
در این میان یکی از مواردی که به آن توجه زیادی میشد حضور مربی بود که تمام وقت و توان خود را برای تیم ملی بگذارد. آن زمان اصطلاح «مربی پروازی» شده بود نقل همه محافل ورزشی. حتی وقتی «خاویر کلمنته» را با سلام و صلوات و آن ماجرای معروف «پله برقی» به ایران آوردیم، چون گفته بود پروازی است و دلش برای نوههایش تنگ میشود دلمان را زد و در نهایت با او به توافق نرسیدیم.
در ادامه به کارلوس کیروش پرتغالی و دست راست «سر الکس فرگوسن» در منچستر یونایتد رسیدیم. همه خوشحال بودیم که بالاخره یک مربی بزرگ به ایران آمده - اگرچه او نفر دوم موفقی بود تا نفر اول مناسب - و دلش هم برای نوههایش تنگ نمیشود اما این وسط کسی به مفهوم پروازی فکر نکرده بود و گویا در تعریف، این واژه تنها به مربیای باید اطلاق شود که هنگام بازیها و اردوها به تیم اضافه میشود و پس از آن به خانهاش برمیگردد. کسی توجه نکرد اگر یک مربی، پروازی نباشد اما به همان میزان مرخصی برود، اسمش چه میشود؟
کارلوس کیروشی که حدود 2 سال است در فوتبال ما کار میکند چنین وضعیتی دارد. یعنی در ظاهر یک مربی پروازی نیست ولی در عمل با تعداد مرخصیهای بیش از اندازهای که رفته، دقیقا مصداق بارزی از این دست مربیان است. این را ما نمیگوییم بلکه با کمی بررسی از روی اخبار مربوط به مرخصیها و اطلاع از میزان مرخصی که وی در طول یکسال میتواند داشته باشد و استفاده از علم ریاضی - به همان اندازه اندک دوران راهنمایی - به سادگی میتوان اثبات کرد کیروش نه در ظاهر بلکه در عمل یک مربی پروازی است.
کیروش در تاریخ 15 فرودین سال 90 به عنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شد و از آن زمان تا به حال 10 بار به مرخصیهای اغلب طولانی مدت رفت که آنها را در زیر میخوانید:
52 روز، پس از دیدار با اندونزی در جاکارتا ( سال 90)
45 روز، پس از دیدار با اندونزی در تهران (سال 90)
38 روز، پس از بازی با قطر (سال 91)
25روز، از روز 30 بهمن تا 24 اسفند (سال 91)
20روز، پس از رقابتهای غرب آسیا (سال 91)
18 روز، پس از دیدار با ازبکستان و شکست مقابل این تیم (سال91)
15 روز، پس از یک دیدار دیگر با ازبکستان (سال 91)
15 روز، پس از دیدار با مالدیو (سال 90)
14 روز، قبل از رقابتهای غرب آسیا (سال 91)
7 روز، پس از بازی با لبنان (سال 91)
این آماری است که از مرخصیهای سرمربی تیم ملی ایران طبق اعلام رسانههای مختلف به دست آمده و استخراج شده است. اگر بخواهیم از تاریخ ثبت قرارداد کیروش، یعنی 15 فروردین 90 تا روزی که او دوباره به ایران بازمیگردد، یعنی 24 اسفند 91 را در نظر بگیریم، میبینیم کیروش 711 روز است که هدایت تیم ملی ایران را به عهده گرفته و در این مدت 249 روز به مرخصی رفته است، یعنی بیش از یک سوم دوران حضورش در ایران.
این در حالی است که طبق قرارداد 3.5 ساله کارلوس کیروش با فدراسیون فوتبال و آنچه در قراردادش آمده، این مربی 4 تا 5 هفته در سال میتواند به مرخصی برود و در صورت موافقت رئیس فدراسیون این زمان میتواند به 6 هفته ارتقا پیدا کند. حالا اگر 6 هفته در سال را در نظر بگیریم کیروش جمعا در طول 3 سال و نیم، در بهترین حالت میتواند 147 روز از مرخصی استفاده کند در صورتی که او در کمتر از دو سال، 249 روز به مرخصی رفته است.
شاید نخستین پاسخی که بشود به تمام مسائل بالا داد این باشد که بسیاری از سفرهای کیروش به اروپا برای دیدن بازیکنان دورگه و موارد دیگری باشد که به تیم ملی مربوط میشوند. حال با در نظر گرفتن همین مسئله قضیه را بررسی میکنیم. سفرهای کاری کیروش به دیدن بازی مسعود شجاعی، رضا قوچاننژاد، امید نظری، اشکان دژاگه، دانیال داوری، جواد نکونام (زمان حضورش در اوساسونا) و چند بازیکن دیگر معطوف میشود.
از طرف دیگر اگر سفر این بار او به انگلیس برای صحبت با بدنساز جدید و موقت تیم ملی و همچنین سفری که برای حضور در دادگاه مربوط به دوران حضورش در تیم ملی پرتغال انجام داد را به این جمع اضافه کنیم و با ارفاق بگوییم او حق داشته برای چند کار دیگر علاوه بر اینها مرخصی اضافهتر بگیرد و با فرض اینکه تمام این سفرها حتما باید انجام میشدند، برای هر کدامشان 10 روز زمان قرار دهیم، میتوانیم 100 روز از روزهایی که او در ایران نبوده را به عنوان سفرهای کاری به حساب بیاوریم.
با کم کردن این 100 روز از مجموع 249 روزی که او در ایران نبوده، میتوانیم بگوییم کیروش تاکنون 149 روز (2 روز بیشتر از مجموع مرخصیهایش در طول 3 سال و نیم) به مرخصی رفته و هیچ روزش هم کاری به حساب نمیآید. هر چند باز این موضوع جای بحث دارد که چرا کیروش برای دیدن بازی مسعود شجاعی که کیلومترها با وطن ما فاصله دارد ولی به وطن خودش نزدیک است، وقت میگذارد اما در ایران بسیاری از مربیان و بازیکنان تیمهای شهرستانی به این موضوع انتقاد میکنند که چرا سرمربی تیم ملی فقط راه ورزشگاه آزادی را بلد است و کمتر به شهرستانها میرود.
با توجه به تمام این مفروضات و ارفاقهایی که شد به این نتیجه میرسیم که کارلوس کیروش بسیار بیشتر از حد مجاز از مرخصی استفاده کرده و قطعا میتوانیم دوباره به دنبال معنی واژه «مربی پروازی» بگردیم و این حق را هم برای خود قائل میدانیم تا بپرسیم آیا کسی که یک سوم زمان حضورش به عنوان سرمربی تیم ملی را به مرخصی گذرانده مربی پروازی محسوب میشود یا خیر؟
نکته مهم دیگر اینکه وقتی گفته میشود فدراسیون قدرت برخورد با کیروش را ندارد و این کیروش است که نبض کار را در اختیار دارد، همین است؛ وقتی کیروش در کمتر از دو سال خیلی بیشتر از آنچه حقش است و در قراردادش به صورت مکتوب ذکر شده و طرفین هم پایش را امضا کردهاند به مرخصی رفته، دیگر چه چیز میتوان گفت جز اینکه «تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل».