به گزارش مشرق به نقل از شرق، سه مرد که در پروندههای جداگانه دست به قتل زده بودند با کسب رضایت اولیایدم مقتولان از قصاص رهایی یافتند و یکبار دیگر پای میز محاکمه رفتند تا بهلحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شوند.
به گزارش خبرنگار ما، در اولین پرونده مردی که در سال83 اقدام به قتل کردهبود، محاکمه شد. او که متهم است مردی را به قتل رسانده تا با همسرش ازدواج کند وقتی شناسایی شد که ماموران مینا-همسر مقتول- را بازداشت کردند و او اعتراف کرد با همدستی جوانی به نام حمید دست به این قتل زدهاست.
مینا فروردین سال83 با پلیس تماس گرفت و مدعی شد سارقان وارد خانهاش شدند و شوهرش را به قتل رساندند. وقتی ماموران به خانه این زن رسیدند با جسم بیجان محمد روبهرو شدند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات آغاز شد. مینا گفت در دو هفته گذشته این دومینبار بود که سارقان به خانه او حمله کردند. این زن مدعی شد دو هفته قبل نیز سارقان به خانه او آمدند و بعد از اینکه شوهرش را زخمی کردند متواری شدند. این زن مدعی شد بعد از دو هفته شوهرش را از بیمارستان به خانه آورد و همانشب قتل اتفاق افتاد.
گفتههای این زن ظن پلیس را برانگیخت و مینا بهصورت نامحسوس تحتنظر پلیس قرار گرفت.
پلیس متوجه شد این زن با مردی به نام حمید ارتباط دارد. همین خیانت میتوانست انگیزه مناسبی برای قتل باشد. شواهد یکبار دیگر بررسی شد و مینا تحت بازجویی قرار گرفت. او این بار قتل را قبول کرد و گفت: از وقتی با حمید آشنا شدم عاشق او شدم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. من از شوهرم سه بچه داشتم اما رفتارهای زشتی که با من داشت باعث شد از او دل بکنم. بالاخره تصمیم به قتلش گرفتیم. دو هفته قبل از حادثه من و حمید نقشه کشیدیم تا شوهرم را بکشیم. او در پشتبام خوابیده بود که حمید وارد خانه شد و وی را با ضربات چاقو زد اما نتوانست کاری بکند و شوهرم فقط زخمی شد. او دوهفته در بیمارستان بستری بود تا اینکه دوباره به خانه برگشت و من حمید را در جریان قرار دادم و حمید یکبار دیگر آمد و این بار همسرم را کشت.
حمید در پی اعترافات مینا بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. بعد از تکمیل تحقیقات و صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه متهمان، پرونده به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان تهران کیفرخواست را خواند و درخواست صدور حکم قانونی برای هر دو متهم کرد. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و تقاضای قصاص کردند. آنها همچنین گفتند خواستار اعدام مینا نیز هستند.
فرزندان مقتول بعد از اینکه درخواست خود را مطرح کردند، درباره شب حادثه توضیحاتی دادند. یکی از آنها گفت: پدرمان تازه به خانه آمدهبود، ما سعی میکردیم آرام باشیم تا استراحت کند، پدرمان در بیمارستان کار میکرد. صبح ساعت شش میرفت و حدود 11شب برمیگشت برای اینکه بتواند هزینه زندگی را تامین کند. دو هفتهای که مجروح شده و در بیمارستان بود او را ندیدهبودیم. وقتی آمد سعی میکردیم بیشتر از او مراقبت کنیم. نیمههای شب بود که با صدایی از خواب بیدار شدم و دیدم مادرم به فردی میگوید کشتی؟ کشتی؟ به محض اینکه متوجه شد ما بیدار، شدهایم جیغ کشید. آن موقع متوجه نشدم مادرم در این قتل دست دارد و باور نمیکردم این کار را کردهباشد.
در ادامه حمید متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهام را قبول کرد و گفت فریب خورده و مینا او را به این کار وادار کردهاست. این مرد گفت: سهسال بود که با مینا رابطه داشتم، عاشقش شدهبودم طوری رفتار میکرد که هر لحظه به او بیشتر وابسته میشدم. به من میگفت از شوهرش متنفر است و میخواهد با من زندگی کند، فکر میکردم هرچه میگوید باید انجام بدهم تا اینکه گفت برای رسیدن به هم باید شوهر او را بکشم. من هم قبول کردم. بار اول قرار شد در پشتبام او را به قتل برسانم منتظر شدم تا شوهر مینا آمد و او را با چاقو زدم اما نتوانستم او را بکشم. بار دوم او را در خانه زدم، زخمی بود و نمیتوانست از خودش دفاع کند و به همین دلیل هم توانستم وی را به قتل برسانم. سپس متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او گفت: شوهرم همیشه من را تحقیر و خانوادهام را مسخره میکرد همین هم باعث شد بین ما فاصله زیادی بهوجود بیاید. بعد از آشنایی با حمید از شوهرم بیشتر متنفر شدم و نقشه قتل را طراحی کردیم.
من و حمید اختلاف سنی زیادی داشتیم و میدانستم نمیتوانیم آیندهای با هم داشتهباشیم، اما شوهرم آنقدر اذیتم کردهبود که نمیتوانستم درست فکر کنم و تنها راه رها شدن از دست او را قتلش میدانستم. بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات حمید را به قصاص و مینا را به 15سال حبس محکوم کردند. بعد از نزدیک به 9سال از قتل سرانجام اولیایدم تصمیم گرفتند از قصاص گذشت کنند. روز گذشته یکبار دیگر متهم پای میز محاکمه رفت تا به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود. سیدرضایی نماینده دادستان تهران وقتی کیفرخواست را تقدیم دادگاه کرد گفت: درخواست اعمال ماده 19 و 612 قانون مجازات اسلامی یعنی حبس و تبعید متهم را دارم.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: از کرده خود بسیار پشیمان هستم. زمانیکه با مینا دوست شدم 19سال بیشتر نداشتم عقلم درست کار نمیکرد 22سالم بود که قتل اتفاق افتاد. خیلی از کارم پشیمان هستم بهترین سالهای جوانیام گذشت و حالا هم دو ماه است که مادرم را از دست دادهام و داغدار او هستم. درخواست دارم کاری کنید که بتوانم عید اول مادرم بیرون باشم. او در مورد سرنوشت مینا گفت: از مینا خبر ندارم نمیدانم چه کردهاست، اما آنطور که خانواده مقتول به خانواده من گفتهاند او از زندان آزاد شده و با فرد دیگری ازدواج کردهاست. متهم در دفاعیات آخر خود گفت: خواهش میکنم به من کمک کنید من خیلی سختی کشیدم. تحمل زندان خیلی سخت است البته قبول دارم باید این مجازات را میکشیدم و کاری کردم که قابل جبران نیست اما این را هم بدانید که خانوادهام همه داراییشان را دادند تا برای من رضایت بگیرند.
پدرم یک خانه داشت آن را فروخت تا برای من رضایت بگیرد. وقتی مادرم شنید اولیایدم حاضر به گذشت شدند خیلی خوشحال شد اما نتوانستم یکبار در خانه او را در آغوشم بگیرم و مادرم فوت کرد، من شرمنده او هستم. سرنوشت من در دست شماست درخواست دارم کمکم کنید. بعد از پایان جلسه دادگاه این متهم، مهدی متهم پرونده دیگر که او نیز موفق به اخذ رضایت شدهبود در جایگاه حاضر شد. او که متهم است چهار سال قبل در یک درگیری مرد چوپانی در پاکدشت را به قتل رسانده، گفت: اتهام قتل را قبول دارم درگیری ما بر سرمرتع بود او هر بار وارد مرتع ما میشد و وقتی اعتراض میکردم میگفت، این مرتع متعلق به اوست. روز حادثه با او درگیر شدیم قصدم این نبود که او را بکشم.
خانوادهام در این مدت خیلی تلاش کردند رضایت بگیرند و تقریبا همه داراییمان را برای گرفتن رضایت دادیم. درخواست دارم در جنبه عمومی جرم به من تخفیف دهید. بعد از پایان این جلسه هیات قضات سومین متهم را که موفق به جلب رضایت شدهبود محاکمه کردند. در این پرونده مردی به نام سعید در آتش زدن همسرش مجرم شناختهشدهبود. خانواده همسر سعید پیش از این میگفتند دامادشان همیشه در زندگی به دخترشان ظلم میکردهاست، بنابراین رضایت نمیدهند اما بعد از پنج سال تلاش در نهایت پدرو مادر مقتول به خاطر نوههایشان حاضر به گذشت شدند. در ابتدای این جلسه نیز نماینده دادستان درخواست مجازات برای متهم کرد.
سعید دیروز در دادگاه گفت: من و همسرم شهلا سالها بود با هم زندگی میکردیم و در تمام این مدت هم مشکل داشتیم اما چون بچه داشتیم از هم جدا نشدیم. همسرم سر هر مساله کوچکی با من دعوا میکرد و درگیریهای ما شدید بود. روز حادثه نیز مثل همیشه با هم دعوا کردیم. شهلا مرتب من را تهدید میکرد و میگفت خودش را آتش میزند البته بیشتر تهدید بود.
زمستان بود و ما در خانه نفت داشتیم، او پیت نفت را برداشت و روی خودش ریخت و گفت میخواهد خودش را آتش بزند. من هم کبریت را روشن کردم و گفتم اگر راست میگویی این کار را بکن. در واقع میخواستم با این کارم همسرم را پشیمان کنم تا خودش را آتش نزند اما نمیدانم چه شد که یکباره بدنش شعلهور شد. سعی کردم آتش را خاموش کنم خودم هم آسیب دیدم بعد زنم را به بیمارستان بردیم اما دیگر نمیشد برای او کاری کرد.
متهم در پاسخ به این سوال که همسرش در بیمارستان گفته بود شوهرش او را سوزانده است گفت: او به دلیل عصبانیتی که داشت این حرف را زد، من همسرم را نسوزاندم با اینکه اختلاف زیادی با هم داشتیم اما دوستش داشتم مادر بچههایم بود و دوست نداشتم بمیرد.
بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات وارد شور شدند و اولین متهم را به 9سال حبس با احتساب ایام بازداشت و دو متهم دیگر را نیز با توجه به ایام بازداشتشان، به حبس تعزیری و تعلیقی محکوم کردند.