
وي در آغاز مقاله خود نوشته است: جهان امروز با چالشهاي فراوان خود رهبري آمريکا را به بوته امتحاني سخت گذاشته است، مشکلات جهاني از افراطگرايي خشونتگرا گرفته تا رکود جهاني و از تغييرات آب و هوايي گرفته تا فقر، نيازمند راهکارهاي جامع است حتي در شرايط کنوني که قدرت در جهان بيش از پيش تقسيم شده است، اين مشکلات نيازمند همکاري کارآمد بينالمللي است حتي اگر دستيابي به آن دشوار باشد، نميتوان اين مشکلات را حل کرد مگر اين که يکي از ملتهاي جهان بخواهد مسئوليت خود را در انجام اقدامي که ديگران را همسو ميکند، پذيرا باشد و آن يک ملت، ايالات متحده آمريکا است.
کلينتون: وزارت خارجه آمريکا را با تأکيد بر افزايش ديپلماسي پذيرفتم
کيلنتون با تأکيد بر نقش ديپلماسي و نقش نهادهاي غيرنظامي در جهان امروز اظهارداشت: من تصدي پست وزارت امور خارجه آمريکا را با تاکيد بر ضرورت بالا بردن ديپلماسي (توسعه در کنار دفاع و رويکرد هوشمندانه براي حل و فصل مشکلات جهاني) آغاز کردم. به هر حال، براي موفقيت اين رويکرد، قدرت غيرنظامي آمريکا بايد تقويت و وسعت داده شود.
وي افزوده است: همانگونه که "رابرت گيتس "، وزير دفاع آمريکا توضيح داده اينکار بايد در توازن با قدرت نظامي آمريکا پيش رود، آقاي گيتس در سخنان ماه اوت خود گفت که "بايد تغييراتي در رويکرد و نقش حياتي نهادهايي مانند وزارت امور خارجه و "آژانس توسعه بينالمللي آمريکا " (USAID) صورت گيرد تا آنها نقش عمده و اصلي را آنگونه که بايد، ايفا کنند ".
استفاده بهينه از کارمندان محلي در سفارتخانهها
کلينتون در ادامه مقاله خود يادآور شد است: هماکنون اين تلاشها در جريان است، کنگره هماکنون بودجه لازم براي بکارگيري 1108 افسر جديد خدمات خارجي و خدمات مدني را بهمنظور تقويت ظرفيت وزارت امور خارجه در پيگيري منافع آمريکا و ارتقاي ارزشهاي آمريکايي اختصاص داده است.
اين مقاله ميافزايد: آژانس توسعه بينالمللي آمريکا در راستاي طرح توسعه خود هماکنون مشغول دو برابر کردن تعداد کارمندان خود است و 1200 افسر جديد خدمات خارجي استخدام کرده که مهارت خاص و تجربه لازم را براي مواجهه با چالشهاي فزاينده در مسير توسعه دارند. اين آژانس مشغول استفاده بهينه از کارمندان محلي در دفاتر و سفارتخانههاي ما در خارج از کشور است. کارکناني که دانش عميقي نسبت به کشورهاي خود دارند.
وزير امورخارجه آمريکا در ادامه مقاله خود يادآور شده است: دولت "باراک اوباما " اصلاحات را در آژانس توسعه بينالمللي آمريکا آغاز کرده تا آنرا به سازمان نخست دنيا در زمينه توسعه بدل کند، نهادي که رشد بلندمدت و شيوه اداره دموکراتيک امور را تشويق ميکند. اين برنامه شامل بازوي تحقيقاتي اين آژانس نيز ميشود و به سياستگذاري و نوآوري شکل ميدهد و از معيارهاي سنجش به منظور تضمين اين امر بهره ميگيرد که سرمايهگذاريهاي آمريکا مقرون به صرفه و منطقي باشند.
کلينتون با ناکافي دانستن اين اقدامات و تأکيد بر اينکه بايد اقدامات بيشتري انجام دهيم، افزوده است: ما نه تنها بايد به فکر بازسازي باشيم بلکه بايد به فکر بازنگري، اصلاح و بازسنجي (آژانس توسعه بينالمللي آمريکا) باشيم. در طول سالهايي که در کميته نيروهاي مسلح سناي آمريکا خدمت کردم، شاهد بودم چگونه وزارت دفاع از گزارش "بازبيني چهارسالانه دفاعي " (QDR) استفاده ميکند تا به چينش منابع، سياستها و راهبردهاي کنوني و آتي کشور بپردازد.
وي يادآور شده است: هيچ سازوکار مشابهي براي مدرنيزه کردن وزارت امور خارجه و آژانس USAID وجود ندارد. من در ژوئيه 2009 نخستين بازبيني چهارسالانه ديپلماسي و توسعه موسوم به QDDR را راهاندازي کردم تا به عنوان بازنگري کلي بر کار وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا بوده و راهکارهاي تجهيز، تامين مالي، آموزش و سازماندهي بهتر خود را براي رسيدگي به اولويتهاي کنوني ديپلماتيک و توسعهاي ارائه کند و اينکه چگونه ساختارها، روندها و منابع کنوني ملت خود را براي مواجهه با چالشهاي جهاني در سالهاي آتي بسازيم.
وزير امورخارجه آمريکا در ادامه مقاله خود آورده است: بازبيني چهارسالانه ديپلماسي و توسعه QDDR تنها يک بازبيني صرف نخواهد بود. اين گزارش، تعريف مجددي از اين امر ارايه خواهد کرد که چگونه ديپلماسي و توسعه را هماهنگ، مکمل يکديگر و تقويت کننده هم بسازيم. اين بازبيني به ارزيابي اموري ميپردازد در گذشته کارايي داشته يا نداشتهاند و همچنين گزينههاي راهبردي آتي و منابع مورد نياز آنها را پيشبيني ميکند.
وي در ادامه افزوده است: اگر چه وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بين المللي آمريکا نقشها و ماموريتهاي خاص خود را دارند اما امور ديپلماسي و توسعه آنها اغلب با هم تداخل پيدا کرده و بايد در کنار هم انجام شوند. چالشهاي جهاني نيز مخلوطي از اين دو را ميطلبد و به يک رويکرد کلي به سوي قدرت غيرنظامي نياز است.
از سرگيري مذاکره بين اسرائيليها و فلسطينيها نتيجه ديپلماسي مداوم بود
کلينتون در ادامه مقاله خود نوشته است: اهداف و نيات ديپلماتيک معمولاً با توسعه محقق ميشوند، از سرگيري گفتوگوهاي مستقيم ميان اسرائيليها و فلسطينيها در تابستان گذشته، نتيجه ديپلماسي مستعدانه و مداوم بود اما پيشرفت در ميز مذاکره بهطور مستقيم به پيشرفت در ساخت نهادهاي قوي و باثبات براي کشوري فلسطيني در کنار تامين مسايل امنيتي ميسر خواهد بود که اسرائيليها به آن نياز دارند.
اين مقاله ميافزايد: از سويي، اهداف توسعه از طريق تعامل ديپلماتيک حاصل ميشوند. تاثير برنامه "تغذيه فردا " (Feed the Future) که برنامهاي براي مقابله با گرسنگي در جهان است و ابتکار بهداشت جهاني (Global Health Initiative) تا حدودي به ارتقاي اصلاحات سياستگذاري در کشورهاي شريک بستگي خواهند داشت. برنامههايي همچون "مجموعههاي چالش هزاره " (Millennium Challenge Compacts) تا حدودي محصول تعامل سياسي مداومي است که بهمنظور ايجاد شرايط مثبت در راستاي توسعه طراحي شدهاند. در بسياري از نقاط دنيا از جمله افغانستان و عراق، ضرورت تدوين راهبردهاي ديپلماتيک و توسعهاي تقويت کننده يکديگر، ريشه در عوامل و تاثيرات متعدد حاصل از وجود کشورهاي ضعيف، ناآرام و بيثبات دارد.
وزير امور خارجه آمريکا بر پيوند ديپلماسي و توسعه تاکيد کرده و مينويسد: دو واژه ديپلماسي و توسعه که در بازبيني چهارسالانه به آنها اشاره شده، نمايانگر جهاني است که وزارت امور خارجه آمريکا در حال حاضر در نظر دارد، و همچنين برنامههايي است که اين وزارتخانه براي آينده در نظر گرفته است. روند تدوين اين بازبيني چهارسالانه به ذکاوت و استعداد افراد نخبه حاضر در وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا متکي است.
کلينتون در ادامه نوشته است:افرادي که براي تدوين طرح و نقشه اصلاحات براي چهار سال آينده که اثرات آن تا مدتها باقي خواهند ماند، بهطور خستگي ناپذير تلاش ميکنند. نسخه اول اين بازبيني چهارسالانه، رويکردهاي جديد و مهارتهايي را مشخص ميکند که براي ديپلماتها و کارشناسان آژانس توسعه لازم است و اولويتهاي بودجه بندي را معين کرده و روش کار طرحريزي را تدوين و در مشوقهاي ترقي بازبيني ميکند و اصلاحات سازماني را پيشنهاد ميکند. اين بازبيني بر سه حوزه اصلي تمرکز دارد: مدرنيزه و هماهنگي ديپلماسي در همه نهادهاي دولتي آمريکا، تضمين اين امر که اقدامات توسعهاي اثرات مداوم و پايداري بر جاي ميگذارند و ايجاد پيوند قوي ميان ديپلماسي و توسعه، بهعلاوه هماهنگي بهتر ميان شرکا در حوزه نظامي در مناطق مناقشه و کشورهاي آسيبپذير.
ديپلماسي از ديرباز بعنوان پشتوانه سياست خارجي آمريکا بوده است
وي در ادامه نوشته است: ديپلماسي از ديرباز بهعنوان پشتوانه سياست خارجي آمريکا بوده است و امروز نيز همينطور است. اکثر کارهايي که من در وزارت امور خارجه آمريکا انجام ميدهم دربرگيرنده ورود به ديپلماسي براي رسيدگي به چالشها عمده جهاني و منطقهاي مانند مقابله با تمايلات هستهاي ايران، تسهيل در مذاکرات ميان اسرائيليها و فلسطينيان و تقويت ثبات در شبه جزيره کره و همکاري با ديگر کشورها در ارايه کمکهاي امدادي به هائيتي است. در کنفرانس تغييرات آب وهوايي که در دسامبر گذشته در شهر کپنهاک دانمارک برگزار شد، باراک اوباما و من از طرق سنتي ديپلماتيک، نهايت تلاش خود را براي رسيدن به توافق نهايي انجام داديم.
وزير امورخارجه آمريکا با بان اينکه "هدف واشنگتن در گفتوگوهاي راهبردي سالانه خود با برخي از شرکاي مهم از جمله چين، هند، اندونزي، نيجريه، پاکستان، روسيه و آفريقاي جنوبي اين بود که روابط خود را تعميق و تقويت بخشد و بنيادي قوي براي رسيدگي به مشکلات مشترک، پيشبرد منافع مشترک و مديريت بر اختلافات ايجاد کند "، نوشته است: آمريکا در حال سرمايهگذاري براي تقويت ساختارهاي جهاني مانند گروه بيست و نهادهاي منطقهاي مانند سازمان کشورهاي آمريکايي و اتحاديه کشورهاي جنوب شرق آسيا است. اين امر بخشي از تعهدات واشنگتن براي ساخت معماري جهان جديد همکاريها است، ساختاري که نهتنها شرق و غرب بلکه شمال و جنوب را نيز دربر ميگيرد.
در ادامه اين مقاله آمده است: اگر چه ديپلماسي سنتي همواره براي پيشبرد برنامههاي آمريکا مهم و حياتي است اما کافي نيست. وزارت امور خارجه آمريکا بايد با استفاده از مهارتها، راهبردها و ابزارهاي جديد، تعامل خود را براي رسيدن و تاثير بر گروههاي متعدد و متنوع توسعه دهد. براي نيل به اين هدف، وزارت امور خارجه آمريکا در حال توسعه دامنه درک خود از ديپلماسي و نقش و مسئوليتهاي شاغلين خود است.
کلينتون ديپلماسي جديد را امري فراتر از روابط دولتها دانسته و مينويسد: بخش سرويس خارجي، همانگونه که از اسمش پيداست، شامل کساني ميشود که براي پيشبرد و اداره روابط آمريکا با کشورهاي خارجي از طريق رايزني با همتايان دولتي خود، آموزش ديدهاند، اين وظيفه اصلي سفراء و سفارتخانههاي آمريکا بهعلاوه کارکنان وزارت امور خارجه به شمار ميرود اما ارتباط فزاينده دروني در جهان حاضر، پرداختن به اموري فراتر از دولتها يعني تعامل مستقيم با شهروندان و توسعه دستگاه سياست خارجي به سمت موضوعاتي را ضروري ميسازد که زماني منحصراً در زمره مسائل داخلي کشورها به شمار ميرفتند، موضوعاتي نظير مقررات اقتصادي و زيست محيطي، دارو و بيماري، جنايات سازمان يافته و گرسنگي در جهان.
وي در ادامه اين مقاله آورده است: از آنجاييکه دامنه اين موضوعات تا به مرزهاي آمريکا کشيده شده، نهادهاي داخلي که به اين امور رسيدگي ميکنند اکنون بايد بيشتر تلاش و کار خود را در خارج از مرزهاي آمريکا انجام دهند و خارج سفارتخانهها و کنسولگريها فعاليت کنند. از اينرو، يک سفير آمريکا نهتنها مسئول غيرنظاميان وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا است بلکه مسئول انجام وظيفه بهعنوان مديرعامل سفارتخانهاي متشکل از چندين نهاد است. اين فرد همچنين بايد در مرتبط کردن مخاطبان حاضر در خارج از دولت مانند بخشهاي خصوصي و جامعه مدني زبردست باشد.
در پايان بخش اول مقاله، وزير امر خارجه آمريکا به ذکر مثالهاي در اين زمينه ميپردازد و مينويسد: سفارت آمريکا در اسلامآباد را در نظر بگيريد. اين سفارتخانه شامل 800 کارمند است که حدود 450 نفر از آنها ديپلمات و خدمه غيرنظامي از وزارت امور خارجه هستند و 100 نفر از کارمندان نيز از آژانس توسعه بينالمللي آمريکا هستند، بخش اعظمي از کار در اين سفارت شامل ديپلماسي سنتي است که طي آن کارمندان سرويس خارجي به آمريکاييهايي که به منطقه سفر ميکنند يا در آن کار ميکنند، ياري ميرسانند.
وي افزوده است: اما سفارت آمريکا در اين کشور (پاکستان)همچنين داراي غيرنظامياني از 11 نهاد فدرال آمريکا است که شامل کارشناسان امدادرسان و بازسازي ميشود. کساني که به اين کشور بعد از سيل ويرانگر تابستان گذشته کمک ميکنند. متخصصان درماني، انرژي، ارتباطات، مالي، کشاورزي و دادگستري در کنار کارکنان و وابستگان نظامي که با ارتش پاکستان و به منظور تقويت ظرفيتهاي اين کشور همکاري کرده و به اين ارتش در مبارزه عليه افراطگرايان خشونتگرا کمک ميکنند از ديگر افرادي هستند که در اين سفارتخانه مشغولند.