مشرق: در ادبيات نظامي، تصرف يک منطقه، منوط به تصرف قسمتهاي کليدي و استراتژيک آن منطقه است. از منظر ژئوميليتاري، بلنديهاي مشرف به کلِ منطقه، تنگهها، قلعهها و برجها يا دژهاي نظامي، پلها، سرپلها، جادهها و مسيرهاي اصلي نقاطي هستند که تسلط و تصرفت آنها، به معناي سيادت بر کلِ آن منطقه است و هر قدر هم که نيروهاي نظامي شما در آن منطقه پيشروي کرده باشند اما در تصرف نقاط کليدي ناکام مانده باشند، منطقه عملاً در دست دشمن شماست و هر لحظه امکان از دست رفتن مناطق تصرف شده وجود خواهد داشت.
اما ادبيات نظامي، ادبيات جنگ سخت است و جنگ هم که به لحاظ صلابت تنها سخت نيست. در عرصهي نرم هم جنگ بر سر تصرف است اما تصرف منطقه به منطقهي زمين ذهن و قلبِ انسانها. در اين سرزمين ناشناخته، زبان به مثابه انواعِ مسيرهاي مواصلاتي و واژگان و مفاهيمٍ به کار رفته در آنها بسته به اهميتشان به مثابه کوچهها، خيابانها، جادهها، اتوبانها، پلها، سرپلها، تنگهها و به طور خلاصه همان اجزاي اين مسيرهاي مواصلاتي هستند. اين مسيرهاي مواصلاتي در عمل عقايد و اعتقاداتيا همان ساختمانها و بناهاي مستحکم هر منطقه از سرزمين قلب و ذهن را به هم متصل ميکنند.
يکي از کليديترين مفاهيم در عرصهي اقتصاد پول است و هر يک از مکاتب اقتصادي بسته به اهميت و وزني که به پول ميدهند آنرا به غير از اينکه به عنوان يک مفهوم در جهت اتصال عقايد اصلي خود در آن مکتب به کار ميبندند بلکه حتي ممکن است به آن در حد يک اعتقاد و عقيده اعتبار دهند و يکي از بناهاي اصلي را به پول اختصاص دهند.
پول اما، اگر در حد يک مفهوم باشد، يا در حد يک عقيده، اگر در حد يک سر پل حساسْ واسطِ بين عقايدِ اصلي در استان اقتصادي قلب و ذهن باشد، يا به غير از آن بنايي مستحکم در اين جغرافيا براي خود اختيار کرده باشد، به هر حال واحدِ شمارشي دارد. واحدِ پولي نه تنها جزو يکي از مفاهيم کليدي در هر مکتب اقتصادي است بلکه در کنار پرچم، سرود و زبان ملي جزو مفاهيم و نمادهايي است که مشخصهاي است براي هر کشور و نمايانگر ارزشها و عقايد اصلي و حاکم در آن کشور است. بنابراين، واحدِ پولي يک مفهوم تک ساحتي نبوده و تنها در استانِ اقتصادِ وجودِ قلب و ذهنِ ما نقشآفريني نميکند.
واحد پوليِ کشور ما ريال است و ريال يک واژهي اسپانيايي است. ريال همان رئال است در اسپانيايي که از رگاليس در لاتين گرفته شده و در زبان انگليسي معادلي دارد به نام رويال. ترجمهي سادهي آن به فارسي ميشود؛ شاهي. تعجب کرديد!؟ شايد از خود ميپرسيد چگونه؟ اصلاً اسپانيا و زبان اسپانيايي کجا و واحد پولِ کشور ما!؟
تقريباًدرمنتهياليه بخش شمالِ شرقيِ قشم، ويرانههاي دژي است يکپارچه ازسنگ وساروج که درسالهاي آغازين سدهي شانزدهم ميلادي توسط درياسالاران پرتغالي ساخته شده است. در اين سده است که دماغهي اميد نيک توسط واسکودوگاما کشف و راهِ درياييِ مديترانه به هندوستان، يا همان راهِ ادويه، شناخته شد. دريانوردانِ اسپانيايي و پرتغالي که در آن هنگام بهترين ناوگان را در دست داشتند، دريافتند که کليدِ دستيابي به هندوستانِ ثروتمند وغارت اين نيم قارهي ناشناختهي زرخيز ،تنگهي هرمز است و چنانچه دهانهي خليج فارس را در اختيار داشته باشند، بر آبهاي مديترانه تا اقيانوس هند چيرگي خواهند داشت.
اين بود که با آغاز سلطنت شاه اسماعيل صفوي درايران به سالِ 913 هجريِ قمري(1507ميلادي) دهانهي خليج فارس و جزاير ارزشمند آن شناسايي شد و قلعهي پرتغاليها در هرمز توسط آلفونسو آلبوکرک بنيانگذاري شد و ساخت آن نزديکِ سي سال به درازا انجاميد. اين دژ براي استقرارِ درياسالاران پرتغالي، سربازان دريايي و نگهداري و مراقبت کشتيهاي بازرگاني يا نظاميِ پرتغالي برپا شد و با توجه به اهميت جزيره ي هرمز، بر ديگر دژهاي خليج فارس، برتري داشته است.
برتري پرتغاليها بر خليجِ فارس ادامه يافت تا اينکه درسالِ988 هجري قمري(1582 ميلادي) يعني سال چهارم پادشاهي شاه محمد خدابنده چهارمين پادشاه صفوي کشورِ پرتغال به دست اسپانيا افتاد و تا سالِ1050، يعني چيزي حدود 60 سال،جزيرهي هرمز در دست آنها بود. با حاکميت اسپانيا بر هرمز، ايران به جاي پرتغال با اسپانيا سر و کارِ تجاري پيدا کرد و در جريانِ مبادلاتِ ارزيِ بين تجارِ دو کشور ريال به ايران وارد شد. ريال نامِ يک سکهِ نقره بود در اسپانيا و از سالِ 1497 تا 1870 ميلادي در آن کشور ضرب ميشد و سکهاي رايج بود. ريال يا رييِل (Real)، واحدِ پولِ بسياري از مستعمرات اسپانيا بود، مثلاً برزيل تا سالِ 1994 واحدِ پولش ريال بود يا به تلفظِ محليْ رييِل. سردار رشيد شاه عباس صفوي، امام¬قلي خان، هرمز را فتح کرد، اما ريال ديگر جايِ خود را در ادبيات مالي ايران و منطقهي خليجِ فارس باز کرده بود.
285 سال بعد يعني27 اسفند 1308 درزمان رضاشاه، طبق قانون تعيين واحد و مقياسِ پولِ قانونيِ ايران، ريال به جاي قران با وزن خالص 3661191/0 گرمْ طلا انتخاب شد.
به اين فرآيند تاريخي خوب دقت کنيد. بعد از چيزي حدود 400 سال از ورود يک مفهوم به ادبيات مالي يک کشور، اين مفهوم به واحد پولي کشور بدل ميشود. يعني سر پلي که به دست اسپانياييها در جغرافياي قلب و ذهن انسان ايراني ساخته ميشود، بعد از حدود 300 سال توسط رضا شاه مورد استفاده قرار ميگيرد. اين فرآيند تا اينجا عجيب است، اما از اين عجيتتر پا بر جا ماندن اين سرپل در زمين ذهن و قلب ايرانيِ مسلماني است که حالا ديگر انقلاب هم کرده و با هر گونه نظام شاهي سرِ جنگ دارد. بيش از 30 سال از انقلاب اسلامي ميگذرد و هنوز هم ريال واحد پولِ کشور ماست.
اين است که گفتم تصرف يک منطقه، منوط به تصرف قسمتهاي کليدي و استراتژيک آن منطقه است و هر قدر هم که نيروهاي نظامي شما در آن منطقه پيشروي کرده باشند اما در تصرف نقاط کليدي ناکام مانده باشند، منطقه عملاً در دست دشمن شماست و هر لحظه امکان از دست رفتن مناطق تصرف شده وجود خواهد داشت. يک سر پل در جفرافياي نرم به دست دشمن احداث شده، بعد، طي فرآيند تاريخي نه تنها تصرف نميشود، بلکه بازسازي شده و تعريض هم ميشود و اين پل همچنان با تغيير نظام از نظام شاهنشاهي به جمهوريِ اسلامي موردِ استفاده قرار ميگيرد. مثلِ خيلي ديگر از ارزشها و رويههايي که از زمانِ رضاخان کم و بيش به همان شکل هنوز هم در کشور ما حکمفرماست، مثلِ خدمتِ سربازي!
البته، پيش از سر کار آمدن ريال هر ده قران يک تومان بوده و به همين دليل، هنوز هم تومان بر سرِ زبانهاست. در ادبيات غير رسمي هر ده ريال را يک تومان مينامند.
اما کلمهي تومان از زمان حملهي چنگيز به ايران به سال 616 هجريِ قمري(1219 ميلادي)وارد ادبيات اقتصادي- مالي ما شده است. تومان، مين و يوز که جزيي است از کلماتِ مرکبِ اميرتومان، مينباشي و يوزباشي، به ترتيب، به معنيِ فرماندهي ده هزار، هزارو صد نفر است و يادگاري است از آن روزگارِ تيره. تومان نيز در همان روزگار نام سکهاي بوده که به ده هزار دينار تقسيم ميشده است .
به اين جمله خوب دقت کنيد: «ما تمام تلاشمان را خواهيم کرد تا ارزشِ ريال را تثبيت کنيم...». اين جمله و جملاتي از اين دست، بارها از زبان مقاماتِ کشور، خصوصاً مقامات پولي، در طول اين 30 سال تکرار شده است. منظور از ريال در اين جملات پول ملي کشور است اما اگر ملتي دچار آلزايمر تاريخي نباشد، ميتواند معانيِ ديگري را هم از اين جملات برداشت کند. «ما تمامِ تلاشمان را خواهيم کرد تا ارزشِ شاهي را تثبيت کنيم.»!تثبيتِ ارزشِ شاهي؟ آن هم در جمهوريِ اسلامي، عجب تناقضي!
مفهومِ ريال سر پلِ واسطي است ميانِ امروز و گذشته، ميانِ اعتقاداتِ امروز و اعتقاداتِ گذشته. ريال، در سرزمين قلب و ذهنِ انسانِ ايراني مسلمان اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي در امروز را به اعتقاد به نظام شاهي در گذشته، و اعتقاد به استقلال کشور را به تصرف خليج فارس و جزايرِ آن و وابستگي تجاري- دريايي ما به بيگانگان متصل ميسازد.
ريال، تومان و هر واژهي ديگري که در جغرافياي قلب و ذهن انسانِ ايراني نقشي مشابه ريال دارد، چند سوال جدي را ايجاد ميکند:
نقش مقامات پولي کشور ما در طول اين 30 سال در حفظ ريال به عنوانِ واحدِ پولي چه بوده و چرا آنها تا به حال به اين صرافت نيفتادهاند که در مورد ريشه و خاستگاهِ ريال به عنوان واحدِ پولي کشور تحقيق و مطالعه کنند؟
اساتيد و صاحبنظران کشور، چه در حوزهي اقتصاد و چه در حوزهي زبان و ادبيات چه پاسخي دارند؟
از همه مهمتر فرهنگستان زبان که متولي اصليِ چنين مواردي است در کشور، بايد قبل از اينکه به فکرِ جايگزين کردنِ يارانه به جاي سوبسيد در ادبيات اقتصادي کشور ميافتاد، فکري به حالِ ريال ميکرد! فرهنگستان چه پاسخي نسبت به اين موضوع دارد؟
دستِ آخر هم بايد اين سوال را از دانشجويانِ رشتههاي اقتصاد، زبانشناسي و ادبيات پرسيد، حجمِ عظيم تحقيقات و پاياننامههاي دانشجويي اگر نتواند کشوري را نسبت به يکي از نمادها و گزارههايِ اصليِ هويتي خودش آگاه کند، حتماً ناقص است.
اما فراتر از همهي اين سوالات، آيا نبايد به فکر بازنگري در شيوهها و روشهاي تحقيق بود؟ آيا نبايد به جاي اينکه از روششناسي و متدولوژي آغاز کنيم به سراغِ ريشهشناسي و مفهوم شناسي برويم و سابقهي تاريخيِ مفاهيم و واژگانِ کليدي که هر يک، نقشي اساسي در اتصال اعتقادات و عقايد در زمينِ قلب و ذهنمان دارند، را مطالعه کنيم؟