روزنامه کيهان در ستون اخبار ويژه اش نوشت:روزنامه واشنگتن پست، اسرائيل و آمريکا را عامل ترور دو دانشمند هسته اي در ايران دانست و اين کار را «زشت» و «ناموفق» توصيف کرد.

به گزارش مشرق کيهان در ادامه مي نويسد: اين روزنامه آمريکايي با اشاره به ترور دکتر شهرياري و دکتر عباسي دو دانشمند هسته اي ايران مي نويسد: آيا قتل و عمليات مخفي در تهران مي تواند برنامه هسته اي ايران را متوقف کند؟ چنين اقدامي ناموفق است. داستان ويروس استاکس نت اميد وسوسه انگيزي بود براي توقف غني سازي در ايران اما انتشار خبر عمليات مخفي در تهران که هم آمريکا و هم اسرائيل به انجام آن شهرت دارند، مي تواند وجهه و چهره اي زشت براي آنها داشته باشد. دو دانشمند ايراني که به همراه همسران خود به سر کار مي رفتند با بمب مورد حمله قرار گرفتند و يکي از آنها کشته شد.
اين روزنامه با بيان اينکه «اسرائيل از انجام ترور رويگردان نيست همين چند ماه پيش بود که تيم عملياتي اسرائيل به خاطر انجام عمليات تروريستي عليه يک عضو حماس در دوبي لو رفتند»، مي افزايد: آيا هدف قرار دادن شهروندان غيرنظامي توسط دشمنان ايران امري توجيه پذير است؟ پاسخ به اين سوال بستگي دارد که چنين ترورها و قتل هايي چه دستاوردي خواهد داشت. اگر اين ترورها بتوانند برنامه هسته اي ايران را متوقف کنند آن وقت شايد چنان هدفي بتواند چنين وسيله اي را توجيه کند]![ اما تا اين لحظه دستاوردهاي عمليات مخفي عليه ايران ناچيز به نظر مي رسد.
واشنگتن پست در توضيح ارزيابي خود نوشت: غني سازي اورانيوم در نطنز در ماه هاي اخير در وضعيت ثابتي قرار دارد و به دلايل نامعلومي تنها يک روز متوقف شده است. غني سازي با همان سرعت سابق ادامه دارد. خلاصه اينکه عمليات مخفيانه، سلاح همه فن حريفي نيست که بتواند برنامه هسته اي ايران را متوقف کند. اين امر درباره سلاح هاي قرن بيست و يکمي نظير ويروس استاکس نت همان قدر صدق مي کند که در مورد روش سنتي حمله بيرحمانه به دانشمندان ايراني.


 

 

بيماري هلندي «هيفوس»!

يک موسسه هلندي فعال در پروژه براندازي جايزه خود به تهيه کنندگان فيلم و تصوير از آشوبهاي خياباني سال گذشته را به يکي از عناصر فراري اعطا کرد.
موسسه هيفوس اعلام کرد اين جايزه 5 هزار يورويي را به فيلم تهيه شده از سوي «گروه فيلمساز ناشناس ايراني که به خاطر مسائل امنيتي نام خود را ذکر نکرده اند» مي پردازد.
فيلم مذکور به مدت 51 دقيقه و با استفاده از تصاوير ارسالي تهيه شده است. جايزه مذکور را محبوبه عباسقلي زاده از عناصر فراري به نمايندگي از تهيه کنندگان فيلم دريافت مي کند.
نقش آفريني علني و مجدد موسسه هلندي هيفوس در دفاع از آشوبگران خياباني در حالي است که سال گذشته پس از آن که وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي اين موسسه را جزو موسسات فعال در عرصه براندازي معرفي کرد، گردانندگان موسسه ياد شده اعلام برائت کردند و ادعا نمودند صرفا در عرصه جامعه مدني فعاليت مي کنند! آنها اکنون بايد توضيح دهند آشوب خياباني و آتش زدن اتوبوس و بانک و حمله به عابران آن هم با شعارهاي صريح براندازانه چه نسبتي با فعاليت مدني دارد؟
مجلس و پارلمان هلند بودجه اي 15ميليون يورويي براي موسسه هيفوس اختصاص داده اند و اين موسسه به نيابت از سرويس هاي جاسوسي جبهه استکبار- و به صورت پوششي- کار شناسايي و استخدام جاسوس و مزدور را به عهده گرفته است. برخي مديران سايت هاي راديو زمانه، گويا و روزنت (نظير حسين باستاني)، مرکز فرهنگي زنان (شهلا شرکت)، و کساني چون شادي صدر و سهراب رزاقي جزو مرتبطان و دريافت کنندگان پول از موسسه هيفوس به شمار مي روند.


 

 

من خودم سابقه دارم اپوزيسيون جو گير و سرخورده شده است

عضو فراري گروهک دفتر تحکيم، فتنه گران را دچار توهم، جوگرفتگي، خيالات و هيجان زده توصيف کرد و از بروز نااميدي در ميان اين جريان خبر داد.
علي افشاري که اکنون براي برخي محافل بدنام آمريکايي پادويي مي کند، در سايت روزنت نوشت: رصد کردن وقايع رخ داده در جنبش سبز از ابتدا تاکنون اراده اي را نشان مي دهد که اصرار عجيبي به بزرگ نمايي رويدادها دارد. البته شرايط خاص و طولاني شدن دوره گذار در ايران هم مستعد بروز رفتار متوهمانه است به نحوي که برخي را وسوسه مي کند که جوگير شوند. به عنوان مثال عده اي فکر مي کنند دفاع از جنبش دانشجويي مستلزم آن است که در همه شرايط از فعال بودن آن دم زد و چشم بر روي واقعيت هاي منفي بست. در اين نگرش، وضعيت واقعاً موجود جنبش سبز مهم نيست بلکه بايد مرتب زنده بودن جنبش و توانمندي هاي خيره کننده آن را به رخ کشيد تا نيروهاي حامي مرتب تهييج شوند. هر برخورد واقع بينانه اي که با ذکر کاستي ها و ضرورت رعايت توازن قوا همراه است مورد نکوهش اين جريان قرار مي گيرد چرا که باعث نااميدي هواداران مي گردد! اين مشکل در سطحي ديگر مولود عدم توازن در کاربرد شعار و شعور در مبارزات سياسي است.
وي اگر چه خود سابقه دخالت در آشوب تير 78 را دارد و در سال گذشته نيز در خط اول عناصر جوگير شده قرار داشت اما اکنون از موضع عاقل مآبانه مي نويسد: ديرپايي ساخت حاکميت و ناکامي مخالفان روشن مي سازد که برخورد تخيلي و گريز از توجه به واقعيت ها و عدم درک صحيح از موازنه قوا يکي از عوامل مهم شکست بوده است. وقتي در عالم واقع جنب و جوشي وجود ندارد نمي توان صرفاً با سخن گفتن و رجزخواني زنده بودن جنبشي را نشان داد. شايد بتوان در کوتاه مدت تصوري را القا کرد اما بالاخره ناظران و بازيگران متوجه تفاوت فاحش آنچه که در صحنه عمل مي بينند با آنچه برخي از حاميان پر حرارت توصيف مي کنند، خواهند شد. اين لحظه رستنگاه تولد دلسردي و افسردگي سياسي است.
اين عنصر آلت دست نومحافظه کاران آمريکايي اذعان مي کند: فردي در کمپيني کار مي کند که قرار است صدها هزار امضا جمع کند، اما در شرايطي که هنوز معلوم نيست چه قدر امضا جمع شده است، مرتب از موفقيت هاي بزرگ اين کمپين داد سخن سر داده مي شود. برخورد تخيلي، بزرگنمايي، توهم و جوگيري آفاتي هستند که در نهايت نه تنها به تقويت نيروها منجر نمي شوند بلکه با دامن زدن به خودفريبي، تلقي کاذب از توانايي ها ايجاد مي کنند. محصول طبيعي اين فرايند شکست، افزايش ياس و دلزدگي است.
وي با اذعان به بزرگنمايي و فريبکاري در فضاي مجازي نوشت: در زمانه کنوني که بهره گيري از واقعيت مجازي يک امر اجتناب ناپذير است بايد به هوش بود که دچار درک نادرست از مؤلفه هاي جهان سايبري نشد. واقعيت مجازي امري متفاوت از واقعيت فيزيکي است. بدون در نظر گرفتن اين موارد، صرفاً تفسير و تحليل براساس اخبار و گزارش هاي مندرج در تارنماهاي مختلف و شبکه هاي اجتماعي مجازي و يا کامنت هاي کاربران، مي تواند به نتيجه گيري هاي غلط منتهي گردد.


 

 

کليدواژه هايي براي رمزگشايي از معماي ويکي ليکس

بررسي پروژه «افشاي اسناد محرمانه آمريکا در سايت ويکي ليکس» نشان مي دهد اين پروژه در راستاي جنگ رواني و در خدمت رويکردهاي چندگانه سازمان سيا صورت مي گيرد.
روز دوشنبه در اقدامي هماهنگ رسانه هاي آمريکايي و انگليسي و صهيونيستي (بي بي سي، راديو فردا، اشپيگل، گاردين، نيويورک تايمز و...) بي آن که سندي را ارائه دهند از قول سايت ويکي ليکس مطالبي را به عنوان اسناد محرمانه مربوط به سفارتخانه هاي آمريکا در منطقه خاورميانه منتشر کردند! سپس براي تحريک کنجکاوي و هيجان بيشتر اعلام شد ويکي ليکس مسدود شده و رابرت گيبس سخنگوي کاخ سفيد اعلام کرد «ما افشاي اسناد محرمانه جديد در ويکي ليکس را به شديدترين وجه محکوم مي کنيم. اينگونه برملا کردن اسناد، ديپلمات ها و کارشناسان اطلاعاتي ما و همکاران ايالات در سراسر جهان را در خطر مي اندازد.» به عبارت ديگر گيبس تلاش مي کرد بر سنديت و محرمانه بودن مطالب منتشره اصرار کند! در عين حال سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي نيز مانند «يک مقام ارشد دولت اسرائيل که با خبرگزاري فرانسه گفت وگو مي کرد»، ادعا کرد: «اسناد افشا شده تاييد مي کند همه خاورميانه از چشم انداز يک ايران هسته اي در هراس است»!
در واقع در اين سناريو تلاش شده بود پروژه صهيونيست ها و آمريکا مبني بر اينکه فناوري هسته اي ايران نه صرفا نگراني «واشنگتن -تل آويو» بلکه مسئله کشورهاي منطقه است پررنگ شود و از سوي ديگر با توجه به برخي قرائن- نظير سفر نخست وزير لبنان به تهران که از نزديکي بيشتر کشورهاي منطقه و تمرکز و توجه بيشتر خاورميانه اسلامي روي تهديد رژيم اشغالگر صهيونيست حکايت مي کند - مجددا نگاهها را به سوي ديگري منحرف کند.
روز گذشته نيز هيلاري کلينتون در مصاحبه مطبوعاتي مشترک با وزير خارجه ترکيه، سخناني درباره اسناد ادعايي ويکي ليکس عنوان کرد که جالب توجه است. او ابتدا گفت: «ما به شدت و عميقا از انتشار اين «اسناد محرمانه» متاسفيم و آن را حمله به سياست خارجي آمريکا بلکه جامعه جهاني مي دانيم. ما قويا اين اقدام را محکوم مي کنيم.» در واقع کلينتون نيز مانند گيبس تلاش داشت به جاي تکذيب، بر «سنديت» ادعاهاي منتشره از سوي ماشين جنگ رواني سازمان سيا تاکيد کند!
کلينتون سپس نتيجه مورد نظر از چشم بندي و شعبده بازي سازمان سيا را لو داد آنجا که گفت: «اطلاعات درز پيدا کرده از پيام هاي ديپلماتيک، گفت وگوها و مذاکرات خصوصي ميان مقامات را افشا کرده است. هرکس پس از خواندن اين اخبار و اطلاعات مربوط به پيام هاي ديپلماتيک به اين نتيجه مي رسد که نگراني از ايران اساس درستي دارد و به طور گسترده اي در جهان مشترک است. اين نبايد براي کسي تعجب برانگيز باشد. اطلاعات درز کرده نشان مي دهد در نگاه بسياري از کشورهاي همسايه ايران، اين کشور خطري جدي و نيز نگراني جدي براي فراسوي منطقه است».
وزير خارجه آمريکا که چند جمله بالاتر، به شدت از انتشار اسناد کذايي اظهار تاسف مي کرد، گفت: هرکس اين گزارش ها را مي خواند به اين نتيجه مي رسد که نگراني درباره ايران «موجه» و «فراگير» است.
در واقع تمام هدف سازمان سيا از طراحي پروژه، همين دو کلمه اخير کلينتون است؛ 1-القاي «موجه» بودن نگراني اي که آمريکا و رژيم صهيونيستي عليه ايران ترويج مي کنند 2- القاي فراگيري نگراني مذکور و منحصر نبودن آن به تل آويو و واشنگتن. در واقع وي تلاش مي کرد با برقراري تسلسل و دور باطل ميان «ادعا» و «شاهدان ادعا»- که هر دو ساخته و پرداخته وزارت خارجه و سازمان اطلاعاتي آمريکاست- دعاوي مطروحه را مستند کند!
طبق اخبار منتشره به نقل از اسناد ويکي ليکس- بدون انتشار اصل اسناد!- ادعا مي شود مقامات عربستان (ملک عبدالله)، امارات و بحرين طي سالهاي گذشته و در ديدار ديپلماتهاي آمريکايي خواستار حمله نظامي و بمباران تاسيسات هسته اي ايران شده اند. در اين خبر همچنين ادعا شده که «عادل جبير سفير سعودي در واشنگتن در آوريل سال 2008 به سفارت آمريکا در عربستان گفت ملک عبدالله پادشاه از رايان کروکر سفير آمريکا و ژنرال پترائوس مي خواهد سر اين مار (ايران) را قطع و به ايران حمله کنند.» اين در حالي است که کشورهاي عربستان و بحرين و امارات در صورت وقوع کوچکترين تنش و درگيري نظامي در حاشيه خليج فارس، بزرگترين ضررکنندگان و اولين کانونهاي ضربه و تهديد تلقي مي شوند. همچنين کشورهاي عرب منطقه تاکنون حتي يک بيانيه هم عليه برنامه صلح آميز هسته اي ايران صادر نکرده و حتي کشوري مثل امارات حاضر نشده به خواسته هاي جدي آمريکا در تحريم ايران تن دهد، چه رسد به کشاندن منطقه در کام آتش جنگ و سوختن به پاي آن.
تلاش محافل آمريکايي مرتبط با سازمان CIA براي جدي نشان دادن تهديد جنگ در حالي است که 6 ماه پس از تصويب چهارمين قطعنامه تحريمي عليه ايران، کوچک ترين عقب نشيني در مواضع ايران مشاهده نمي شود. به همين دليل هم چند روز پيش، روزنامه وال استريت ژورنال تاکيد کرده بود «ايران براي بلندپروازي هاي خود هيچ هزينه اي را نمي پردازد و کليد حل مسئله هسته اي، نشان دادن هزينه اين رويکرد است. هدف اصلي آمريکا و متحدانش بايد اين باشد که ايران را به اتخاذ يک تصميم دشوار مجبور کنند». و چون آمريکا به اعتبار شکست هاي بزرگ در افغانستان و عراق، جرئت تهديد علني و عملي عليه ايران را ندارد، دست به دامن جدي نشان دادن تهديد به واسطه نمايش «ويکي ليکس» و بازتاب هماهنگ آن در رسانه هاي غربي مي شود و از سوي ديگر مي کوشد چالش خود با ايران را به نگراني در سراسر منطقه خاورميانه نسبت دهد چندان که سايت وزارت خارجه اسرائيل با استقبال از اسناد؟! منتشره مي نويسد: «از اين اسناد محرمانه شامل مکاتبات محرمانه سفرا و ديپلمات هاي آمريکايي به وزارت خارجه و برخي دستورالعمل هاي وزارت خارجه چنين برمي آيد که درخواست حمله نظامي به ايران، به اسرائيل محدود نمي شود بلکه کشورهاي عرب نيز مصرانه خواهان آن بوده اند». نشريه صهيونيستي اشپيگل هم در اقدامي هماهنگ نوشت «اسناد نشان مي دهد کشورهاي عرب رابطه بسيار فشرده تري با اسرائيل دارند و حتي ترجيح مي دهند پيام هاي خود به آمريکا را از طريق اسرائيل بفرستند.»!
در بخش ديگري از اسناد کذايي تلاش شده ادعاي تقلب در انتخابات سال گذشته ايران پررنگ شود. اين ادعا هم به کنسولگري آمريکا در استانبول، سفارت آمريکا در عشق آباد ترکمنستان و کنسولگري آمريکا در دبي نسبت داده شده! و ادعا گرديده که موسوي 26ميليون راي و کروبي 10تا 12ميليون راي ]38ميليون راي از مجموع 40ميليون راي!![ را به دست آورده اند و احمدي نژاد هم 4 تا 5 ميليون راي بيشتر کسب نکرده اما آرا قرائت نشده اند. ادعاهاي ديگري که مطرح شده، در پي دامن زدن به اختلاف در راس حاکميت با توجه به انتقاد اصولگرايان نسبت به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است.
کنار هم قرار دادن مجموعه القائات در «شعبده بازي ويکي ليکس» نشان مي دهد که بخش عمده اي از سياه بازي چند هفته اخير با ادعاي انتشار تدريجي 250 هزار سند محرمانه آمريکا، جنگ رواني با افکار عمومي و نخبگان در ايران بوده است. همچنان که در دور قبلي اين فضاسازي، سازمان «سيا» نوري مالکي نخست وزير عراق را- که در آستانه معرفي مجدد به نخست وزيري قرار داشت- به عنوان سرکوبگر مردم عراق معرفي کرده و همچنين ايران را با توجه به نقش موثرش در عراق پس از سقوط صدام، مورد اتهام قرار داده بود. البته اين پروژه هم به هدف نرسيد و آمريکا با شکست جديد در عراق پس از انتخابات مواجه شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس