گروه سیاسی مشرق ــ روزنامه شرق، در ویژهنامه سیاسی خود به سراغ عبدالواحد موسوی لاری رفته و با وی به گفتوگو نشسته است. این روزنامه اصلاحطلب همچنین مصاحبه خود با نجفقلی حبیبی، رئیس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را نیز در همین ویژهنامه منتشر کرده است.
موسوی لاری، مبدع تئوری 65 درصدی بودن اصلاحطلبان است و نجفقلی حبیبی نیز در زمره اصلاحطلبانی است که موافقت خود را با "دولت وحدت ملی" اعلام کردهاند.
آنچه که در ادامه خواهید خواند انتخابهای مشرق از لابهلای گفتوگوی این دو چهره اصلاحطلب با روزنامه شرق است.
***
موسوی لاری:
ــ بعضیها واقعاً اصلاحطلب نیستند ولی به فراخور نیازهای زمان یا شرایط خاص دیگر اینگونه وانمود میکنند. همانطور که برخی در حقیقت اصولگرا نیستند ولی گمان میبرند شرایط و مقتضیات زمان به گونهای است که با رفتن زیر پرچم اصولگرایی بهتر میتوانند خودشان را مطرح کنند.
ــ اصلاحطلبها کسانی بودند که اعتقاد داشتند جامعه ایران، یک جامعه زنده است و نباید برای اداره آن از همان ملاکهای گذشته استفاده کرد.
ــ اگر به رأی اکثریت احترام گذاشتیم، مردم نیز خودشان را پایبند قانون اساسی میدانند. در مقطع فعلی شاخص اصلی که اصلاحطلبان را از غیر اصلاحطلبان جدا میکند، پایبندی به نقش مردم در اداره جامعه است.
ــ فعالان سیاسی با مشکل تعدد قرائت از قانون اساسی مواجه هستند. اما قانون اساسی ما همانطور که در اصل ششم تصریح کره است مبتنی بر رأی مردم است و هر نیرویی که رأی مردم را محدود کند از سوی قانون اساسی محکوم شده است. ما اصل ششم قانونی اساسی را فصل الخطاب میدانیم.
تنها معبری که از نظر اصلاحطلبها برای اداره جامعه وجود دارد "انتخاب" و "گزینش" مردم است.
با این روش است که اقلیت و اکثریت به صورت شفاف و قابل قبول نزد افکار مشخص میشوند. اگر مردم نتوانند یا نخواستند بیایند، معیار محک ما آسیب میبیند. دیگر نمیشود گفت چه اندیشهآی در اکثریت است و کدام در اقلیت.
ــ باید برای اداره کشور از معبر و گذرگاه انتخابات استفاده کرد. اما اگر این گذرگاه محدود شد و من و امثال بنده دیگر امکان حضور را از دست دادیم، دیگر نباید ما را ملامت کنند که چرا حضور نداریم.
***
حبیبی:
اصلاحات در اصطلاح اجتماعی زمانی مطرح میشود که یک گروه اجتماعی، قصد دارند نظم موجود جامعه اجتماعی خود را سر و سامان دهند. این گروهها به دنبال تغییرات مورد نظر خود دو مسیر را در پی میگیرند. راه اول انقلاب و براندازی است. یعنی گروه آن زمان که از وضعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی جامعه خود راضی نیستند، تلاش میکنند نظام موجود را کاملاً تغییر و حتی از بین ببرند.
در نتیجه از راهی قهرآمیز یا همان انقلاب بهره میبرند. مسیر دیگر هم وجود دارد و گروههایی که به دنبال اصلاح و تغییرند اما به نظرشان روند انقلاب بسیار دشوار و خسارتآور و غیر قابل پذیرش است به آن روی نمیآورند. این گروه به جای پیگیری تغییرات کلی به دنبال راههای مسالمت آمیز میروند؛ راههایی که تغییر و تحول را در چارچوب نظام برمیتابد.
موسوی لاری، مبدع تئوری 65 درصدی بودن اصلاحطلبان است و نجفقلی حبیبی نیز در زمره اصلاحطلبانی است که موافقت خود را با "دولت وحدت ملی" اعلام کردهاند.
آنچه که در ادامه خواهید خواند انتخابهای مشرق از لابهلای گفتوگوی این دو چهره اصلاحطلب با روزنامه شرق است.
***
موسوی لاری:
ــ بعضیها واقعاً اصلاحطلب نیستند ولی به فراخور نیازهای زمان یا شرایط خاص دیگر اینگونه وانمود میکنند. همانطور که برخی در حقیقت اصولگرا نیستند ولی گمان میبرند شرایط و مقتضیات زمان به گونهای است که با رفتن زیر پرچم اصولگرایی بهتر میتوانند خودشان را مطرح کنند.
ــ اصلاحطلبها کسانی بودند که اعتقاد داشتند جامعه ایران، یک جامعه زنده است و نباید برای اداره آن از همان ملاکهای گذشته استفاده کرد.
ــ اگر به رأی اکثریت احترام گذاشتیم، مردم نیز خودشان را پایبند قانون اساسی میدانند. در مقطع فعلی شاخص اصلی که اصلاحطلبان را از غیر اصلاحطلبان جدا میکند، پایبندی به نقش مردم در اداره جامعه است.
ــ فعالان سیاسی با مشکل تعدد قرائت از قانون اساسی مواجه هستند. اما قانون اساسی ما همانطور که در اصل ششم تصریح کره است مبتنی بر رأی مردم است و هر نیرویی که رأی مردم را محدود کند از سوی قانون اساسی محکوم شده است. ما اصل ششم قانونی اساسی را فصل الخطاب میدانیم.
تنها معبری که از نظر اصلاحطلبها برای اداره جامعه وجود دارد "انتخاب" و "گزینش" مردم است.
با این روش است که اقلیت و اکثریت به صورت شفاف و قابل قبول نزد افکار مشخص میشوند. اگر مردم نتوانند یا نخواستند بیایند، معیار محک ما آسیب میبیند. دیگر نمیشود گفت چه اندیشهآی در اکثریت است و کدام در اقلیت.
ــ باید برای اداره کشور از معبر و گذرگاه انتخابات استفاده کرد. اما اگر این گذرگاه محدود شد و من و امثال بنده دیگر امکان حضور را از دست دادیم، دیگر نباید ما را ملامت کنند که چرا حضور نداریم.
***
حبیبی:
اصلاحات در اصطلاح اجتماعی زمانی مطرح میشود که یک گروه اجتماعی، قصد دارند نظم موجود جامعه اجتماعی خود را سر و سامان دهند. این گروهها به دنبال تغییرات مورد نظر خود دو مسیر را در پی میگیرند. راه اول انقلاب و براندازی است. یعنی گروه آن زمان که از وضعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی جامعه خود راضی نیستند، تلاش میکنند نظام موجود را کاملاً تغییر و حتی از بین ببرند.
در نتیجه از راهی قهرآمیز یا همان انقلاب بهره میبرند. مسیر دیگر هم وجود دارد و گروههایی که به دنبال اصلاح و تغییرند اما به نظرشان روند انقلاب بسیار دشوار و خسارتآور و غیر قابل پذیرش است به آن روی نمیآورند. این گروه به جای پیگیری تغییرات کلی به دنبال راههای مسالمت آمیز میروند؛ راههایی که تغییر و تحول را در چارچوب نظام برمیتابد.