعد در واشنگتن دی سی مرد


پولک                                                        تایلور


.13
میلارد فیلمور




میلارد فیلمور (Millard Fillmore)
۷ ژانویه ۱۸۰۰- ۸ مارس ۱۸۷۴ میلادی

میلارد فیلمور سیزدهمین رئیس جمهور بود که در سال های 1850تا 1853 قدرت را در دست داشت.

فیلمور برخلاف تایلر دکترین داخلی خود را "سازش" اعلام کرد. او پیشنهاد کرد در ازای پرداخت مبلغی به جمهوری تگزاس، این منطقه را از ادعا در مورد بخش هایی از نیومکزیکو منصرف کند.

  .14
فرانکلین پیرس


فرانکلین پیرس (Franklin Pierce)
۲۳ نوامبر ۱۸۰۴ - ۸ اکتبر ۱۸۶۹ میلادی

فرانکلین پیرس چهاردهمین رئیس جمهور آمریکا در سال های 1853 تا 1857 بود، فرانکلین بپرس با وجود اینکه تمام تلاش خود را بر مسائل دخالی و دکترین "دفع خطر تجزیه طلبی" استوار کرد اما در عمل باعث بر هم خوردن ثبات آمریکا شد. در زمان او موج جدیدی از تجزیه طلبی زمان ارائه لایحه کانزاس – نبراسکا به راه افتاد. با تصویب این لایحه بحث در مورد برده داری در غرب از سر گرفته می شد. در لایحه پیشنهادی داگلاس آمده بود که ساکنان مناطق جدید خود می توانند در مورد برده داری تصمیم بگیرند. نتیجه آن هجوم مردم به سوی کانزاس بود، شمالی ها و جنوبی ها در رقابت با یکدیگر و برای در دست گرفتن کنترل این منطقه، به سوی کانزاس روانه شدند؛ این هجوم تقریباً باعث پیدایش مقدمه جنگ داخلی در آمریکا شد، از این رو بود که حزب دموکرات حامی پیرس برای دور دوم از او حمایت نکرد و این باعث خداحافظی او از عالم سیاست شد.

  .15
جیمز بیوکنن


جیمز بیوکَنِن (James Buchanan, Jr.)
۲۳ آوریل ۱۷۹۱- ۱ ژوئن ۱۸۶۹ میلادی

جیمز بیوکَنِن، از سال ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۱ عهده‌دار مقام ریاست جمهوری بود. بوکنن در شرایطی رئیس جمهور آمریکا شد که کشور به سرعت به سمت تجزیه پیش می رفت. در دوره او تجزیه طلبان بیش از هر چیز بر آزادی برده داری می کوبیدند، از این رو بیوکنن دکترین"پذیریش واقعیت ها" را پیش گرفت. او با ارجاع مسئله برده داری به دیوان عالی، جنوبی ها را با رای "کنگره برای محروم کردن مردم از برده داری در سرزمین های مورد منازعه قدرت و اختیارات قانونی ندارد" تاحدی آرام کرد.
از سوی دیگر با ترکیب کابینه از تمام احزاب سعی کرد وحدت ملی آمریکایی ها را تقویت کند. اما با وجود تمام این نرمش ها، رهبران تجزیه طلب بر خواست خود اصرار داشتند و دکترین"پذیرش واقعیت ها"ی خود را به دکترین"مشت آهنین" تغییر داد و کشتی جنگی «ستاره غرب» را عازم جنوب کرد. چندین عضو کابینه بوکنن استعفا دادند و او با شمالی ها جاهای خالی کابینه اش را پر کرد.
بیوکنن در حوزه اقتصادی دکترین جدید را باب کرد، او سیاست های اقتصادی خود را بر محور دکترین "نگاه ژرف تر به طبیعت" شکل داد و تحقیقات گسترده ای در حوزه منابع طبیعی را انجام داد، از این رو نخستین فوران چاه نفت در آمریکا در زمان وی رخ داد


پیرس                                         بیوکنن


فیلمور


.16
آبراهام لینکلن


آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln)
۱۲ فوریهٔ ۱۸۰۹ – ۱۵ آوریل ۱۸۶۵ میلادی

لینکلن شانزدهمین و یکی از محبوب ترین روسای جمهور آمریکا است(1861- 1865). او در جبهه داخلی با آمریکای در حال تجزیه روبرو بود. لینکن برخلاف روسای جمهور سابق به سراغ راه حل پر خطر نهایی یعنی "منع برده برداری" رفت، او با اعلامیه آزادی بردگان و متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا این پدیده را منع کرد، منعی که موجب شد تنها در سال اول ریاستش، 11 ایالت از آمریکا جدا شدند، با شدت گرفتن بحث های تجزیه طلبانه جو حاکم بر آمریکا کاملاً ملتهب گشته بود و در سال 1861جنگ داخلی آمریکا با روی نیروهای اتحادیه در جنگ فورت سامتر آتش گشوده شدن و آنها را وادار به تسلیم کردن آغاز شد.

لینکلن از فرمانداران تمامی ایالتها خواست تا ۷۵ هزار نیرو برای باز پس گیری پادگانها، حفاظت از پایتخت و حفظ اتحادیه، که از نظر او هنوز علی رغم اقدامات جدایی طلبانه ایالتها پا برجا بود، اعزام کنند. ایالت ها تقاضای او را رد کردند و خود این عامل موجب سرایت جنگ به تمام آمریکا شد. لینکلن در طول جنگ استراتژی خود را بر دو اصل:1- دفاع از واشنگتن و 2- حالت تهاجمی پایه ریزی کرد. او معتقد بود که "مهم این است که ارتش دشمن را شکست دهیم، نه اینکه شهرها را به اشغال خود درآوریم.". در نهایت لینکن موفق شد در سال 1865با مجبور کردن ژنرال لی به تسلیم شدن، جنگ داخلی آمریکا را پایان داد.

فارغ از مسائل نظامی، لینکن در حوزه اقتصادی موفقیت های بسیاری داشت، برنامه ریزی های اقتصادی او بر محور"نظام مند تر کردن تشکیلات دولتی- اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی" استوار بود. لینکن نظام بانک ملی فعلی را از طریق قانون بانک ملی راه اندازی نمود، برای نخستین بار مالیات بر درآمد را اعمال کرد، صدها میلیون دلار اوراق بهادار و اسکناس های کاغذی چاپ کرد، مهاجرت از اروپا را ترغیب نمود، نخستین راه آهن میان قاره‌ای را به راه انداخت و وزارت کشاورزی آمریکا را بنا نهاد.

.17
اندرو جانسون


اندرو جانسون (Andrew Johnson)
۲۹ دسامبر ۱۸۰۸– ۳۱ ژوئیه ۱۸۷۵ میلادی

اندرو جانسون هفدمین رئیس جمهور آمریکا بود که در بین سالهای۱۸۶۵ تا ۱۸۶۹ مستاجر کاخ سفید شد.

جانسون که از بحران تجزیه طلبی درس گرفته بود، دکترین خود را "تقویت همبستگی ملی" قرار داد. او سعی گسترده ای برای جا انداختن همزیستی سیاه و سفید کرد. جانسون در نهایت لایحه قانون مدنی سال ۱۸۶۶ را تصویب کرد که بر اساس آن سیاهان به عنوان شهروند آمریکا پذیرفته می‌شدند و هر تبعیضی علیه آنها ممنوع می‌شد.



 لینکلن                                                  جانسون



.18
یولیسیز سایمن گرانت


یولیسیز سایمن گرانت (Ulysses S. Grant)
۲۷ آوریل ۱۸۲۲– ژوئیه ۱۸۸۵ میلادی

گرانت، هجدهمین رئیس جمهور آمریکا در طی سالیان 1869-1877 بود. شاید بتوان دوران هشت ساله او را اولین دوره باثبات در دوره پس از جنگ داخلی دانست، در دوران او هر چند آمریکا دچار جنگ داخلی دیگر نشد، اما فساد دولتی در آمریکا تبدیل به تهدید جدی علیه اقتصاد و کارآمدی حاکمیت مرکزی شد.

19.
رادرفورد بیرچارد هیز


رادرفورد بیرچارد هِیز (Rutherford Birchard Hayes)
۴ اکتبر۱۸۲۲- ۱۷ ژانویه ۱۸۹۳ میلادی

رادرفورد بیرچارد هِیز نوزدهمین رئیس جمهور آمریکا بود، او در تمامی عرصه ها فقط یک دکترین"دوری از تنش " را اتخاذ کرد، از این رو در دولت او آمریکا نه تهدید داخلی داشت و نه چالش خارجی.

.20
جیمز آبرام گارفیلد


جیمز آبرام گارفیلد (James Abram Garfield)
۱۹ نوامبر ۱۸۳۱-۱۹ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی

جیمز آبرام گارفیلد بیستمین رئیس جمهور آمریکا بود. او در سال 1881، ریاست جمهوری را بدست گرفت اما چند ماه بعد توسط وکیل جوانی که نتوانسته بود شغل دل خواه خود را بدست آورد، ترور شد

گرانت                                    هیز

گارفیلد


.21
چستر آلن آرتور


چستر آلن آرتور (Chester Alan Arthur)
۵ اکتبر ۱۸۲۹- ۱۸ نوامبر ۱۸۸۶ میلادی

چستر آلن آرتور پس از مرگ کارفیلد آرتور که معاونت وی را بر عهده داشت، بیست و یکمین رئیس جمهور آمریکا شد. وی در پی از دست دادن حمایت گروه نیویورک و ناکامی در جلب حمایت اصلاح طلبان از نامزدی برای انتخابات سال ۱۸۸۴ بازماند.

.22
استیفن گراور کلیولند


استفن گراور کلیولند (Stephen Grover Cleveland)
۱۸ مارس ۱۸۳۷ - ۲۴ ژوئن ۱۹۰۸ میلادی

استفن گراور کلیولند بیست و دومین رئیس جمهور آمریکا در سال 1885ریاست خود را آغاز کرد. او در عرصه داخلی تمرکز خود را بر توسعه تجارت داخلی قرار داد، اما در عرصه سیاست خارجی به شدت به "دکترین مونرو" وفادار بود و حتی بر سر نواحی مرزی ونزوئلا با انگلیس درگیر و آنها پیروز شد.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • میترا ۱۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
    0 0
    امریکا هیچ وقت استراتژیش را تغییر نمیده فقط تاکتیکش را عوض میکنه !!
  • ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
    0 0
    عالی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس