پیش از کنار رفتن محمد علی‌آبادی از ریاست سازمان تربیت بدنی، او با ایجاد بستر مناسب، رییس کمیته ملی المپیک شد و با این حربه، همچنان در فضای ورزش ماند؛ فضایی که از جهاتی بهتر از ریاست سازمان بود؛ تشکیلات خودی و پر از خاطرات خوش که آرزوی بسیاری از حاشیه‌‌نشینان ورزش است. این ماجرا نه در پست ریاست که در جزء‌به‌جزء این کمیته به چشم می‌خورد؛ به عبارتی، با کمی کنکاش در کار و بار این تشکیلات، درمی‌یابیم که منافع سرشاری در آنجاست.

به گزارش مشرق، این روز‌ها موضوع مهم در ورزش تغییرات و یا به عبارتی، اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک است. در پی اخبار گوناگون پیرامون تعلیق بسیاری از رشته‌های ورزشی و دست آخر کمیته ملی المپیک ایران، اعضای محترم هیأت اجرایی منت بر سرمان گذاشتند و در حال اصلاح اساسنامه هستند. در این میان، آنچه پیداست حتی با وجود این تغییرات ما شاهد اصلاح اساسی امور نخواهیم بود.

به گزارش تابناک، در حقیقت آنچه ورزش ما را به اینجا رسانده با نظر خیر همراه نبوده است؛ جدال‌های پیدا و پنهان برای دستیابی به کرسی گرم و نرم کمیته ملی المپیک، رخداد تازه‌ای نیست، بلکه از دیرباز رؤسای سازمان تربیت بدنی برای یک کاسه شدن (!) قدرت تصمیم‌گیری، راهی بهتر از برداشتن دو هندوانه با یک‌دست نیافته‌اند. آن‌ها که در آغاز و پس از افتادن از صدارت، این را گناهی نابخشودنی می‌شمردند، در اوج قدرت به چیزی جز احاطه کامل بر کار و بار کمیته ملی المپیک اندیشه نکردند و این امر گاهی چنان شدت گرفت که حتی باعث از دست رفتن پست و مقام شد.

اگر در گذشته نه چندان دور، این کار با تنها چند منتقد روبه‌رو بود، در پی افشاگری اهل فن، امروزه شرایط به گونه‌ای رقم خورده که حتی وزیر ورزش به خود جرأت نمی‌دهد تا وجودش را تأیید کند.

گذشته از این که بهترین راه برای حل مشکل بزرگ ورزش کدام است، باید به این واقعیت اشاره کنیم که به دلیل ضعف آشکار متولیان اصلی در اشراف کامل به ورزش، ما هیچ گاه برنامه مدونی در این باره نداشته‌ایم. بیشتر مدیران اصلی ورزش در حالی این جایگاه مهم را در اختیار می‌گیرند که به زوایای گوناگون ورزش آگاهی ندارند. آن‌ها پس از مدتی که می‌گذرد و پست خود را در خطر می‌بینند، برای این که جای پایی در ورزش داشته باشند، به حیاط خلوت آنک ه همانا کمیته ملی المپیک است، نظر می‌کنند.

این رخداد در شرایطی همچون امروز که روزهای پایان کار این دولت است، نمودی آشکارتر می‌یابد. با این تعریف کلی باید به حادثه در حال وقوع به شکلی جزیی‌تر اشاره داشت:

پیش از کنار رفتن محمد علی آبادی از ریاست سازمان تربیت بدنی، او با ایجاد بستر مناسب رییس کمیته ملی المپیک شد و همچنان در فضای ورزش ماند؛ فضایی که از جهاتی بهتر از ریاست سازمان هم بود؛ تشکیلات خودی و پر از خاطرات خوش که آرزوی بسیاری از حاشیه نشینان ورزش است. این ماجرا نه در پست ریاست که در جزء به جزء این کمیته به چشم می‌خورد؛ به عبارتی، با کمی کنکاش در کار و بار این تشکیلات، درمی‌یابیم که منافع سرشاری در آنجاست. در تشکیلات این کمیته سال‌ها دیده‌ایم که افراد بسیاری از «پوزیشن» بین‌المللی و رفت و آمد‌های پر تعدادش بهره برده‌اند. چنین اداره پر سودی قطعا طرفداران بسیاری دارد و در این میان پست هیأت اجرایی، دبیر کلی و ریاست باید هم خواهان فراوانی داشته باشد.

بنابراین، اگر می‌نویسیم کمیته ملی المپیک نیاز به تغییرات اساسی دارد و نه اساسنامه‌ای نطفه‌اش در اینجاست.

اما امروز‌‌ همان حکایت در جریان است. از چندی پیش، نگاه به تسخیر این کرسی ارزشمند رویت شده و جدال‌های پیدا و پنهان، کار را به جایی رسانده که بوهای مشمئز کننده از آن به مشام می‌رسد. در اساسنامه پیشین، رؤسای فدراسیون تأثیرگذار‌ترین افراد بودند. آنان از سوی رییس سازمان یا وزیر ورزش به کار گمارده می‌شدند. طبیعی است که آن‌ها مجبور بودند تا نظر رییس را تأمین کنند. به این ترتیب پیش از انتخابات، معلوم بود چه کسی صاحب کرسی می‌شود. جدال‌ها هم از همین نقطه آغاز می‌شد. رییس ورزش که از مجموع رؤسای فدراسیون‌ها نمی‌توانست به همه فشار بیاورد با تعیین چند رییس که خواسته‌اش را تأمین کنند خیلی وارد کشمکش نمی‌شد. وقتی شمار آرا کمی خطرناک بود، تغییرات در فدراسیون‌ها کلید می‌خورد؛ درست به مانند همان اتفاقی که چندی پیش گروهی صورت پذیرفت؛ حرکتی که قرار بود ادامه یابد؛ اما با جار و جنجال عده‌ای مسکوت ماند و دانه دانه ادامه یافت!

کشمکش میان متولیان چنین امری با آنهایی که جایگاه خود را در خطر می‌دیدند، فضایی را به وجود آورد که موجب خشنودی فرصت طلبان رسانه‌ای شد. اکنون کمیته بکش وزارت بکش...! یک روز این‌ها جلو بودند و روز دیگر آن دیگری...! در این بین آنچه فراموش شده، موجود زبان بسته‌ای به نام ورزش بود؛ ورزشی که اگر خوب رونق بگیرد، آن قدر در آن پست و مقام و منفعت مادی و معنوی هست که به همه برسد. آخرین خبر در این باره این است که کمیته‌ای‌ها در صدد تغییر اساسنامه به سود خود هستند؛ بنابراین، وقت تلف می‌کنند تا زمان صدارتشان بیشتر شود. از سوی دیگر، وزارتی‌ها توسط رؤسای فدراسیون‌ها فشار می‌آورند که نوبت شما تمام شده؛ از خر مراد پیاده شوید تا شاید نوبت به ما برسد!

اما آنچه پنهان ناشدنی است، این که نیاز به تغییرات اساسی از سر و روی کمیته ملی المپیک می‌بارد؛ کمیته‌ای که رییس آن بسیار دمکراتیک پست نگرفته، دبیرش برای چندمین بار (!) از مرز بازنشستگی هم گذشته و اعضای هیأت اجرایی‌اش خیلی کارآیی ندارند. نایب رییس اول غریبه‌ای آشناست که بودن یا نبودنش به چشم نمی‌آید. نایب رییس دوم هزاران مشغله دارد. دیگر اعضا هم در حد مهمانان ناخوانده و پشت میز پر کن هستند. در کمیته‌ای که باید ده‌ها قهرمان تحصیل کرده ـ که خوشبختانه در ورزش ایران هستند ـ اتراق کنند و حتی امور اداری آن توسط قهرمانان نامی بچرخد. امروز کسانی هستند که با «رانت» برای خودشان پارک تفریحی و سیاحتی درست کرده‌اند. اگر کمیته بین المللی المپیک راست می‌گوید و خودش چنین ساز و کاری ندارد، باید در این قبیل اجحاف‌ها راه یابد.

اینکه پز دمکراسی بدهند و ایران را از صد‌ها کشوری که شرایطی به مراتب بد‌تر از ما دارند، جدا کنند، حکایت دم خروس و قسم حضرت عباس را در اذهان تداعی می‌کند. صد البته ما می‌دانیم که بیشتر این ورود و خروج‌ها، ریشه داخلی و احیانا روابط فردی دارد که در این باره توجه مسئولان ذیربط را به آن جلب می‌کنیم؛ دست‌کم توقع علاقه‌مندان به ورزش که بحق هم هست، این که در این راه با خاطیان شدید‌ترین برخورد‌ها شود؛ باز هم در این باره خواهیم نوشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس