کد خبر 17288
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۸۹ - ۲۲:۲۱

انتشار خبر تعطيلي احتمالي بنياد ادبيات داستاني ، معاون فرهنگي سابق و فعلي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را رودر روي هم قرار داد.<BR>

به گزارش مشرق به نقل از خبر، چندي پيش خبر هايي مبني بر احتمال انحلال بنياد ادبيات داستاني ايران منتشر شد.پس از اين خبر محسن پرويز معاون فرهنگي سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يادداشتي را در سايت شخصي اش منتشر کرد.

پرويز در اين ياد داشت به صراحت از انحلال اين بنياد گلايه کرد و نوشت:« مگر مي توان پذيرفت کسي که دايما ( وگاهي به شکل اغراق آميز و آزار دهنده ) از «منويات حضرت آقا » سخن مي‌گويد، دستور انتشار کتب خلاف قانون و يا انحلال بنيادي را بدهد که به دنبال تاکيدات ايشان براي پرداختن جدي به ادبيات داستاني تاسيس شده است؟ »

نوشته پرويز از سوي بهمن دري بي پاسخ نماند و او با انتشار بيانيه اي ضمن جعلي خواندن خبر انحلال بنياد ،گفت :« در عجبم چرا اشاره‌ اينجانب به تحقق رهنمودهاي مقام معظم رهبري را تاب نمي‌آورند و آزاردهنده ناميده‌اند.»

يک روز پس از انتشار بيانيه معاونت فرهنگي سايت محسن پرويز به روز شد آن هم با ياد داشتي که چنين تيتري داشت«چه کسي شاگرد مکتب گوبلز و ماکياول است؟»

بخش هايي از يادداشت پرويز در مورد خبر انحلال بنياد

او در اين يادداشت باز هم به صراحت از بيانيه دري انتقاد کرد و حتي وعده داد که در آينده در مورد جايزه جلال مي نويسد و حتي متني را که براي روز معارفه دري آماده کرده بود ،منتشر مي کند.
با حضور بهمن دري اخوي در معاونت امور فرهنگي و روابط دوستانه‌ي او با وزير،توقع آن بود که کارشکني‌ها موثر نيفتد و شاهدفعاليت قوي‌تر و گسترده‌تر بنياد باشيم. پس از شش ماه، ناگهان به جاي تمديد احکام هيات امنا يا صدور احکام جديد، با خبر غير قابل باور انحلال بنياد مواجه شديم.
البته پس از تکذيب بيانيه‌ي معاونت فرهنگي در مورد 285 کتاب توقيفي، نبايد حتي به اخبار رسمي اين حوزه نيز توجه جدي کرد و چه بسا اين خبر نيز به زودي تکذيب شود!
به نظر مي‌رسد معاونت فرهنگي به شکل زيرکانه‌اي مشغول بازي با رسانه‌هاي ضد انقلاب است و همان طور که پيشتر با بيانيه‌ي 285 کتاب توقيفي مدتي ايشان را سرگرم کرد، اينک نيز با اين خبر قصد سرگرمي ايشان را دارد وگرنه مگر مي توان پذيرفت کسي که دايما ( وگاهي به شکل اغراق آميز و آزار دهنده ) از «منويات حضرت آقا » سخن مي‌گويد، دستور انتشار کتب خلاف قانون و يا انحلال بنيادي را بدهد که به دنبال تاکيدات ايشان براي پرداختن جدي به ادبيات داستاني تاسيس شده است؟
اگر واقعا اقدامي در جهت انحلال بنياد يا محدود کردن فعاليت‌هاي آن صورت پذيرد، لازم است نهادهاي نظارتي به سادگي از کنار آن نگذرند و کميسيون فرهنگي مجلس ( که گويا به دليل مشغله ي فراوان، برخلاف گذشته، چندان کاري به اين حوزه ندارند) و بازرسي کل کشور، به وظايف قانوني خود دراين خصوص عمل کنند.
بحش هايي از بيانيه بهمن دري

گوبلز - وزير تبليغات آدولف هيتلر - معتقد بود که خبر دروغ هرچه بزرگ‌تر و به اصطلاح شاخ‌دارتر منتشر شود، تأثير آن به مراتب بيش‌تر خواهد بود. گوبلز وقتي مورد اعتراض اطرافيان خود قرار مي‌گرفت، مدعي مي‌شد دروغ هرچه بزرگ‌تر باشد، حتا اگر کسي باور نکند و تکذيب شود، تأثيرش را بر جاي خواهد گذارد.
حالا برخي از آقايان از فرط بي‌کاري و بي‌مسؤوليتي (سهواً يا عمداً) و بر اساس حفظ منافع زودگذر شخصي، خبري را جعل مي‌کنند و آن خبر را از زواياي گوناگون بررسي و بزرگ‌نمايي مي‌کنند و سپس پيش‌بيني هم مي‌کنند که خبر تکذيب مي‌شود و باقي قضايا.
نمي‌دانم افرادي که خود مسؤول فرهنگي بودند و پشتوانه چند صباحي مديريت فرهنگي را داشته‌اند، چرا در دام اين بازي‌ها گرفتار شدند تا جايي که حتا موضع‌گيري‌هاي روشن و شفاف معاونت امور فرهنگي در دوره جديد درباره تحقق رهنمودهاي مقام معظم رهبري را آزاردهنده ناميده‌اند.
بنده به‌عنوان رييس هيأت امناي بنياد ادبيات داستاني معتقدم که اين نوع بنيادها و مؤسسات بايد متکثر هم شوند؛ اما با مديريتي توانمند و پويا.
از تعارف کم کرده و بر مبلغ بيفزا» اضافه کرد: بنده معتقدم که با تقويت ادبيات داستاني در کشور ما حرف‌هاي زيادي براي گفتن در عرصه داخل و خارج و صحنه‌هاي جهاني داريم. زماني که 10 يا حتا 100 اثر داستاني در سطح «دن آرام»، «جنايات و مکافات»، و يا «بينوايان» در يکي ـ دو سال آينده در کشورمان منتشر شد، مي‌توانيم بگوييم ما موفق بوده‌ايم و خوب عمل کرده‌ايم؛ نه اين‌که ظرف را تهيه کنيم و آن را پر کنيم از هيچ.
به هرحال بنده به‌عنوان کسي که رسانه‌ها را مي‌شناسم و هم با رسانه‌ کار کرده‌ام و نيز به‌عنوان کسي که با ظرايف و پيچيدگي‌هاي جنگ رواني و بازي با قدرت نرم آشنا هستم، توصيه مي‌کنم به جاي بازي با افکار عمومي و وبلاگ‌نويسي و سايت‌بازي بيايند گوشه‌اي از کار را بگيرند و جبران مافات کنند و حداقل در حوزه داستان کودک فعاليت کنند، مشورت بدهند تا شايد مورد طمع بازيگردان‌هاي رسانه‌يي قرار نگيرند.
بخش هايي از پاسخ پرويز به بيانيه دري

مرحوم پدرم مرد دنيا ديده اي بود. خدايش رحمت کند. مي گفت : « پسرجان! هيچ وقت با آدم بي آبرو و هتاک دعوا نکن چون او هر چه بگويد، نمي تواني جواب بدهي. او فحش مي دهد و چيزي از دست نمي دهد. ولي تو که نمي تواني ( از ترس آبرويت ) فحاشي کني؛ مجبوري حرص و جوش بخوري و زخم معده مي‌گيري!»
خدا مي داند که قصد دعوا نداشتم! هفته‌ي گذشته خبري در خبرگزاري فارس در مورد انحلال بنياد ادبيات داستاني منتشر شده و پس از چند روز هنوز ازسوي وزارت ارشاد تکذيب نشده بود. با توجه به استقبال ضد انقلاب و صداي امريکا از اين خبر و ذوق زدگي شان از اين اقدام، لازم بود تذکري داده شود که داده شد وبحمدالله ظاهرا موثر هم بود و همان طور که حدس مي زدم، موجب تکذيب خبر شد ( همان طور که قبلا هم بيانيه دروغين ??? کتاب توقيفي تکذيب شده بود!)
راستش هميشه از آدمهايي که به جاي عمل به رهنمودهاي مقام معظم رهبري، سعي مي کرده‌اند با « شعارتراپي و گفتار درماني» از ايشان مايه بگذارند، احساس ناراحتي و آزار کرده ام!
خاطره‌اي از اوان انقلاب گوشه‌ي ذهنم لانه کرده است که به اين موضوع هم بي ارتباط نيست. آن روزها که بازار دعواهاي خياباني گرم بود، يک روز در خيابان انقلاب گروهي تظاهر کننده را ديدم که به اسم هواداري از انقلاب مشغول فحاشي و شعارهاي تند و بي‌ادبانه بودند؛ آن قدر شعارها زننده و محرک بود که همه را از اين گروه و ازآنهايي که اينان مدعي حمايت از ايشان بودند، متنفر مي کرد! جلوتر که رفتم، ديدم مياندار و آن که شعارها را تنظيم مي‌کند، يکي از کمونيستهاي عضو گروهک پيکار است!
لابد اگر لازم باشد، خبرگزاري فارس (منتشر کننده ي خبر اوليه) پاسخ معاون محترم امور فرهنگي در تاريخ ??/?/?? به نامه ي شماره ي ?????/?? مورخ ??/?/?? مدير عامل بنياد ادبيات داستاني را نيز منتشر خواهد کرد و حتي در صورت امحاي اصل نامه، پنج مدير مخاطب و دريافت کننده‌ي آن (حتي اگر دين نداشتند) اين قدر مردانگي دارند که دريافت آن را گواهي کنند تا معلوم شود چه کسي در مکتب گوبلز و ماکياول تلمذ کرده‌است!
خوب، منتظر صد اثر داستاني هم مي مانيم که قرار است در سطح «دن آرام»، «جنايت و مکافات» و يا «بينوايان» در يکي دو سال آينده منتشر شود! راستي شما مي دانيد «شولوخوف»، « داستايوسکي» و يا «هوگو» در چه مدت اين کتابها را نوشته اند؟ يکي دو سال؟!
اگر عمري باقي بود، چند روز ديگر به بررسي رکورد شکني زماني در داوري جايزه ي جلال (با دبير دو هفته اي!) و ساير مسايل مرتبط با جايزه و سکوت متولي اصلي آن (شوراي عالي انقلاب فرهنگي) خواهم پرداخت.ضمنا با فاصله گرفتن از جلسه معارفه ي آقاي دري اخوي و اطمينان از اين که کاستي ها و ناتواني‌ها به پاي حاشيه‌ها نوشته نمي شود، حيف است متني را که براي جلسه‌ي توديع نوشته بودم، منتشر نکنم! به زودي آن را هم منتشر خواهم کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس