مشرق - اقتصاد ایران هماکنون همانند منطقهای است که از سیل یا زلزلهای متأثر شده و اکنون در آرامش است. امروز اگرچه دیگر سیل یا زلزله این منطقه را تهدید نمیکند، اما آثار این واقعه همچنان باقی است و اگر به این آثار توجه نشود، ممکن است عواقبی بدتر از آن سیل یا زلزله را در پی داشته باشد.
اقتصاد ایران در ماههای اخیر شاهد کاهش ارزش دلار در بازار آزاد بوده اگر چه التهابات ارزی اکنون تا حدی کاهش پیدا کرده اما شواهد نشان میدهد هنوز ثبات فراگیر در کشور حاکم نشده است.
ثبات کنونی برای بسیاری خوشایند است و این موضوع اطمینان بیشتری به بازار داده و سبب شده است تا معاملات اقتصادی در شرایط راحتتری نسبت به گذشته انجام شود، اما بسیاری از قیمتها رشد چشمگیری داشتهاند و هزینهی زندگی بسیار افزایش یافته است. در شرایط کنونی، اگرچه جو روانی حاکم بر بازار تا حدودی بهبود پیدا کرده است، اما مسائل بسیاری وجود دارد که پس از این التهاب عظیم باید مورد توجه قرار گیرند تا اثرات نوسانات در کوتاهمدت و بلندمدت کاهش پیدا کند.
باید توجه نمود که اگر تا قبل از این، ثبات قیمت ارز، یک هدف در بحران اقتصادی ایجادشده محسوب میشد، اکنون باید کاهش اثرات نوسانات هدف اقتصاددانان باشد. باید توجه کرد که قیمت دلار دو برابر شده و هزینههای بسیاری را ایجاد کرده است.
نوسان قیمت در تولید
چرخهی تولید، که از موجودی انبار بهره میبرد، تا مدتی میتواند با استفاده از این موجودی، جلوی افزایش قیمتها را بگیرد، اما پس از گذشت این مدت و با اتمام موجودی کنونی، مجبور به افزایش قیمت خواهند شد.
در طرف دیگر، در محصولاتی که تولید آنها مراحل متعددی را طی میکند و تا ارائهی محصول نهایی چند ماه فرصت نیاز است، این داستان اجرا خواهد شد. برای مثال، کارخانهای که در ایام گرانی و با دلار 3500 تومان جنسی را خریداری کرده و هنوز در چرخهی تولید از آن استفاده نکرده است، تا زمانی که این کالا تولید شود مدتی طول میکشد.
در این مدت، بازار انتظارات خود را بر اساس دلار با قیمتی مثل 2800 تومان تعدیل کرده است، ولی این کارخانه با دلار 3500 جنس تولید کرده است و باید بر اساس این قیمت اقدام به فروش کند. در این حالت، بازار از کارخانه، این قیمت را قبول نخواهد کرد و کارخانه مجبور است قیمت را کاهش دهد و ضرر کند یا با ایجاد انحصار و احتکار قیمت را افزایش دهد تا به قیمت واقعی خود نزدیک شود.
کاهش تولید
بسیاری از کارخانهها قبل از نوسان دلار، برای خرید وسایل خود سرمایهای را تهیه کرده بودند تا به تولید بپردازند و تولید جدید داشته باشند و تقاضای بازار را پاسخ دهند. این مسئله در تولیدات سرمایهبر، که به کالاهای سرمایهای-وارداتی نیاز دارند، بیشتر مشهود است. زمانی که دلار دو برابر یا سه برابر شد، کارخانهها نیاز داشتند تا سرمایهی خود را دو برابر کنند تا بتوانند کالاهای سرمایهای را وارد نمایند و شروع به تولید کنند.
زمانی که این شرکتها نتوانند مواد خود را تهیه کنند، مجبور میشوند که تولید را تا تهیهی سرمایه متوقف کنند یا آنکه خط تولید را متوقف نمایند. این اختلال نمیتواند به تقاضاهای جدید پاسخ دهد. لذا زمانی که تقاضا در زمان خود شکل گرفت و تولیدی ارائه نشد، همچنان موجب تورم خواهند شد. برای مثال، در یک شرکت خودروسازی که قصد افزایش تولید دارد، اگر لاستیک مورد نظر در زمان دلخواه به تولید برسد، تولید انجام میشود، اما اگر مواد اولیه به موقع به کارخانه نرسد، این امر موجب اخلال در تولید و عدم عرضهی کالاها میشود. این موضوع باعث خواهد شد تا خودرو در بازار گرانتر شود.
مردمی که درآمدشان افزایش پیدا نکرده است
علاوه بر چرخهی تولید، مردم نیز از این اثرات متأثر میشوند و برخی از اختلالات ناظر بر زندگی آنها، پس از مدتی قابل مشاهده خواهد بود. شناسایی نهایی پیامدهای این موضوع بر مردم، نسبت به چرخهی تولید، به زمان بیشتری نیاز دارد. بسیاری از مردم، پس از این گرانی، درآمدشان افزایش پیدا نکرده یا افزایش اندکی داشته است.
این عده در کوتاهمدت با قرض یا استفاده از پسانداز و... خواهند توانست افزایش هزینه را جبران کنند، اما اگر نتوانند این کسری بودجه را جبران کنند یا با مدیریت منزل هزینهها را کاهش دهند، این مسئله اثرات سوء فرهنگی بر جامعه خواهد داشت.
متأسفانه فرهنگ کنونی ما، متأثر از فرهنگ غربی، در ازدواج نیز هزینههای زیادی را طلب میکند. خرید جهیزیه، برگزاری مراسم عروسی و سایر هزینههای سنگین سبب میشود که هزینهی برگزاری مراسم چند برابر شود. افزایش چندبرابری هزینههای ازدواج، تمایل به ازدواج را کاهش میدهد یا موجب افزایش سن ازدواج خواهد شد.
یکی دیگر از مشکلات ایجادشده آن است که مردم، چون مدیریت صحیحی بر مخارج روزانهی خود ندارند، به کالاهایی روی میآورند که منفعت چندانی برای آنها نخواهد داشت. برای مثال، خرید اجناس ارزان و بیکیفیت به جای استفاده از اجناس مرغوب و باکیفیت، باعث خواهد شد که هزینههای مالی دوچندانی برای خانواده ایجاد شود.
در طرف دیگر، اگر این امر به مواد خوراکی کشیده شود، سلامت جامعه را مورد هدف قرار خواهد داد. یک خانواده ممکن است برای کاهش هزینهی خود، گوشت گوساله را جایگزین گوشت گوسفند کند یا ممکن است از سویا استفاده کند. باید توجه نمود که مطابق دستورات پزشکان، مصرف گوشت گوساله برای سلامت انسان مفید نیست و عوارض بسیاری دارد، اما سویا نه تنها مضرات گوشت را ندارد، بلکه مزایای بسیاری برای انسان خواهد داشت. لذا در چنین شرایطی، باید علومی چون طب سنتی، مدیریت هزینه و... در اختیار خانوادهها قرار گیرد تا مضرات و هزینههای دیگر جلوگیری شود.
همچنین مردمی که تا قبل از این بسیاری از مصارفشان از کالاهای لوکس وارداتی مثل موبایل و لپتاپ و لباس خارجی و... بوده است، اکنون نمیتوانند مخارج گذشتهی خود را تأمین کنند و این امر موجب میشود تا مخارج زندگی آنها بیشتر تغییر کند و به خاطر این ترجیحات، از مخارج اصلی خود چشمپوشی کنند. این موضوع پس از مدتی، در زندگی عادی آنها تأثیرات بدی خواهد داشت و نگرانیهای اقتصادی بر زندگی آنها تأثیرگذار خواهد بود.
در مجموع میتوان گفت که اثرات سیاستهای اقتصادی در کوتاهمدت مشخص نمیشود و اثرات اصلی آن در بلندمدت مشخص خواهد شد. این امر در نوساناتی که ساختار اقتصادی را متأثر میکند و اثرات آن در شئون مختلفی اثرگذار است، نیازمند گذشت زمان بیشتری است و سیاستمداران باید در کنترل آن بیشتر مداقه کنند. شناسایی این اثرات در زندگی مردم نیز به زمان بیشتری نیاز دارد و نباید آرامش کوتاهمدت موجب فریب سیاستمداران شود و آنها باید به اثرات بعدی آن توجه داشته باشند.
اقتصاد ایران در ماههای اخیر شاهد کاهش ارزش دلار در بازار آزاد بوده اگر چه التهابات ارزی اکنون تا حدی کاهش پیدا کرده اما شواهد نشان میدهد هنوز ثبات فراگیر در کشور حاکم نشده است.
ثبات کنونی برای بسیاری خوشایند است و این موضوع اطمینان بیشتری به بازار داده و سبب شده است تا معاملات اقتصادی در شرایط راحتتری نسبت به گذشته انجام شود، اما بسیاری از قیمتها رشد چشمگیری داشتهاند و هزینهی زندگی بسیار افزایش یافته است. در شرایط کنونی، اگرچه جو روانی حاکم بر بازار تا حدودی بهبود پیدا کرده است، اما مسائل بسیاری وجود دارد که پس از این التهاب عظیم باید مورد توجه قرار گیرند تا اثرات نوسانات در کوتاهمدت و بلندمدت کاهش پیدا کند.
باید توجه نمود که اگر تا قبل از این، ثبات قیمت ارز، یک هدف در بحران اقتصادی ایجادشده محسوب میشد، اکنون باید کاهش اثرات نوسانات هدف اقتصاددانان باشد. باید توجه کرد که قیمت دلار دو برابر شده و هزینههای بسیاری را ایجاد کرده است.
نوسان قیمت در تولید
چرخهی تولید، که از موجودی انبار بهره میبرد، تا مدتی میتواند با استفاده از این موجودی، جلوی افزایش قیمتها را بگیرد، اما پس از گذشت این مدت و با اتمام موجودی کنونی، مجبور به افزایش قیمت خواهند شد.
در طرف دیگر، در محصولاتی که تولید آنها مراحل متعددی را طی میکند و تا ارائهی محصول نهایی چند ماه فرصت نیاز است، این داستان اجرا خواهد شد. برای مثال، کارخانهای که در ایام گرانی و با دلار 3500 تومان جنسی را خریداری کرده و هنوز در چرخهی تولید از آن استفاده نکرده است، تا زمانی که این کالا تولید شود مدتی طول میکشد.
در این مدت، بازار انتظارات خود را بر اساس دلار با قیمتی مثل 2800 تومان تعدیل کرده است، ولی این کارخانه با دلار 3500 جنس تولید کرده است و باید بر اساس این قیمت اقدام به فروش کند. در این حالت، بازار از کارخانه، این قیمت را قبول نخواهد کرد و کارخانه مجبور است قیمت را کاهش دهد و ضرر کند یا با ایجاد انحصار و احتکار قیمت را افزایش دهد تا به قیمت واقعی خود نزدیک شود.
کاهش تولید
بسیاری از کارخانهها قبل از نوسان دلار، برای خرید وسایل خود سرمایهای را تهیه کرده بودند تا به تولید بپردازند و تولید جدید داشته باشند و تقاضای بازار را پاسخ دهند. این مسئله در تولیدات سرمایهبر، که به کالاهای سرمایهای-وارداتی نیاز دارند، بیشتر مشهود است. زمانی که دلار دو برابر یا سه برابر شد، کارخانهها نیاز داشتند تا سرمایهی خود را دو برابر کنند تا بتوانند کالاهای سرمایهای را وارد نمایند و شروع به تولید کنند.
زمانی که این شرکتها نتوانند مواد خود را تهیه کنند، مجبور میشوند که تولید را تا تهیهی سرمایه متوقف کنند یا آنکه خط تولید را متوقف نمایند. این اختلال نمیتواند به تقاضاهای جدید پاسخ دهد. لذا زمانی که تقاضا در زمان خود شکل گرفت و تولیدی ارائه نشد، همچنان موجب تورم خواهند شد. برای مثال، در یک شرکت خودروسازی که قصد افزایش تولید دارد، اگر لاستیک مورد نظر در زمان دلخواه به تولید برسد، تولید انجام میشود، اما اگر مواد اولیه به موقع به کارخانه نرسد، این امر موجب اخلال در تولید و عدم عرضهی کالاها میشود. این موضوع باعث خواهد شد تا خودرو در بازار گرانتر شود.
مردمی که درآمدشان افزایش پیدا نکرده است
علاوه بر چرخهی تولید، مردم نیز از این اثرات متأثر میشوند و برخی از اختلالات ناظر بر زندگی آنها، پس از مدتی قابل مشاهده خواهد بود. شناسایی نهایی پیامدهای این موضوع بر مردم، نسبت به چرخهی تولید، به زمان بیشتری نیاز دارد. بسیاری از مردم، پس از این گرانی، درآمدشان افزایش پیدا نکرده یا افزایش اندکی داشته است.
این عده در کوتاهمدت با قرض یا استفاده از پسانداز و... خواهند توانست افزایش هزینه را جبران کنند، اما اگر نتوانند این کسری بودجه را جبران کنند یا با مدیریت منزل هزینهها را کاهش دهند، این مسئله اثرات سوء فرهنگی بر جامعه خواهد داشت.
متأسفانه فرهنگ کنونی ما، متأثر از فرهنگ غربی، در ازدواج نیز هزینههای زیادی را طلب میکند. خرید جهیزیه، برگزاری مراسم عروسی و سایر هزینههای سنگین سبب میشود که هزینهی برگزاری مراسم چند برابر شود. افزایش چندبرابری هزینههای ازدواج، تمایل به ازدواج را کاهش میدهد یا موجب افزایش سن ازدواج خواهد شد.
یکی دیگر از مشکلات ایجادشده آن است که مردم، چون مدیریت صحیحی بر مخارج روزانهی خود ندارند، به کالاهایی روی میآورند که منفعت چندانی برای آنها نخواهد داشت. برای مثال، خرید اجناس ارزان و بیکیفیت به جای استفاده از اجناس مرغوب و باکیفیت، باعث خواهد شد که هزینههای مالی دوچندانی برای خانواده ایجاد شود.
در طرف دیگر، اگر این امر به مواد خوراکی کشیده شود، سلامت جامعه را مورد هدف قرار خواهد داد. یک خانواده ممکن است برای کاهش هزینهی خود، گوشت گوساله را جایگزین گوشت گوسفند کند یا ممکن است از سویا استفاده کند. باید توجه نمود که مطابق دستورات پزشکان، مصرف گوشت گوساله برای سلامت انسان مفید نیست و عوارض بسیاری دارد، اما سویا نه تنها مضرات گوشت را ندارد، بلکه مزایای بسیاری برای انسان خواهد داشت. لذا در چنین شرایطی، باید علومی چون طب سنتی، مدیریت هزینه و... در اختیار خانوادهها قرار گیرد تا مضرات و هزینههای دیگر جلوگیری شود.
همچنین مردمی که تا قبل از این بسیاری از مصارفشان از کالاهای لوکس وارداتی مثل موبایل و لپتاپ و لباس خارجی و... بوده است، اکنون نمیتوانند مخارج گذشتهی خود را تأمین کنند و این امر موجب میشود تا مخارج زندگی آنها بیشتر تغییر کند و به خاطر این ترجیحات، از مخارج اصلی خود چشمپوشی کنند. این موضوع پس از مدتی، در زندگی عادی آنها تأثیرات بدی خواهد داشت و نگرانیهای اقتصادی بر زندگی آنها تأثیرگذار خواهد بود.
در مجموع میتوان گفت که اثرات سیاستهای اقتصادی در کوتاهمدت مشخص نمیشود و اثرات اصلی آن در بلندمدت مشخص خواهد شد. این امر در نوساناتی که ساختار اقتصادی را متأثر میکند و اثرات آن در شئون مختلفی اثرگذار است، نیازمند گذشت زمان بیشتری است و سیاستمداران باید در کنترل آن بیشتر مداقه کنند. شناسایی این اثرات در زندگی مردم نیز به زمان بیشتری نیاز دارد و نباید آرامش کوتاهمدت موجب فریب سیاستمداران شود و آنها باید به اثرات بعدی آن توجه داشته باشند.