حي علي العزا

مادرش فرموده بود
مَثل امام، مَثل کعبه است
مردم به سمت او مي روند نه او به سمت مردم…
اين کعبه ي عاشق اما
يک بار به سمت مردم رفت…
پيراهنش را هم غارت کردند

…مادرش کنار قتلگاه واحسينا مي گفت

…

تفسيري از شعر حافظ درباره امام حسين(ع)

در آخرين سالي که مرحوم دري در قيد حيات بود، يک شب از دهه محرم (شب هشتم يا نهم) جواني قبل از منبر از ايشان سؤال مي کند که: مراد از اين شعر چيست؟
مريد پير مغانم زمن مرنج اي شيخ
چرا که وعده تو کردي، او بجا آورد
مرحوم دري مي گويد: جواب اين سؤال را در بالاي منبر مي دهم تا براي همه قابل استفاده باشد .
ايشان در فراز منبر قضيه نهي آدم ابوالبشر از خوردن گندم و داستان نان جوين خوردن اميرالمؤمنين (ع) را در تمام مدت عمر بيان مي نمايد، و حتي اين که آن حضرت در تمام مدت عمر ابدا نان گندم نخورد و از نان جوين سير نشد . و سپس مي گويد:

مراد از شيخ در اين بيت، حضرت آدم (ع) است که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولي به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپيچي نمود و گندم را تناول کرد . و مراد از پير مغان حضرت اميرالمؤمنين (ع) است که در تمام مدت عمر نان گندم نخورد، و وعده عدم تناول از شجره گندم را او ادا کرده و به اتمام رسانيد .
اين مجموع تفسير اين بيت بود که وي برسر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد .
قبل از پايان سال، مرحوم دري فوت مي کند; در سال بعد در دهه محرم در همان شبي که اين جوان سؤال را از مرحوم دري مي کند، وي را در خواب مي بيند که: مرحوم دري به نزد او آمد و گفت: اي جوان! تو در سال قبل در چنين شبي از من معني اين بيت را پرسيدي و من آن طور پاسخ گفتم . اما چون بدين عالم آمده ام، معني آن، به طور ديگري براي من منکشف شده است:

مراد از شيخ، حضرت ابراهيم (ع) و مراد از پير مغان حضرت سيد الشهداء (ع) است . مراد از وعده، ذبح فرزند است که حضرت ابراهيم بدان امر خداوند وعده وفا داد، اما حقيقت وفا را حضرت اباعبدالله الحسين (ع) در کربلا به ذبح فرزندش حضرت علي اکبر (ع) انجام داد .
فرداي آن شب، اين جوان در آن مجلس معمولي همه ساله مرحوم دري مي آيد و آن خواب خود را بيان مي کند.