کد خبر 191620
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۲

محترماً به استحضار مي رساند: پس از اينكه چندين بار توسط عده‌اي تهديد شدم كه خانه‌ام را آتش مي‌زنند و خودم را نيز مي‌كشند صداي مهيبي درحياط منزل به گوش رسيد و پس از جستجو در تاريكي مشخص شد سنگ بسيار بزرگي را براي از بين بردن اتومبيلم به داخل حيات منزل پرتاب كرده‌اند

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، آن چه خواهید خواند، متن نامه ی یکی از کارمندان ساواک در شهر تهران است که حدود یک هفته قبل از فرار شاه از کشور تنظیم شده است. این سنذِ ارزشمند، نشان دهنده ی میزان تنفر عمومی مردم،نسبت به سازمان ساواک در ماه های پایانی عمر رژیم پهلوی است:

[متن سند]

درباره: آقاي امير سنبلي
بدينوسيله يك برگ عين گزارش كارمند نامبرده بالا جهت استحضار به پيوست ايفاد مي‌گردد و ضمناًَ از جهات حفاظتي به وي هشدار لازم داده شده است.
رییس سازمان اطلاعات و امنیت تهران، شیخان
محترماً به استحضار مي‌رساند:
با عطف توجه به مفاد نامه شماره فوق سازمان اطلاعات و امنيت تهران و گزارش كارمند نامبرده بالا و اينكه مشاراليه به وسيلة سازمان مذكور پيرامون مسايل حفاظتي توجيه گرديده است در صورت تصويب مقرر فرمايند بايگاني گردد. موكول به امر عاليست.

گزارش
محترماً به استحضار مي رساند: پس از اين كه چندين بار توسط عده‌اي تهديد شدم كه خانه‌ام را به علت اينكه ساواكي هستم آتش مي‌زنند و خودم را نيز مي‌كشند در ساعت 21 روز 13/10/57 صداي مهيبي درحياط منزل به گوش رسيد به طوري كه همسايگان به منزل من آمدند و پس از جستجو در تاريكي مشخص شد سنگ بسيار بزرگي را براي از بين بردن اتومبيلم به داخل حيات منزل پرتاب كرده‌اندكه خوشبختانه اتومبيل قبلاً در پاركينگ بود در روز بعد چند نفر از اهالي محل جلوي مرا گرفتند و گفتند حقيقت اين است كه به ما گفتند تو ساواكي هستي و مي‌گفت بلايي به سرت بياورند من گفتم من در اداره اوقاف مشغول به كار هستم. آن ها گفتند پس براي اثبات موضوع بايد دو كار انجام دهي اول اين كه به نزد آيت‌الله طالقاني بروي و از او تأييديه بياوري و ديگر شب ها با ما الله‌اكبر بگويي كه مراتب در همان روز (14/10/57) به عرض معاونت يكم سازمان تهران رسيد. فرمودند هر دو كار را انجام دهم. اهالي شماره تلفن منزل طالقاني را كه عبارت از 302037 بود به من دادند و بعد از تماس قرار شد به منزل او واقع در پيچ شميران خيابان تنكابن بروم. در منزل ايشان به علت اين كه خبرنگار آلماني مشغول مصاحبه با او بودند كسي را نمي‌پذيرفت و منزل مملو از جمعيت بود و گفتند با دامادش تماس بگيرم و جريان را به دامادش كه فردي ورزشكار و عينكي بود گفتم ايشان به من گفتند بيشتر با مردم باش و دو برگ اعلاميه به من داد يكي متعلق به ابراز انزجار حسن روشن از ساواك و ديگر اعلاميه‌اي به امضاي سرهنگ عزيزالله اميررحيمي و گفت اعلاميه حسن روشن را با خودت نگهدار و در موقع مقتضي به مردم نشان بده يا به در منزل بزنيد در اين اعلاميه آمده بودكه من از ساواك متنفرم. ضمناً شب را هم به كوچه آمدم كه مورد احترام اهالي محل قرار گرفتم ولي شعاري ندادم و گفتند همين قدر كه به بيرون آمدي كافي ست.
 مراتب جهت استحضار معروض گرديد.
با تقديم احترام ـ امير سنبلي
[تصویر سند]

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۶:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
    0 0
    نکنه مال خودتون بوده حالا بعد سی وچندسال روکردید
  • جمکرانی ۱۰:۰۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۸
    0 0
    قشنگ بود. حال گیری میکردند ولی اینقدرا هم نه خودش زیادی ترسو بوده.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس