مشرق - شعار عدالت ورزی از شعارهایی است که شاید بیشترین قدمت را در طول تاریخ از سوی سیاستمداران و دینداران و تئوری سازان و ایدئولوگهای تاریخ داشته و مرتب از سوی آنان مطرح می شده و همیشه تکیه گاه آنان برای دعوت مردم به مرام های دینی و سیاسیشان بوده است. این پدیده نشانی است بر این که این دعوت، دعوتی فطری و الهی است. قرآن چندین بار این شعار را در آیات مختلف مطرح کرده است، چنان که در احادیث بیشماری هم روی آن تأکید شده است.
خداوند متعال، عدل را نزدیکتر به تقوا دانسته (اعدلوا هو اقرب للتقوی) و آن را مقارن با مفهوم «قسط» آورده است. در مقابل، و در همین قرآن، بارها از مفهوم ظلم به بدی یاد شده است. در احادیث هم این حدیث نبوی شاخص مهمی است که رسول (ص) فرمود: بالعدل قامت السموات و الارض.
در حوزه سیاست نیز، دولت ها، بویژه در زمان شکل گیری خود روی این شعار تأکید ورزیده و یکی از بزرگترین اهداف خود را تحقق آن اعلام کردهاند.
شناخت واقعیت شعار عدل، یا به عبارت بهتر مفهوم عدل، نوعی حالت سهل و ممتنع دارد. از یک سوی، معنای روشنی در اذهان عمومی دارد که به راحتی به آن رأی مثبت داده و از آن استقبال میکنند، اما از سوی دیگر، تفسیر و تبیین آن از لحاظ تئوریک و نیز در عمل، با مشکلات زیادی روبروست، به طوری که اختلاف نظرهای فراوان در تفسیر آن دیده میشود. همین مسأله سبب شده است تا سوء استفادههای سیاسی فراوانی از آن صورت گرفته و در بسیاری از موارد، ابزاری برای کار سیاسی و ایجاد فضا برای جذب مردمی باشد که از روی ارتکاز ذهنی و فطری، نسبت به مفهوم عدالت نگاه مثبت دارند.
امروزه در دنیا، انواع نظام های سیاسی و اقتصادی مختلف، مدعی آن هستند که برای تحقق عدالت تلاش میکنند. در قرن گذشته، مارکسیستها بیشترین شعارهای عدالت خواهی را میدادند، اما آیا توانستند در عمل آن را محقق کنند؟
مهم تر آن که آیا مفهوم روشنی از آن، آنچنان که مقبول جامعه بشری باشد، به دست دادند؟ در حال حاضر، نظام ها و ایدئولوژیهای سوسیالیستی و دولتهای متمایل به آن، همچنان مدعیاند که عدالت خواه هستند و به طور مداوم دیگران را متهم میکنند که ستمگرند. این در حالی است که نظام سرمایهداری و بیشتر دولت های غربی که مدافع آن هستند، عدالت سوسیالیستی را قبول ندارند، هرچند خود راه حلهای دیگری را برای تأمین نیازمندی تودههای عمومی ارائه میدهند و دولتها را مکلف به حمایت از آنها میدانند.
جالب است که هر از چندی، جوامع بشری به یکی از این ایدئولوژیها متمایل شده، و هر بار دولتی مدافع یکی از این گرایشها را پدید آورده و پس از مدتی که ملتها سرخورده شدند، به سراغ ایدئولوژی مقابل میروند.
اقتصادی صرف دیدن عدالت هم یکی از آفتهایی است که برای کوته فکران قابل درک نیست. آنان که غالبا عدالت را تقسیم پول میان فقرا یا شبه فقرا میدانند، اغلب از لحاظ فکری با تحمیل خواسته ها و افکار خود، از عدالت فکری فاصله دارند و اجازه تفکر و تأمل به کسی نمی دهند.
به هر روی تفکر در زمینه عدالت یکی از درازدامنترین دغدغه های ذهنی بشر بوده و خواهد بود، اما چه راه حلی وجود دارد که عدالت خواهی از حد شعار و فریبکاریهای سیاسی خارج شده و تبدیل به یک خواست جدی آن هم تحت هدایت جریانی اصیل و فکور و فیلسوفانه قرار گیرد.
چنین کاری، جدای از مبانی دینی و ارزشی که به هر روی در ادیان الهی و ایدئولوژیهای انسانی متفاوت تعریف شده و دخالت زیادی در تبیین مفهوم عدالت و ابزارهای تحقق آن دارد، نیازمند نوعی تأمل حقوقی در جزء جزئ مواردی است که عدالت در آنها میتواند تحقق یابد.
به عبارت دیگر، این دانش حقوق است که باید در هر زمینه مشخص و بر اساس دیدگاهها و ارزشهای مقبول در یک جامعه، مبانی حقوقی تک تک موارد محل اختلاف میان انسانها را روشن کند. هر چه این دستگاه عمیقتر و عریض تر و دارای اهمیت و سلطه بیشتری برای رعایت قوانین آن باشد، بیشتر میتوان به تحقق عدالت اندیشید. به عکس، سستی در تقویت این دانش، تلاش برای کاستن از هیبت آن، متهم کردنش به کاغذبازی، برخورد تند با آن و خارج کردنش از میدان با شعارهای کلی و به هر روی، تضعیف این حوزه از پژوهش و تحقیق، نقش مهمی در کاستن از نقش مفهوم عدالت در جامعه دارد.
در واقع، منهای آن که نفس عدم رعایت قانون بزرگترین مصداق ظلم و ستم است، تلاش برای بهبود قوانین حقوقی در هر زمینه، توسعه و تعمیق آن، و تلاش برای اندیشیدن بیشتر در این زمینه، و از قضا بر اساس همان مفهوم فطری عدالت، می تواند تحقق عدالت را در جامعه انسانی آسانتر کند و دوام جامعه را با ایجاد عدل که خود دنوعی تعادل در آن است، تعادلی که آن را ایستاده و نه خمیده نگاه میدارد، تضمین کند.
در یک سخن باید گفت عدالت یک شعار نیست، شعور است و این شعور آن است که عدالت را همه جانبه دیده شده و مبنای حقوقی آن هم بر اساس متون اصیل شریعت و درکی عقلانی از شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی باشد.
دادن شعار کار دشواری نیست. همین روزها که نگاه می کردم، دیدم ابن قتیبه (م 276) یکی از بزرگترین دانشمندان قرن سوم هجری، کتیبه ای از مأمون را بر مسجد النبی (ص) در قسمتی که خودش بر آن افزوده، در کتاب مهمش «المعارف ص 563» درج کرده است. مأمون در این کتیبه علاوه بر شعارهایی که می دهد روی همین عدالت هم تکیه میکند.
أمر عبد الله عبد الله بتقوى الله، و مراقبته، و بصلة الرحم، و العمل بکتاب الله، و سنة رسوله- صلّى الله علیه و آله و سلم- و تعظیم ما صغّر الجبابرة من حقوق الله، و إحیاء ما أماتوا من العدل، و تصغیر ما عظموا من العدوان و الجور، و أن یطاع الله، و یطاع من أطاع الله، و یعصى من عصى الله، فإنه لا طاعة لمخلوق فی معصیة الله، و التسویة بینهم فی فیئهم، و وضع الأخماس مواضعها.
در این کتیبه که از سال 202 هجری است، مأمون، روی تقوا، صله رحم، عمل به کتاب خدا و سنت رسول، پاس حرمت حقوق مردم که ستمکاران آنها را کوچک شمردهاند، احیای عدالت در آنچه هم آنان میراندهاند، رفع جور و ستم، اطاعت از کسی که از خدا اطاعت کند و عصیان کسی که از فرمان خدا روی برتابد _ با استناد به این سخن که «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» _ و نیز تقسیم بالسویه امکانات بیت المال میان مردم و رعایت تقسیم خمس میان آنان تأکید کرده است.
بنابرین این شعارها فراوان است. مهم آن است که ببینم در عمل چه می شود؟ آیا اگر طی یک شب ثروت مردم و ارزش دارایی آنان به یک سوم تقلیل یافت، این رعایت عدالت است؟
منبع: خبرآنلاین
خداوند متعال، عدل را نزدیکتر به تقوا دانسته (اعدلوا هو اقرب للتقوی) و آن را مقارن با مفهوم «قسط» آورده است. در مقابل، و در همین قرآن، بارها از مفهوم ظلم به بدی یاد شده است. در احادیث هم این حدیث نبوی شاخص مهمی است که رسول (ص) فرمود: بالعدل قامت السموات و الارض.
در حوزه سیاست نیز، دولت ها، بویژه در زمان شکل گیری خود روی این شعار تأکید ورزیده و یکی از بزرگترین اهداف خود را تحقق آن اعلام کردهاند.
شناخت واقعیت شعار عدل، یا به عبارت بهتر مفهوم عدل، نوعی حالت سهل و ممتنع دارد. از یک سوی، معنای روشنی در اذهان عمومی دارد که به راحتی به آن رأی مثبت داده و از آن استقبال میکنند، اما از سوی دیگر، تفسیر و تبیین آن از لحاظ تئوریک و نیز در عمل، با مشکلات زیادی روبروست، به طوری که اختلاف نظرهای فراوان در تفسیر آن دیده میشود. همین مسأله سبب شده است تا سوء استفادههای سیاسی فراوانی از آن صورت گرفته و در بسیاری از موارد، ابزاری برای کار سیاسی و ایجاد فضا برای جذب مردمی باشد که از روی ارتکاز ذهنی و فطری، نسبت به مفهوم عدالت نگاه مثبت دارند.
امروزه در دنیا، انواع نظام های سیاسی و اقتصادی مختلف، مدعی آن هستند که برای تحقق عدالت تلاش میکنند. در قرن گذشته، مارکسیستها بیشترین شعارهای عدالت خواهی را میدادند، اما آیا توانستند در عمل آن را محقق کنند؟
مهم تر آن که آیا مفهوم روشنی از آن، آنچنان که مقبول جامعه بشری باشد، به دست دادند؟ در حال حاضر، نظام ها و ایدئولوژیهای سوسیالیستی و دولتهای متمایل به آن، همچنان مدعیاند که عدالت خواه هستند و به طور مداوم دیگران را متهم میکنند که ستمگرند. این در حالی است که نظام سرمایهداری و بیشتر دولت های غربی که مدافع آن هستند، عدالت سوسیالیستی را قبول ندارند، هرچند خود راه حلهای دیگری را برای تأمین نیازمندی تودههای عمومی ارائه میدهند و دولتها را مکلف به حمایت از آنها میدانند.
جالب است که هر از چندی، جوامع بشری به یکی از این ایدئولوژیها متمایل شده، و هر بار دولتی مدافع یکی از این گرایشها را پدید آورده و پس از مدتی که ملتها سرخورده شدند، به سراغ ایدئولوژی مقابل میروند.
اقتصادی صرف دیدن عدالت هم یکی از آفتهایی است که برای کوته فکران قابل درک نیست. آنان که غالبا عدالت را تقسیم پول میان فقرا یا شبه فقرا میدانند، اغلب از لحاظ فکری با تحمیل خواسته ها و افکار خود، از عدالت فکری فاصله دارند و اجازه تفکر و تأمل به کسی نمی دهند.
به هر روی تفکر در زمینه عدالت یکی از درازدامنترین دغدغه های ذهنی بشر بوده و خواهد بود، اما چه راه حلی وجود دارد که عدالت خواهی از حد شعار و فریبکاریهای سیاسی خارج شده و تبدیل به یک خواست جدی آن هم تحت هدایت جریانی اصیل و فکور و فیلسوفانه قرار گیرد.
چنین کاری، جدای از مبانی دینی و ارزشی که به هر روی در ادیان الهی و ایدئولوژیهای انسانی متفاوت تعریف شده و دخالت زیادی در تبیین مفهوم عدالت و ابزارهای تحقق آن دارد، نیازمند نوعی تأمل حقوقی در جزء جزئ مواردی است که عدالت در آنها میتواند تحقق یابد.
به عبارت دیگر، این دانش حقوق است که باید در هر زمینه مشخص و بر اساس دیدگاهها و ارزشهای مقبول در یک جامعه، مبانی حقوقی تک تک موارد محل اختلاف میان انسانها را روشن کند. هر چه این دستگاه عمیقتر و عریض تر و دارای اهمیت و سلطه بیشتری برای رعایت قوانین آن باشد، بیشتر میتوان به تحقق عدالت اندیشید. به عکس، سستی در تقویت این دانش، تلاش برای کاستن از هیبت آن، متهم کردنش به کاغذبازی، برخورد تند با آن و خارج کردنش از میدان با شعارهای کلی و به هر روی، تضعیف این حوزه از پژوهش و تحقیق، نقش مهمی در کاستن از نقش مفهوم عدالت در جامعه دارد.
در واقع، منهای آن که نفس عدم رعایت قانون بزرگترین مصداق ظلم و ستم است، تلاش برای بهبود قوانین حقوقی در هر زمینه، توسعه و تعمیق آن، و تلاش برای اندیشیدن بیشتر در این زمینه، و از قضا بر اساس همان مفهوم فطری عدالت، می تواند تحقق عدالت را در جامعه انسانی آسانتر کند و دوام جامعه را با ایجاد عدل که خود دنوعی تعادل در آن است، تعادلی که آن را ایستاده و نه خمیده نگاه میدارد، تضمین کند.
در یک سخن باید گفت عدالت یک شعار نیست، شعور است و این شعور آن است که عدالت را همه جانبه دیده شده و مبنای حقوقی آن هم بر اساس متون اصیل شریعت و درکی عقلانی از شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی باشد.
دادن شعار کار دشواری نیست. همین روزها که نگاه می کردم، دیدم ابن قتیبه (م 276) یکی از بزرگترین دانشمندان قرن سوم هجری، کتیبه ای از مأمون را بر مسجد النبی (ص) در قسمتی که خودش بر آن افزوده، در کتاب مهمش «المعارف ص 563» درج کرده است. مأمون در این کتیبه علاوه بر شعارهایی که می دهد روی همین عدالت هم تکیه میکند.
أمر عبد الله عبد الله بتقوى الله، و مراقبته، و بصلة الرحم، و العمل بکتاب الله، و سنة رسوله- صلّى الله علیه و آله و سلم- و تعظیم ما صغّر الجبابرة من حقوق الله، و إحیاء ما أماتوا من العدل، و تصغیر ما عظموا من العدوان و الجور، و أن یطاع الله، و یطاع من أطاع الله، و یعصى من عصى الله، فإنه لا طاعة لمخلوق فی معصیة الله، و التسویة بینهم فی فیئهم، و وضع الأخماس مواضعها.
در این کتیبه که از سال 202 هجری است، مأمون، روی تقوا، صله رحم، عمل به کتاب خدا و سنت رسول، پاس حرمت حقوق مردم که ستمکاران آنها را کوچک شمردهاند، احیای عدالت در آنچه هم آنان میراندهاند، رفع جور و ستم، اطاعت از کسی که از خدا اطاعت کند و عصیان کسی که از فرمان خدا روی برتابد _ با استناد به این سخن که «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» _ و نیز تقسیم بالسویه امکانات بیت المال میان مردم و رعایت تقسیم خمس میان آنان تأکید کرده است.
بنابرین این شعارها فراوان است. مهم آن است که ببینم در عمل چه می شود؟ آیا اگر طی یک شب ثروت مردم و ارزش دارایی آنان به یک سوم تقلیل یافت، این رعایت عدالت است؟
منبع: خبرآنلاین