به گزارش مشرق، در یکی از روزهای آخر اسفند سال ۱۴۰۳ دختری با مراجعه به پلیس از پسر ۲۰ ساله‌ای به نام سیروس به اتهام تجاوز شکایت کرد.

وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از چند ماه قبل سیروس به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد دوستی داده بود، اما چون پسر خوشنامی نبود، من به او اعتنایی نمی‌کردم تا اینکه چند ساعت قبل به همراه دوستم در بوستانی قدم می‌زدیم که به یکباره سیروس به سراغم آمد و از من خواست برای صحبت کردن سوار ماشینش شوم. من قبول نکردم، اما می‌خواست مرا به زور سوار کند که مقاومت کردم. سیروس گفت من تنها نیستم و رضا هم داخل ماشین است.

وی ادامه داد: وقتی دیدم تنها نیست و رضا را هم می‌شناختم، قبول کردم سوار ماشینش شوم و حرف‌هایش را بشنوم. اما به محض سوار شدن با سرعت از محل دور شد و بعد هم نیش ترمزی زد و رضا از ماشینش بیرون پرید. سپس سیروس مرا به گاراژ متروکه‌ای در جنوب تهران برد.

شاگی اظهار کرد: وقتی به آنجا رسیدیم خواستم فرار کنم که ناگهان سگ بزرگ و غول‌پیکری را به سمت من آورد و تهدیدم کرد که اگر مقاومت کنم سگ را به جانم می‌اندازد. از ترسم سکوت کردم، اما به من گفت به پیشنهاد دوستیم جواب منفی دادی و حالا کاری می‌کنم که دیگر نتوانی با کسی ازدواج کنی.

پس از اظهارات شاکی، وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این سازمان تعرض به او را تأیید کردند.

با مشخص شدن موضوع، مأموران به سراغ متهم رفتند، اما ردی از او به دست نیامد و مشخص شد پسر جوان متواری شده است.

با تکمیل تحقیقات و در حالی که مأموران کماکان به دنبال ردیابی متهم هستند، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.