
تطويل مذاکرات به معناي شکست در آن نيست. مذاکرات آلماتي ۲ در حالي بدون نتيجه به کار خود پايان داد که کارشناسان حتي ناظران غربي اصرار دارند که گفته نشود مذاکرات به شکست انجاميده است. با اين حال هم سعيد جليلي، مذاکرهکننده هستهاي ايران و هم کاترين اشتون، مسؤول مذاکرهکننده اروپايي اذعان کرند که دو طرف اختلافهاي عميقي با يکديگر دارند و از هم بسيار دور هستند. با اين حال دو طرف تأکيد کردهاند، بهزودي در تماسي تلفني مکان جديد مذاکرات را تعيين مي کنند و مجددا پشت ميز مذاکره مينشينند. اما اينکه قرار است چه وقت اين تماس صورت بگيرد، هنوز کسي از آن اطلاع ندارد. اين در حالي است که ساعاتي پس از پايان مذاکرات صحبت از اعمال تحريمهاي جديدتر از سوي غرب عليه ايران زده شد و شماري از نمايندگان مجلس ايران نيز گزينه خروج از انپيتي را مطرح کردند. با اين حال، مذاکرات دو روز آلماتي دو را چگونه ميتوان ارزيابي کرد؟ اين موضوع در گفتوگو با دکتر "محمدفرهاد کليني"، کارشناس ارشد مسائل استراتژيک در ميان گذاشته شده است:
*****
- به نظر ميرسد ارزيابي ايران نسبت به ارزيابي غربيها نسبت به نتيجه مذاکرات، فاصله قابل توجهي دارد. به نظر شما نتيجه مذاکرات چه بود و ارزيابي کدام طرف به واقعيت نزديکتر است؟
قبل از هرچيز بايد اين مسئله را در نظر بگيريم که در آلماتي ۱ طرفين تلاش کردند تا حدودي رويکردهاي خود را تقويت کنند و در اين چارچوب بتوانند فضاي مذاکرات آلماتي ۱ را براي رسيدن به يک تفاهم مشترک آماده کنند. تا جايي که برخي از آن به عنوان نقطه عطف ياد کردند.اما آنچه در آلماتي ۲ اتفاق افتاد و سخنگوي خانم اشتون آن را به صراحت بيان کرد اين بود که طرف غربي بدون حرف تازهاي وارد آلماتي ۲ شد. با توجه به اينکه قرار بود مسير بر اساس گامهاي مشترک پيگيري شود و نيز با توجه به مذاکرات کارشناسي استانبول، طبيعتاً انتظار ميرفت که طرفين بر اساس رويکرد و تفاهم مشترک رفتار کنند. حتي ايران با هدفگذاري براي تقويت اين مسير، پيشنهادهايي را به صورت مجدد و براي تسهيل آينده در چارچوب مشخص و متوازنسازي عناصر وضعيت، مطرح کرد. اما آنچه الآن مشاهده ميشود اين است که غرب از مذاکرات راهبردي استقبال و استفاده نميکند و مذاکرات تاکتيکي خود را ادامه ميدهد. اين نحوه مذاکره با توجه به اينکه طرفين مبنا را بر تفاهم مشترک و انعطاف برابر گذاشته بودند، متفاوت است اما اينکه نحوه مذاکرات و جمعبندي در درون اعضاي 1+5 بعد از آلماتي ۲ چگونه است جاي بحث متفاوتي دارد.
برخي از کشورها به دنبال نوعي بهرهگيري و کارکرد ديگر از مذاکرات هستهاي در خارج از زمين مذاکرات هستهاي هستند. ميتوان اين روند را ادامه شرطيکردن افکار عمومي ايران نسبت به مذاکرات هستهاي و تأثير در فرايند انتخابات ايران دانست.
قضاوت رسانه اي و قضاوت سياسي متفاوت است. به عنوان مثال راديو فردا سخن از نااميدي غرب از مذاکرات ميگويد ولي آقاي جان کري، هنوز براي ديپلماسي و تداوم ان براي زمان مشخص ارزش قائل است و يا اينکه "کسري ناجي" از بيبيسي براي اهميت و تداوم مذاکرات گزارش ميدهد و آقاي هيگ، مستقل از ديگرکشورهاي اروپايي موضع ميگيرد.
از سوي ديگر، مواضع روسيه و چين و حتي تا حدودي خود آمريکا در خصوص نحوه ادامه تعامل با برخي از کشورهاي اروپايي تا حدودي متفاوت بود. به اين معنا که نوع نگاهي که امروزه حتي 1+5 بعد از آلماتي ۲ پيرامون جمعبندي از نحوه ادامه مذاکرات است، با توجه به بيانيههايي که صادر کردهاند، با يکديگر متفاوت است. البته برخي از کشورها نيز هنوز احتياط به خرج دادهاند و تاکنون بيانيه خود را کامل اعلام نکردهاند و اين تفاوت را خانم اشتون مطلع است و به اين دليل است که کشورهاي اروپايي بعد از آلماتي ۲ نياز دارند تا با پايتختهاي خود بيشتر مشورت کنند.
- شرايط فعلي دو طرف را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
بنابراين اگر بخواهيم يک ارزيابي کلي از مذاکرات داشته باشيم اين است که طرفين با چند مشخصه جديد روبرو شدهاند: اول اينکه وارد جزئيات بيشتر پيرامون نحوه چانهزني بر عناصر متوازنکننده در مذاکرات هستهاي شوند؛ دوم اينکه طرفين بايد بپذيرند استفاده از شاخصههاي جديد براي اعتمادسازي در "چارچوب حلقه پيشنهادها" قرار دارد و نه خارج از آن؛ يعني اين روند درست نيست که غرب از يک سو تحريمهاي پرشدت را دنبال کرده و از سوي ديگر همزمان خواهان انعطاف و اعتمادسازي خارج از جدول مذاکرات باشد. اين روند بيانگر اين است که آنها خواهان نقدکردن نتيجه مذاکرات قبل از مذاکرات هستند. اين سيستم مذاکراتي در گذشته نيز توسط آنها دنبال شده و نتايج آن هم معلوم شد. بنابراين اگر آنها بخواهند با اين رويکرد مذاکرات را ادامه دهند، طبيعتاً نتيجه مطلوبي حاصل نخواهد شد.
خارج از بررسي مذاکرات در چارچوب صرف موضوع هستهاي در اين ميان اينکه برخي کشورها در درون 1+5 به دنبال راديکاليزه نگهداشتن موضوع هستهاي ايران هستند، قابلتوجه است. يعني محاسبات غربي از نحوه سير مذاکرات بهگونهاي است که آنها ميتوانند برخي از پيامدها را تخمين بزنند. اينکه آنها مواضعي را مطرح ميکنند تا همچنان سنگ مذاکرات تکان نخورد، بسيار قابل توجه است. اين مسئله بيانگر اين است که برخي از کشورها به دنبال نوعي بهرهگيري و کارکرد ديگر از مذاکرات هستهاي در خارج از زمين مذاکرات هستهاي هستند. ميتوان اين روند را ادامه شرطيکردن افکار عمومي ايران نسبت به مذاکرات هستهاي و تأثير در فرايند انتخابات ايران دانست.
- ما شاهد 10 دور مذاکره ميان ايران و 1+5 بوديم که در نهايت به توافقي منجر نشده است. آيا اين طولانيشدن روند، تبعات منفي براي ايران در بر نخواهد داشت؟
بنابراين نميتوان از مذاکرات راهبردي، انتظار نتيجه سريع داشت. اين انتظارات، انتظارات غلطي است. البته برخي موضوعات تاکتيکي پيش ميآيند که طبيعتاً مؤثر است. براي مثال، طرفين تلاش ميکنند در طي مذاکرات از يکديگر امتيازهايي بگيرند و يا تلاش ميکنند با توجه به فضا، زمانه و شرايط، يکديگر را به مواضع انفعالي بکشانند. بسياري از کارشناسان بينالمللي وقتي در مورد مسئله هستهاي ايران بحث ميکنند ميگويند که اين موضوع نميتواند بدون درک کامل از سطح توازن ژئوپليتيک در منطقه انجام شود. طبيعتاً برخي معتقدند تا زماني که در مورد موضوع سوريه تعيين تکليف انجام نگيرد، مذاکرات هستهاي ايران نيز به نتيجه نخواهد رسيد. برخي ديگر از کارشناسان معتقدند تا زماني که انتخابات رياست جمهوري ايران برگزار نشود و احتمال تغيير برخي سياستها و يا تغيير تيم مذاکرهکننده وجود داشته باشد امکان توافق ميان ايران و 1+5وجود ندارد. به همين دليل طرف ايراني همواره تأکيد کرده که غرب نبايد دچار محاسبات غلط شود. گرچه اين صحبت بارها گفته شده اما يک صحبت ساده نيست و استفاده از آن، تبليغاتي نيست. بلکه نوعي تذکر تاکتيکي دقيق است که نبايد چگونگي الگوي تحليل غرب از شرايط ايران، منجر به سوء تفاهمهايي شود که در نهايت باعث گامهاي غلط در مذاکرات شود.
- بعد از مذاکرات آلماتي ۲ در داخل ايران برخي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، بحث خروج ايران از انپيتي را به عنوان گام بعدي ايران مطرح کردهاند. به نظر شما اين بحث تا چه اندازه امکان اجرايي دارد و تبعات آن چه خواهد بود؟
- نگاه اروپاييها نسبت به نتيجه مذاکرات چگونه است؟
ايران نه صرفاً به دليل نقش در خاورميانه بلکه به عنوان يک پشتوانه راهبردي براي اروپا ارزشمند است؛ خصوصاً در بخش انرژي و حتي در موضوعات تروريسم و مواد مخدر، همکاريهاي قابل توجهي قابل پيگيري است؛ از اين جنبه به نظر ميرسد نقشي که ايران براي همکاري با اروپا قائل است داراي معناي راهبردي است اما اين اروپاست که بايد در اين زمينه، تصميمات جدي بگيرد. طي اين مذاکرات، براي اولين بار، شاهد اين بوديم که نماينده فرانسه، درخواست ملاقات با طرف ايراني کرد. البته اين نوع درک مشترک با کشور آلمان، همواره توأم با برخي از انتقادهاي دوستانه بوده است. به نظر ميرسد دولت انگلستان هم بايد با توجه به شرايط جديد، تجديدنظرهاي جدي در رفتار خود نسبت به ايران انجام دهد. همچنان که طرف ايراني اعلام کرد، بايد خلأ موجود در روابط ايران و انگلستان بهسرعت برداشته شود.
- نتانياهو، نخستوزير رژيم صهيونيستي گفته ما نبايد سرنوشت خود را به ديگران حتي بهترين دوستانمان بسپاريم. وزير امور استراتژيک اين رژيم نيز از 1+5 خواسته است که براي ايران ضربالاجل تعيين کند. چنين مواضعي چه تأثيري بر ادامه مذاکرات خواهد داشت؟
رژيم اسرائيل بعد از ناکامي در ايجاد خطوط قرمز، امروزه رنگ عوض کرده است و سياست تعيين خطوط قزمز را به اولتيماتوم تغيير داده است وسعي مي کند تا خود را تأثيرگذار معرفي کند. با اين حال رژيم صهيونيستي سعي ميکند همچنان صداي خود را با تکرار مواضع در منطقه بلند نگه دارد. بايد گفت که گاهي اوقات، فرياد در تاريکي، ناشي از شجاعت نيست بلکه ناشي از وحشت است.
منبع: ديپلماسي ايراني