به گزارش مشرق، نواصولگرا در مطلبی در تلگرام نوشت:
در حالیکه کشورهای اروپایی برای خوشامد آمریکا، از ابزار ماشه در برجام استفاده کرده و فرایندهای بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را آغاز کردهاند، رخدادی بسیار مهم و پرمعنا توسط چین و روسیه به جریان افتاده که ارزشی حتی فراتر از مسئله دفاع از ایران در موضوع اصلی را دارد.
موضوع از آنجا شروع شد که در حاشیه اجلاس شانگهای در چین، یک بیانیهی سهجانبه میان ایران، روسیه و چین توسط وزرای خارجه سه کشور امضا شد که فرایند اجرایی ماشه توسط کشورهای اروپایی در سازمان ملل را از اساس بیاعتبار میخواند. در این متن آمده است «هرگونه گام یا اقدامی که در تضاد با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت برداشته شود، نمیتواند برای کشورهای عضو سازمان ملل تعهدات حقوقی بینالمللی ایجاد کند.» چنین جمله مهمی به معنای آن است که چین و روسیه خود را از تحریمهای بازگشتهی سازمان ملل مستثنی کرده و آن را خارج از حقوق مشروع بینالملل معرفی میکند. این نامه در سطح وزرای امور خارجه و رسما خطاب به دبیر کل سازمان و رییس شورای امنیت تنظیم شده و با شماره S/2025/546 در شورای امنیت و با شماره A/79/1004 در مجموع عمومی سازمان به گردش در آمده است.
نامه مذکور به نکات بسیار دیگری مانند خروج آمریکا از برجام به عنوان اولین ناقض، نقضکنندگی اروپا در طی اجرای برجام و توضیح اینکه اقدامات ایران نه نقض که اقدامات جبرانی است هم اشاره دارد تا استدلالات حقوقی به صورت مستحکم ارائه شود. البته موضوع یک پیشینه حقوقی پیچیده درباره اقدامات همین سه کشور اروپایی در سال 2020 در مخالفت با دولت ترامپ برای اجرایی کردن اسنپبک در آن دوره دارد که از حوصله این متن خارج است.
مهم این است که بیانیهی مذکور و جملات محکم نمایندگان چین و روسیه در روز رایگیری برای اسنپبک نشان از عزم جدی آنها برای عدم رعایت تحریمهای بازگشته دارد. ثبت رسمی آن در دبیرخانه شورای امنیت هم یک پایهی حقوقی برای این دو کشور در نقضهای بعدی خواهد بود. این امر به معنای آن است که کمیته مذکور در تحریم 1737 که ممکن است در ادامه مشکلاتی برای ایران به وجود آورد نیز با مشکلات اجرایی و سنگاندازی این دو کشور مواجه خواهد شد و در عمل، همان ارزش حداقلی خود را هم نخواهد داشت. همچنین موضوع تحریم تسلیحاتی که در تحریمهای بازگشتی وجود دارد، با همین استدلال حقوقی ملغی خواهد بود. چراکه ایران تقریبا تمام سلاح و ادوات نظامی وارداتی خود را از همین دو کشور یا اقمار آنها تامین میکند و اگر این دو حاضر به اجرای آن نباشند، مشکلی در زنجیره تامین به وجود نخواهد آمد.
علاوه براین، نامه مذکور و تلاش حقوقی اخیر توسط دو عضو ثابت شورای امنیت، میتواند یک استناد حقوقی برای کشورهای دیگر مانند برزیل و آفریقای جنوبی برای عدم رعایت تحریمهای بازگشتی سازمان ملل باشد. یعنی این کشورها که در حال حاضر در بلوک غرب تعریف نمیشوند و با آمریکای ترامپ هم مشکلات عمیق دارند، در مقابل درخواستها برای اجرای تحریمهای سازمان ملل، به استنادات قانونی و عدم رعایت آن توسط دو عضو اصلی اشاره کنند.
این همان نقطه خطرناک برای غرب و معنای گستردهتری است که در ماجرای ایران شکل گرفته و ممکن است اتفاقات بعدی را رقم بزند. درواقع ساختار سازمان ملل و شورای امنیت آن که ساختهی نظم غربی پس از جنگ جهانی دوم است و آمریکا از آن برای اعمال حقوقی قدرت خود استفاده میکرده است، توسط این دو کشور بزرگ به چالش کشیده میشود. یکی از نگرانیهای عمیق استراتژیستهای مطرح غربی مانند استفان والت این است که با نقض قاعدههای حقوقی بینالملل توسط ترامپ و دولت آمریکا، قاعدههای جدیدی پدیدار شود که دیگر ساخته غرب نیستند و منافع این کشورها به ویژه آمریکا را تضمین نمیکنند. شاید بتوان گفت همراهی اروپا با ترامپ در ماجرای اسنپبک، یکی از سرآغازهای این ماجرا است؛ اگر دو کشور روسیه و چین به آن پایبند باشند. امری که فعلا براساس درگیریهای گسترده این دو کشور با بلوک غرب از انگیزههای کافی در میان رهبران دو کشور برخوردار است.
نقش ایران در ایجاد یک شکاف بزرگ در میان کشورهای دارای حق وتو شورای امنیت و ایجاد یک رویه جدید در حقوق بینالملل بسیار ارزشمند است. چراکه معمولا چنین اتفاقاتی، منجر به استناددهی در موارد بعدی خواهد شد. یعنی کشورهای دیگر در منازعات بعدی در سطح شورای امنیت، به این استثناگذاری استناد خواهند کرد و از قواعد آن تخطی خواهند نمود. چنین رویهای در کنار تضعیف بیش از پیش نهادهای بینالمللی به ویژه توسط ترامپ، به معنای حرکت روبه زوال نظم حقوقی غربی است. با این همه باید صبر کرد و دید که جریان رخدادهای مذکور به کجا خواهد رسید. اما این طلیعه حتما ارزشمند و قابل توجه است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.





۱۱:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۳