کد خبر 206050
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۶

سخنگوي اشتون آشکارا اعلام کرد که طرف غربي، بدون حرف تازه‌اي وارد آلماتي ۲ شده اما با توجه به اينکه قرار بود مسير بر اساس گام‌هاي مشترک پيگيري شود و نيز با توجه به مذاکرات کارشناسي استانبول، طبعاً انتظار مي‌رفت که طرفين بر اساس رويکرد و تفاهم مشترک رفتار کنند که اين نحوه مذاکره با توجه به اينکه طرفين مبنا را بر تفاهم مشترک و انعطاف برابر گذاشته بودند، متفاوت است.

گروه بين‌الملل مشرق - خارج از بررسي مذاکرات در چارچوب صرف موضوع هسته‌اي، اينکه برخي کشورها در درون 1+5 به دنبال راديکاليزه نگه‌داشتن موضوع هسته‌اي ايران هستند، قابل توجه است. يعني محاسبات غربي از نحوه سير مذاکرات به گونه‌اي است که آنها مي‌توانند برخي از پيامدها را تخمين بزنند. اينکه آنها مواضعي را مطرح مي‌کنند تا همچنان سنگ مذاکرات تکان نخورد، بسيار قابل توجه است.

تطويل مذاکرات به معناي شکست در آن نيست. مذاکرات آلماتي ۲ در حالي بدون نتيجه به کار خود پايان داد که کارشناسان حتي ناظران غربي اصرار دارند که گفته نشود مذاکرات به شکست انجاميده است. با اين حال هم سعيد جليلي، مذاکره‌کننده هسته‌اي ايران و هم کاترين اشتون، مسؤول مذاکره‌کننده اروپايي اذعان کرند که دو طرف اختلاف‌هاي عميقي با يکديگر دارند و از هم بسيار دور هستند. با اين حال دو طرف تأکيد کرده‌اند، به‌زودي در تماسي تلفني مکان جديد مذاکرات را تعيين مي کنند و مجددا پشت ميز مذاکره مي‌نشينند. اما اينکه قرار است چه وقت اين تماس صورت بگيرد، هنوز کسي از آن اطلاع ندارد. اين در حالي است که ساعاتي پس از پايان مذاکرات صحبت از اعمال تحريم‌هاي جديدتر از سوي غرب عليه ايران زده شد و شماري از نمايندگان مجلس ايران نيز گزينه خروج از ان‌پي‌تي را مطرح کردند. با اين حال، مذاکرات دو روز آلماتي دو را چگونه مي‌توان ارزيابي کرد؟ اين موضوع در گفت‌وگو با دکتر "محمدفرهاد کليني"، کارشناس ارشد مسائل استراتژيک در ميان گذاشته شده است:


*****

  • به نظر مي‌رسد ارزيابي ايران نسبت به ارزيابي غربي‌ها نسبت به نتيجه مذاکرات، فاصله قابل توجهي دارد. به نظر شما نتيجه مذاکرات چه بود و ارزيابي کدام طرف به واقعيت نزديک‌تر است؟

قبل از هرچيز بايد اين مسئله را در نظر بگيريم که در آلماتي ۱ طرفين تلاش کردند تا حدودي رويکردهاي خود را تقويت کنند و در اين چارچوب بتوانند فضاي مذاکرات آلماتي ۱ را براي رسيدن به يک تفاهم مشترک آماده کنند. تا جايي که برخي از آن به عنوان نقطه عطف ياد کردند.اما آنچه در آلماتي ۲ اتفاق افتاد و سخنگوي خانم اشتون آن را به صراحت بيان کرد اين بود که طرف غربي بدون حرف تازه‌اي وارد آلماتي ۲ شد. با توجه به اينکه قرار بود مسير بر اساس گام‌هاي مشترک پيگيري شود و نيز با توجه به مذاکرات کارشناسي استانبول، طبيعتاً انتظار مي‌رفت که طرفين بر اساس رويکرد و تفاهم مشترک رفتار کنند. حتي ايران با هدف‌گذاري براي تقويت اين مسير، پيشنهادهايي را به صورت مجدد و براي تسهيل آينده در چارچوب مشخص و متوازن‌سازي عناصر وضعيت، مطرح کرد. اما آنچه الآن مشاهده مي‌شود اين است که غرب از مذاکرات راهبردي استقبال و استفاده نمي‌کند و مذاکرات تاکتيکي خود را ادامه مي‌دهد. اين نحوه مذاکره با توجه به اينکه طرفين مبنا را بر تفاهم مشترک و انعطاف برابر گذاشته بودند، متفاوت است اما اينکه نحوه مذاکرات و جمع‌بندي در درون اعضاي 1+5 بعد از آلماتي ۲ چگونه است جاي بحث متفاوتي دارد.

برخي از کشورها به دنبال نوعي بهره‌گيري و کارکرد ديگر از مذاکرات هسته‌اي در خارج از زمين مذاکرات هسته‌اي هستند. مي‌توان اين روند را ادامه شرطي‌کردن افکار عمومي ايران نسبت به مذاکرات هسته‌اي و تأثير در فرايند انتخابات ايران دانست.

قضاوت رسانه اي و قضاوت سياسي متفاوت است. به عنوان مثال راديو فردا سخن از نااميدي غرب از مذاکرات مي‌گويد ولي آقاي جان کري، هنوز براي ديپلماسي و تداوم ان براي زمان مشخص ارزش قائل است و يا اينکه "کسري ناجي" از بي‌بي‌سي براي اهميت و تداوم مذاکرات گزارش مي‌دهد و آقاي هيگ، مستقل از ديگرکشورهاي اروپايي موضع مي‌گيرد.

از سوي ديگر، مواضع روسيه و چين و حتي تا حدودي خود آمريکا در خصوص نحوه ادامه تعامل با برخي از کشورهاي اروپايي تا حدودي متفاوت بود. به اين معنا که نوع نگاهي که امروزه حتي 1+5 بعد از آلماتي ۲ پيرامون جمع‌بندي از نحوه ادامه مذاکرات است، با توجه به بيانيه‌هايي که صادر کرده‌اند، با يکديگر متفاوت است. البته برخي از کشورها نيز هنوز احتياط به خرج داده‌اند و تاکنون بيانيه خود را کامل اعلام نکرده‌اند و اين تفاوت را خانم اشتون مطلع است و به اين دليل است که کشورهاي اروپايي بعد از آلماتي ۲ نياز دارند تا با پايتخت‌هاي خود بيشتر مشورت کنند.


  • شرايط فعلي دو طرف را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
اکنون طرفين در شرايط نيم‌گام‌هاي کوچک قرار دارند و به قول چيني‌ها حدااقل طرفين بر "عدم تقابل"، مواضع مشترک دارند. به نظرم با توجه به بيانيه رسمي، طرفين در کوتاه‌مدت در تايم‌اوت هستند و بايستي ديد که آيا بعد از مشورت دور جديد به سرعت آغاز مي‌شود يا موکول به تحريم جديد يکجانبه و درخواست مجدد براي مذاکره را تکرار مي‌کنند.

بنابراين اگر بخواهيم يک ارزيابي کلي از مذاکرات داشته باشيم اين است که طرفين با چند مشخصه جديد روبرو شده‌اند: اول اينکه وارد جزئيات بيشتر پيرامون نحوه چانه‌زني بر عناصر متوازن‌کننده در مذاکرات هسته‌اي شوند؛ دوم اينکه طرفين بايد بپذيرند استفاده از شاخصه‌هاي جديد براي اعتمادسازي در "چارچوب حلقه پيشنهادها" قرار دارد و نه خارج از آن؛ يعني اين روند درست نيست که غرب از يک سو تحريم‌هاي پرشدت را دنبال کرده و از سوي ديگر همزمان خواهان انعطاف و اعتمادسازي خارج از جدول مذاکرات باشد. اين روند بيانگر اين است که آنها خواهان نقدکردن نتيجه مذاکرات قبل از مذاکرات هستند. اين سيستم مذاکراتي در گذشته نيز توسط آنها دنبال شده و نتايج آن هم معلوم شد. بنابراين اگر آنها بخواهند با اين رويکرد مذاکرات را ادامه دهند، طبيعتاً نتيجه مطلوبي حاصل نخواهد شد.

خارج از بررسي مذاکرات در چارچوب صرف موضوع هسته‌اي در اين ميان اينکه برخي کشورها در درون 1+5 به دنبال راديکاليزه نگه‌داشتن موضوع هسته‌اي ايران هستند، قابل‌توجه است. يعني محاسبات غربي از نحوه سير مذاکرات به‌گونه‌اي است که آنها مي‌توانند برخي از پيامدها را تخمين بزنند. اينکه آنها مواضعي را مطرح مي‌کنند تا همچنان سنگ مذاکرات تکان نخورد، بسيار قابل توجه است. اين مسئله بيانگر اين است که برخي از کشورها به دنبال نوعي بهره‌گيري و کارکرد ديگر از مذاکرات هسته‌اي در خارج از زمين مذاکرات هسته‌اي هستند. مي‌توان اين روند را ادامه شرطي‌کردن افکار عمومي ايران نسبت به مذاکرات هسته‌اي و تأثير در فرايند انتخابات ايران دانست.


  • ما شاهد 10 دور مذاکره ميان ايران و 1+5 بوديم که در نهايت به توافقي منجر نشده است. آيا اين طولاني‌شدن روند، تبعات منفي براي ايران در بر نخواهد داشت؟
مذاکراتي از جنس مذاکرات هسته‌اي و يا مذاکراتي که داراي مختصات راهبردي است براي مثال در حوزه جنگ‌افزارهاي استراتژيک يا موضوعات هسته‌اي موضوعاتي نيست که بتوان از آن انتظار نتيجه سريع و قاطع داشت. براي مثال مذاکرات ژاپن و آژانس بر سر برنامه هسته‌اي ژاپن، يا مذاکرات افريقاي جنوبي با آژانس سال‌ها به طول انجاميد. بنابراين بحث مذاکرات هسته‌اي و به طور کلي موضوعات راهبردي، فارغ از موضوعات دوجانبه و يا حتي مذاکرات چندجانبه ژئوپليتيک است. طبيعتاً ماهيت اين نوع مذاکرات ايجاب مي‌کند که مذاکرات جدي‌تر و دقيق‌تري صورت بگيرد؛ مثلاً حتي در حوره اقتصادي، مدت زمان قراردادي که در حوزه تجاري و تبادل کالا امضا مي‌شود با قراردادي که قرار است در حوزه انرژي يا خطوط لوله‌هاي انرژي و يا همکاري‌هاي نظامي امضا شود، متفاوت است. به اين دليل که اين موضوعات، اهميت‌ها و ارزش‌هاي متفاوتي دارند. به همين دليل توجه به طولاني‌شدن مذاکرات موضوعي نيست که بستگي به شرايط طرفين يا خريد زمان داشته باشد؛ اينها بحث‌هايي است که از آنها براي بهره‌گيري تبليغاتي استفاده مي‌شود. همان‌طور که مي‌دانيد مذاکرات اسرائيل و امريکا پيرامون چگونگي تعريف خطوط قرمز برنامه هسته‌اي ايران بيش از يک سال بين دو طرف به طول انجاميد. چرا که امريکا برآورد متفاوتي از رژيم اسرائيل داشت و در نهايت اين مذاکرات به نتيجه معيني هم دست پيدا نکرد.

بنابراين نمي‌توان از مذاکرات راهبردي، انتظار نتيجه سريع داشت. اين انتظارات، انتظارات غلطي است. البته برخي موضوعات تاکتيکي پيش مي‌آيند که طبيعتاً مؤثر است. براي مثال، طرفين تلاش مي‌کنند در طي مذاکرات از يکديگر امتيازهايي بگيرند و يا تلاش مي‌کنند با توجه به فضا، زمانه و شرايط، يکديگر را به مواضع انفعالي بکشانند. بسياري از کارشناسان بين‌المللي وقتي در مورد مسئله هسته‌اي ايران بحث مي‌کنند مي‌گويند که اين موضوع نمي‌تواند بدون درک کامل از سطح توازن ژئوپليتيک در منطقه انجام شود. طبيعتاً برخي معتقدند تا زماني که در مورد موضوع سوريه تعيين تکليف انجام نگيرد، مذاکرات هسته‌اي ايران نيز به نتيجه نخواهد رسيد. برخي ديگر از کارشناسان معتقدند تا زماني که انتخابات رياست جمهوري ايران برگزار نشود و احتمال تغيير برخي سياست‌ها و يا تغيير تيم مذاکره‌کننده وجود داشته باشد امکان توافق ميان ايران و 1+5وجود ندارد. به همين دليل طرف ايراني همواره تأکيد کرده که غرب نبايد دچار محاسبات غلط شود. گرچه اين صحبت بارها گفته شده اما يک صحبت ساده نيست و استفاده از آن، تبليغاتي نيست. بلکه نوعي تذکر تاکتيکي دقيق است که نبايد چگونگي الگوي تحليل غرب از شرايط ايران، منجر به سوء تفاهم‌هايي شود که در نهايت باعث گام‌هاي غلط در مذاکرات شود.


  • بعد از مذاکرات آلماتي ۲ در داخل ايران برخي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، بحث خروج ايران از ان‌پي‌تي را به عنوان گام بعدي ايران مطرح کرده‌اند. به نظر شما اين بحث تا چه اندازه امکان اجرايي دارد و تبعات آن چه خواهد بود؟
بحث خروج ايران از ان‌پي‌تي، نظرات برخي نمايندگان است. ايران در حال حاضر بر اساس اصول ان‌پي‌تي مذاکره مي‌کند و بر همين اساس است که مذاکرات دور جديد، شکل گرفته است. به همين دليل، ايران کماکان بر عضويت خود در ان‌پي‌تي ادامه خواهد داد. اين روند تا زماني که مذاکرات به يک نتيجه مطلوب و معقول براي طرفين برسد ادامه خواهد داشت اما در صورتي که اين سياست‌ها به‌گونه‌اي باشد که ايران را دائماً تحريم کنند و سياست مذاکره و تحريم و فشار را دنبال کنند، در حقيقت نوعي بي‌اعتبارکردن قراردادهاي بين‌المللي است.


  • نگاه اروپايي‌ها نسبت به نتيجه مذاکرات چگونه است؟
در خصوص مواضع اروپايي‌ها بايد گفت که جمهوري اسلامي ايران هميشه به ارزش و اهميت تعامل با اروپا واقف و همواره نسبت به داشتن يک امتداد مشترک با کشورهاي اروپايي حساس بوده است. در اين خصوص، نقش کشورهاي اروپايي نسبت به ايران متفاوت بوده است و هميشه اين امکان نزد کشورهايي از قبيل آلمان و فرانسه بيشتر از مابقي کشورها بوده است. چرا که رفتار آنها در موضوعات مختلف، متفاوت ارزيابي مي‌شود. به همين دليل به نظر مي‌رسد همکاري‌هايي که مي‌تواند جداي از موضوع هسته‌اي بين ايران و کشورهاي اروپايي صورت بگيرد، قابل احياء است. اروپا بايد اين را درک کند که هر بحراني، روزي تمام مي‌شود و هر موضوعي، نقطه پاياني دارد. مهم، اين است که طرفين بتوانند خارج از سايه بحران، همکاري‌هاي خود را دنبال کنند.

ايران نه صرفاً به دليل نقش در خاورميانه بلکه به عنوان يک پشتوانه راهبردي براي اروپا ارزشمند است؛ خصوصاً در بخش انرژي و حتي در موضوعات تروريسم و مواد مخدر، همکاري‌هاي قابل توجهي قابل پيگيري است؛ از اين جنبه به نظر مي‌رسد نقشي که ايران براي همکاري با اروپا قائل است داراي معناي راهبردي است اما اين اروپاست که بايد در اين زمينه، تصميمات جدي بگيرد. طي اين مذاکرات، براي اولين بار، شاهد اين بوديم که نماينده فرانسه، درخواست ملاقات با طرف ايراني کرد. البته اين نوع درک مشترک با کشور آلمان، همواره توأم با برخي از انتقادهاي دوستانه بوده است. به نظر مي‌رسد دولت انگلستان هم بايد با توجه به شرايط جديد، تجديدنظرهاي جدي در رفتار خود نسبت به ايران انجام دهد. همچنان که طرف ايراني اعلام کرد، بايد خلأ موجود در روابط ايران و انگلستان به‌سرعت برداشته شود.


  • نتانياهو، نخست‌وزير رژيم صهيونيستي گفته ما نبايد سرنوشت خود را به ديگران حتي بهترين دوستان‌مان بسپاريم. وزير امور استراتژيک اين رژيم نيز از 1+5 خواسته است که براي ايران ضرب‌الاجل تعيين کند. چنين مواضعي چه تأثيري بر ادامه مذاکرات خواهد داشت؟
همواره بحث تهديد معتبر نظامي عليه ايران، در نظريه بازي‌هاي حريف مطرح بوده است. در مورد اينکه رژيم اسرائيل تلاش مي‌کند که مجدداً نعره‌هاي جديدي بکشد بايد گفت خود آنها به بي‌اعتباري اين نعره‌ها واقفند. خود آنها مي‌دانند که در حال حاضر اگر بخواهند بر اساس يک توازن استراتژيک نگاه کنند، توانايي و قدرت پاسخ ايران براي هرگونه اقدام غلط اين رژيم، چشمگير است.

رژيم اسرائيل بعد از ناکامي در ايجاد خطوط قرمز، امروزه رنگ عوض کرده است و سياست تعيين خطوط قزمز را به اولتيماتوم تغيير داده است وسعي مي کند تا خود را تأثيرگذار معرفي کند. با اين حال رژيم صهيونيستي سعي مي‌کند همچنان صداي خود را با تکرار مواضع در منطقه بلند نگه دارد. بايد گفت که گاهي اوقات، فرياد در تاريکي، ناشي از شجاعت نيست بلکه ناشي از وحشت است.



منبع: ديپلماسي ايراني

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس