روح الله ، پس از پيروزي انقلاب و با شروع جنگ تحميلي به اتفاق جمعي از دوستان خود به جبهه اعزام شد و در تاريخ 59/11/14 در منطقه عملياتي «ميمك» ، پای بر بساطِ «عندربهم یرزقون» نهاد.
آن چه خواهید خواند نامه ای است از شهید روح الله کمالوند به پدر و مادرش. از متن نامه پیدا است که آن را در معرکه خون و آتش نوشته است و آشکارا ، آخرین وصایای شهید را بیان می کند:

پدر و مادر عزيزم سلام
از اين كه شما را به خاطر هدفم ترك مي كنم معذرت مي خواهم .بايد خدمتتان عرض كنم كه هيچ كسي مرا تحريك نكرده است و يا به زور با خود به جبهه نفرستاده است. اين كار را با ميل باطني خود انجام داده ام .چنان چه به افتخار شهادت نائل آمدم به هيچ كس حرفي نزنيد و هر لعنتي كه داريد بر صدام و صداميان بنوشانيد زيرا كه من با خداي خود عهد و پيمان بسته ام كه اگر لياقت داشته باشم مرا هم جزو شهيدان قرار دهد.
از بازماندگان خود استدعا دارم كه براي من خود را اذيت نكنند فقط هر شب قبل از خواب براي من يك حمد و سوره بخوانند و از خدا براي تمام مسلمين طلب عوف نمايند. و در هر حال خدا را در نظر داشته باشند و اگر كسي از من ناراحتي دارد بازماندگان من از طرف من عذر بخواهند.
پدر و مادر مهربانم! اين را در حالي براي شما مي نويسم كه دشمنان دين و قرآن و مزدوران هميشه تاريخ اطرافمان را محاصره كرده اند. من هنوز زنده ام و تا زماني كه آخرين قطره خون را در بدن دارم از ايثار به خاطر دينم و وطنم و رهبرم دست بر نخواهم داشت .
روحمان با یادش شاد