اجتماع عظيم نخبگان هيئات مذهبي در مهديه تهران با حضور آيت‌الله سيد احمد علم‌الهدي امام جمعه مشهد مقدس، دکتر حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و حاج منصور ارضي مداح اهلبيت عليهم السلام، شب گذشته (جمعه) در مهديه تهران برگزار شد.

به گزارش مشرق به نقل از رجا، آيت‌الله سيد احمد علم‌الهدي که به‌عنوان سخنران اين مراسم دعوت شده بود، نکات مهمي را خطاب به مداحان اهلبيت در زمينه چگونگي جذب مردم به معارف الهي و بصيرت دهي در محافل مذهبي مطرح کرد.

عيد سعيد غدير عيدالله اکبر را خدمت همه عزيزان تبريک و تهنيت عرض مي کنم. فاصله زماني بين عيد غدير و محرم يک موقعيت حساسي از نظر دلدادگي ارادتمندان اهل‌البيت عليهم‌السلام به ولايت است. جريان مباهله سند عظيم ولايتمداري اهل‌البيت عليهم‌السلام سال‌روز نزول آيه مبارکه تطهير و نزول سوره مبارکه "هل‌اتي" در همين فاصله زماني بين غدير و محرم است. کانه جريانات تکويني دست به دست هم دادند تا شيعه و دلدادگان اهل‌البيت عليهم‌السلام را براي يک عشق‌بازي کامل با سالار شهيدان سرشاخه کليدي مقام ولايت آماده کند. اصلاً اين ولايت که غدير به عنوان سرآغازش مطرح است، چيست؟ آيا صرف دلدادگي به اميرالمؤمنين صديق اطهر عزيزان اهل البيت عليهم السلام که در دوران گذشته 1400سال قبل زندگي مي‌کردند عشق به آن‌ها، ياد آنها، دلدادگي نسبت به آنهاست؟ آيا ولايت صرفاً يک توده باورمندي و اعتقادي است نسبت به حقانيت رهبري اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام آنهم در گذشته‌اي که به ما ارتباطي ندارد و تنها تحقق ولايتمداري در حوزه فکر و انديشه اثبات يک حقانيت قاطع براي اميرالمؤمنين و ابطال جريان مديريت 1400 سال گذشته است و اگر کسي به خوبي بتواند حقانيت مولا را ثابت کند و نظام حکومتي انحرافي سقيفه بني‌ساعده را به اثبات برساند، آيا واقعاً ولايتمدار است؟ اگر ولايت اين است پس اول ولايتمدار درجه يک قبل از ما، مأمون عباسي است؛ چون مأمون با تمام علماي عامه و اهل سنت درباره خلافت بلافصل اميرالمؤمنين عليه‌السلام و حقانيت غدير بحث مي کرد.
آنچه که پيغمبر اکرم در روز غدير مردم را به آن دعوت کردند، آيا دعوت پيغمبر به يک عشق بود؟ دعوت پيغمبر به يک اعتقاد و فکر خشک و غيرقابل اجرا بود که پيغمبر مردم را دعوت کردند يا دعوت پيغمبر به يک واقعيت اجرايي در زندگاني اجتماعي سياسي امت اسلام بود؟ اين حقيقت را ما بايد امروز مورد بررسي و تحليل قرار دهيم. پيغمبر اکرم در روز غديرخم به مردم گفت فقط علي را دوست داشته باشيد و فقط اعلام کرد که اللهم وال من والاه و عاد من عاداه خدايا مردم علي را دوست بدارند و يا به مردم گفت امامت بعد از نبوت است و علي امام اول است فقط به اعتقاد مردم را دعوت کرد و يا مردم را به عشق دعوت کرد. واقعيت دعوت پيغمبر به هيچ‌کدام از آنها نبود. پيغمبر مردم را به حکومت علي به مديريت اجرايي علي عليه‌السلام به زمامداري سياسي و اجتماعي امامت علي عليه‌السلام دعوت کرد و تنها دعوت به امامت اجرايي اميرالمؤمنين نبود بلکه دعوت به بيعت با امامت اجرايي همه ائمه بود. در خطبه غديريه پيغمبر اکرم اين نکته را تصريح مي کند "فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَيْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ماجِئْتُ بِهِ عَنِ‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فى عَلِىٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ وَالأَوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذينَ هُمْ مِنِّى وَمِنْهُ إمامَةٌ فيهِمْ قائِمَةٌ، خاتِمُها الْمَهْدىُّ إِلى يَوْمٍ يَلْقَى اللَّهَ الَّذى يُقَدِّرُ وَ يَقْضي"
اين عبارت، عبارت خطبه پيغمبر است پيغمبر مي فرمايد "و أمرت" من مأمور شدم براي اينکه از شما بيعت بگيرم به شما دست بدهم که شما آنچه را از جانب خدا آوردم، قبول کنيد در مورد شخص علي‌ابن‌ابيطالب اميرالمؤمنين و در مورد امامان بعد از علي که از آن امامان بعد از علي مهدي است که تا روز قيامت حکم به حق مي کند.
براي اولين مرتبه نام "مهدي" از زبان گهربار پيغمبر اکرم در بيابان غديرخم طنين انداخت و اولين مرتبه‌اي که بشر کلمه مهدي را شنيد، از زبان رسول الله در غدير بود. پيغمبر مي‌گويد من تنها بيعت براي علي نمي‌گيرم، بيعت براي امامان بعد از علي و براي مهدي مي گيرم. پيغمبر براي چه نسبت به امامان بعد از علي و نسبت به مهدي بيعت گرفت. پيغمبر فقط بيعت گرفت تا مردم معتقد به امامت شوند و مردم امام را دوست داشته باشند يا پيغمبر بيعت گرفت بر اينکه امامت علي عليه‌السلام مديريت اجرايي امت اسلام به دست بگيرد؟ بيعت گرفت تا تمام ائمه يکي پس از ديگري مديريت اجتماعي وسياسي امت را در دست داشته باشند و مردم بپذيرند و پيغمبر بيعت گرفت در حاکميت اجرايي ولايت مهدي انسان‌هايي که در زمان امامت مهدي زندگي مي کنند، اين حاکميت و ولايت اجرايي مهدي را بپذيرند. مردم آن روز زمان ائمه بعد از اميرالمؤمنين را درک نکردند و زمان مهدي را درک نمي کردند چرا پيغمبر از آنها بيعت گرفت از آن 120هزار نفري که در بيابان غديرخم جمع شده بودند به خاطر اينکه آنان نسل اول امت اسلام بودند به عنوان نماينده نسل‌هاي بعد امت اسلام پيغمبر از آن‌ها بيعت گرفت. يعني پيغمبر به جاي آن‌که از من و شما بيعت بگيرد براي امام زمان به نمايندگي از ما آن نسل با پيغمبر اکرم بيعت کردند آن بيعت پيغمبر در مديريت اجرايي و حاکميت حکومت اميرالمؤمنين و حکومت ائمه و حکومت مهدي بود. حکومت مهدي نه در زمان ظهورش بلکه حکومت مهدي در همه دوره‌ها، امامت مهدي از لحظه ولايت تا آن نقطه نهايي فرج و ظهور مهدي از همه مردم بيعت گرفت. از جمله پيغمبر از ما در روز غديرخم بيعت گرفته است حکومت و ولايت و مديريت اجرايي امام زمان عليه‌السلام را بپذيريم و اطاعت کنيم. بنابراين سالروز يک حادثه گذشته نيست عيد غدير براي يک جريان قبل نيست. غدير مربوط به امروز ماست، يعني وقتي که ما امروز روز غدير را جشن مي گيريم، يعني روز بيعت با امام زمان عليه‌السلام را روز پذيرش حکومت اجرايي و مديريت اجرايي وجود اقدس امام زمان عليه‌السلام امام زمان در دسترس ما که نيستند، به‌خاطر رسالت جهاني سازي که امام زمان دارند، نمي توانند در دسترس واقع شوند، در غيبت قرار دارند مديريت اجرايي و حاکميت اجرايي ولايت امام زمان براي ما مردمي که در زمان غيبت هستيم و امام ما امام زمان است به چه وسيله‌اي ممکن است؟ حضرت در ابتداي غيبت‌شان در توقيع شريف‌شان اعلام کردند: "و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رواة حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجت الله" امامت اجرايي امام زمان به وسيله حجت امام زمان در جامعه اجرا شدني است که امام زمان مجتهد جامع‌الشرايط و ولي فقيه است. کسي که رهبري ولي فقيه و مجتهد جامع‌الشرايط را نشناسند و اطاعت نکند، امام زمان را قبول نکرده است، با امام زمان بيعت نکرده و بيعت غدير پيغمبر را نقض کرده است. آن روز پيغمبر براي امامت امام زمان است. طبق اين جمله و فرازي که در خطبه غديريه فرموده‌اند، پيغمبر براي امامت امام زمان هم بيعت گرفتند. ببينيد عزيزان، قصه، مسائل سياسي روز يا مسئله يک نظام حاکم با مسئله يک جناح و يا جريان و اعتقاد سياسي نيست مسئله، مسئله ناموس ديني است. ناموس اعتقاد شيعه است. يعني انکار مسئله ولي فقيه انکار غدير است چون انکار ولي فقيه انکار مديريت اجرايي امام زمان عليه‌السلام به وسيله مجتهد جامع‌الشرايط حجت امام زمان و انکار مديريت اجرايي امام زمان چون پيغمبر روز غدير بر اين مسئله بيعت گرفته انکار خود غدير است. کسي که امروز ولايت فقيه را قبول ندارد يا از ولايت فقيه اطاعت نمي‌کند يا التزام به تبعيت از ولي فقيه ندارد، اصلاً شيعه نيست ولو قائل به خلافت بلافصل اميرالمؤمنين باشد، چون منکر غدير است. بيعت پيغمبر را در روز غدير برهم زده است. امامت اجرايي و حاکميت و مديريت اجرايي امامت ائمه و پيغام امام زمان به چه وسيله بايد ابلاغ شود. فرق بين حاکميت و رهبري اجرايي امامت با همه حکومت‌ها و قدرت‌ها و نظام‌ها اين است. قدرت‌ها حاکميت‌شان مبتني بر زور است و اگر يک جرياني و نظامي با تزوير هم مسلط شود، در عين حال وقتي با تزوير مسلط شد قدرت پيدا کرد با تکيه بر زور حکومتش را ادامه مي‌دهد. اما امامت يک جريان سياسي است که حاکميتش و مديريت اجرايي‌اش با تکيه بر عشق مردم است. روزي که پيغمبر، اميرالمؤمنين را بر سر دست بلند کردند و فرمودند "من کنت مولاه فهذا علي مولاه" هرکه من مولاي او هستم علي مولاي اوست، بلافاصله سخن عشق علي مطرح شد. پيغمبر فرمودند "اللهم وال من والاه و عاد من عاداه" اهرم اجراي امامت علي و ائمه و امام زمان عشق و دالدادگي مردم است. اهرم اجرايي، زور نيست چون اگر زور بود، آن روزي که ريختند در خانه صديقه اطهر و اميرالمؤمنين را به مسجد کشيدند، در روي کره زمين قدرتمندتر از علي پيدا نمي‌شد. اصلاً شمشير کجا ذوالفقار کجا! علي عليه‌السلام اگر يک چوبدستي نيم‌متري به دستش مي‌گرفت، همه مردم مدينه را از شهر بيرون مي‌ريخت. اما بنا نيست که امامت با تکيه بر زور مسلط شود و قدرت پيدا کند، امامت اهرمش عشق مردم است، دل مردم اهرم اجرايي امامت است. برادران عزيزان بالاترين خدمتگذاري اهل بيت عليهم السلام خدمتگذاري و نوکري عشق مردم نسبت به اهل بيت است. امتيازي که شما عزيزان داريد، شما نوکر و خادم عاشق شدن مردم نسبت به اهل بيت هستيد.
حضرت موسي‌ابن جعفر عليه‌السلام در روايتي فرمودند "حببونا الي الناس و لاتبغضونا اليهم، جروا الينا کل مودة " عشق ما را در دل مردم قرار دهيد مردم را عاشق ما بکنيد هرچه مردم عشق دارند خاطرخواهي دارند، دلدادگي دارند، آن دلدادگي و خاطرخواهي مردم را به طرف ما بکشانيد، چون اگر عشق مردم طرف اهل‌بيت آمد، اهرم اجرايي حکومت اهل بيت و مديريت اجرايي اهل بيت خواهد شد و ارزشمندترين نوکر در خانه‌ي اهل بيت آن است که براي عشق مردم در خانه‌شان نوکري مي‌کند. هنر دارد، استعداد دارد، قدرت دارد، عشق مردم را جلب و جذب مي‌کند. آن لحظه‌اي که شما برادر عزيز من مرثيه مي‌خواني و تشبيه مي‌کني و مظلوميت اهل بيت را در برابر چشم دوستان اهل‌بيت ترسيم مي‌کنيد، برق اشک در صورت اين مرد و زن تشعشع پيدا مي‌کند، اين گلفام صورتشان غرقاب اشک مي‌شود، آن لحظه است سيمت به خانه‌ي اهل بيت بسته است.
امام صادق عليه‌السلام با همه اصحاب نشسته‌اند. اصحاب امام صادق عليه‌السلام بزرگاني مثل زکريا‌بن‌آدم، يونس بن عبدالرحمن، محمد ابن ابي عمير، زرارةبن اعين، محمد بن مسلم، علما، فقها و شخصيت‌هاي برجسته‌اي که اگر امروز بيايند يک درس بگويند، جاي مجتهدين ما در کفش‌کن درس‌شان هم نيست، اينها در محضر امام صادق نشسته‌اند، يک مرتبه ديدند يک آقا پسر جواني از در وارد شد، عرض کردند يابن‌رسول‌الله اين آقا مداح و مرثيه‌سراي سيد الشهدا است. امام صادق عليه‌السلام حرکت کردند، اين جوان را آوردند کنار خودشان بالادست همه فقها و شاگردان و اصحاب نشاندند، بلافاصله دستور دادند يک پرده‌اي نصب کنيد، پرده‌اي را نصب کردند فرمودند خانم‌ها بيايند، مخدرات پشت پرده بنشينند، فرمودند يک کرسي بياوريد. امام صادق بر روي زمين نشستند، علما روي زمين نشستند، به او فرمودند بنشين روي کرسي و شروع کرد به روضه‌خواني کردن. اين مداح ديد در محضر امام صادق حجت خدا مگر مي‌تواند آن‌گونه برنامه اجرا کند هيبت امام صادق گرفته بود نشسته بود، شروع کرد شمرده شمرده شعري را خواندن. دو سه مصرع از شعر را خواند. امام صادق فرمود: اينگونه نگو، عرض کرد: پس چگونه بخوانم. فرمودند: آنگونه که دور هم جمع مي‌شويد نوحه خواني مي‌کنيد به سر و سينه مي‌زنيد، همانگونه بخوان. شروع کرد با همان وضع مرثيه‌سرايي کردن در وسط مرثيه حضرت فرمودند: "بس است ديگر چون خانم‌ها غش کردند."
اين‌گونه نوکري ارزش دارد. يک آقايي از وعاظ زبردست کشور بود، خطيب بسيار فناوري بود. گفت اولين سفري که کربلا حرم حضرت ابوالفضل رفتم، خدمت حضرت عرض کردم من چيزي نمي‌خواهم فقط يک چيز مي‌خواهم، بعد از 30 سال منبر رفتن، از شما مي‌خواهم روضه‌خواني به من ياد بدهيد، بتوانم براي شما روضه بخوانم. سواد دارم، درس خواندم، حوزه رفتم، فناور خطابه هستم، همه اينها قبول، اما از شما مي‌خواهم کاري کنيد روضه خوان باشم. مي‌گفت از کربلا آمدم يک ساعت حرف مي‌زنم تا مي‌گويم السلام عليک يا اباعبدالله مجلس به لرزه مي افتد؛ ابوالفضل عليه‌السلام عنايت کردند؛ گفت مي‌خواهم روضه خوان باشم چون اين را دوست دارند اين نوکري در خانه‌شان ارزش دارد چون با اين عشقي که شما ايجاد مي‌کنيد اهرم ايجاد مي‌کنيد براي اجراي حکومت امام زمان عليه‌لسلام دل‌ها وابسته به اهل‌بيت مي‌شود مظهر اهل بيت امام زمان ما مهدي هست آن هم که در دسترس ما نيست اين دل‌ها همه دلداده حجت مهدي مي‌شود انسان‌ها با همه وجود مي‌روند پاي علم حجت امام زمان و نمونه‌اش را شما در اين انقلاب ديديد.

انقلاب ما که به پيروزي رسيد، رئيس جمهور وقت آمريکا به رئيس سازمان سيا نامه نوشت و او را استيضاح کرد. گفت کشوري که 25 سال در قدرت ما بود، 40هزار مستشار آمريکايي تمام سرشاخه‌هاي مديريتي اين مملکت را در دست داشتند، شبکه ارتباطي و اطلاعاتي ما در تمام منطقه آسيا و خاورميانه اين کشور بود، در طي 25 سال، زمينه پيدايش يک انقلاب را نتوانستيد پيش‌بيني کنيد و اين انقلاب آمد و ريشه ما را از ميان اين مردم کند. رئيس سازمان سيا آن استيضاح را جواب داده بود، آن روز تمام رسانه‌هاي دنيا اين مکاتبه را اعلام کردند، منتهي چون مطالب رسانه‌اي در کشور ما در سال‌هاي اول انقلاب در دست منافقين و چپي‌ها بود، آن‌ها در صفحه آخر روزنامه‌ها در يک کادر کوچک نوشتند؛ رئيس سازمان سيا جواب داد، درست است ما 25 سال بر اين کشور مسلط بوديم، از تمام جريان‌ها و جزئيات اقتصادي، سياسي، حزبي، جناحي و جرياني اين کشور مطلع بوديم اما يک چيز براي ما قابل پيش بيني نبود نه تنها براي ما قابل پيش‌بيني نبود بلکه براي هيچ جريان سياسي دنيا قابل پيش‌بيني نيست. يک آدمي که سيزده سال از اين مملکت اخراج شده است، اسمش قاچاق است، عکسش‌ قاچاق است، کتابش قاچاق است، هيچ امکانات ارتباطاتي با اين مردم ندارد، تمام سرشاخه‌هاي او که به افراد بودند، همه را گرفتند در زندان‌ها يا زير شکنجه جان دادند و يا در سلول‌ها نگهداري مي‌کنند، تمام روابط اجتماعي او با اين مردم از بين رفته است، فقط با يک خودکار و يک صفحه کاغذ بردارد 36ميليون آدم را از دل‌ها به هم بدوزد و يک همچنين انفجاري به وجود بياورد. اين قابل پيش بيني نبوده است. اين از کجا شد؟ امام رضوان‌الله تعالي عليه فرمود: هرچه داريم از محرم و صفر است، دل‌ها را آورد. دل‌ها عاشق حسين شد، شوريده‌ي حسين شد، مظهر حسين چه کسي است، پسر حسين کيست؟ او که در دسترس ما نيست و امام زمان را هم که نمي بينيم، پس حجتش را پيدا کنيد، دامان حجتش را بگيريد، همه عشق‌ها متوجه حجت شد. او گفت راه بيافتيد، سينه خشک مقابل گلوله‌ي داغ به عشق اهل بيت مردم راه افتادند، ريشه استکبار و شاه و طاغوت و همه جنايت‌ها را از اين مملکت کندند. اين نتيجه مداحي شما بود، اين نتيجه مرثيه‌سرايي‌هاي شما بود، اين نتيجه يا حسين گفتن‌ها و سينه زدن‌ها بود. در جريان فيضيه وقتي که محرم شد، هيئت‌هاي سينه‌زني راه افتادند، "علم" نخست وزير آن زمان بود. در يک مصاحبه‌اي گفته بود در فيضيه عده‌اي زخمي شدند، مشکوک هم هست آيا يک نفر کشته شده يا نه. اما ما فکر نمي‌کرديم يک فيضيه‌اي که فقط يک عده زخمي شدند و معلوم هم نيست يک نفر کشته شده است يا نه، دراين مملکت به يک سرزمين کربلا تبديل شود و هستي ما را برهم بزند. چون عاشورا که شد، هيئت‌هاي سينه‌زني راه افتادند در بازار و زمزمه مي‌کردند "قم گشته دشت کربلا، فيضيه گشته قتلگاه شد موسم ياري مولانا خميني" سينه‌زدند، راه افتادند، 15 خرداد به‌وجود آمد.
رمز يا حسين گفتن‌ها چيست؟ مديريت اجرايي امام زمان را بايد از اين طريق پي بگيريم. چون پشتوانه مديريت زور و قلدري و اسلحه و تجهيزات نيست. اهرم آن، دل‌ها و عشق مردم است سي و يک‌سال استکبار نتوانسته‌ با ما کاري کند، امروز از روز اول قوي‌تريم، به‌خاطر اينکه پشتوانه اين نظام و رهبري و ولايت، تجهيزات و قلدري نيست، دستاوردهاي نظامي نيست، پشتيبان اصلي، دل مردم است. با دل مردم نمي‌توانند کاري کنند، چون حسين در دل مردم است. لذا در فتنه سال88 دشمنان خوب فهميدند کجا را بزنند، در روز عاشورا به سراغ امام حسين آمدند و به عنوان انتقام از امام حسين شروع کردند با حسين جنگيدن. به خاطر اينکه فهميدند ريشه تمام مشکلاتشان حسين است. برادران عزيزان اين نکته قابل تأمل است، روي آن فکر کنيد. در اين جريان فتنه 88 از هر قشري و از هر نخبگاني عده‌اي از اينها به علت نبود بصيرت جذب فتنه شدند. در جريان اين فتنه از هر جناحي و هر قشري و هر دار و دسته‌اي شما چند سر مي ديديد اما تنها کسي که در جريان اين فتنه پيدا نمي‌شد، يک مداح، يک مرثيه‌سرا، يک يا حسين‌گو بود. در کل اين جريان فتنه يک يا حسين‌گو پيدا نمي‌کنيد و همه آمدند اين طرف، چون نوکر اهل‌بيت هستند. يعني اين عشق و نوکري، بصيرتي ايجاد کرد که حتي از بسياري از نخبگان سياسي، نخبگان حتي روحاني و نخبگان علمي گول خوردند يا به قصد و غرض رسيدن به مطامع در عرصه فتنه وارد شدند اما در همه آنها يک مرثيه‌خوان نبود، يک يا حسين‌گو نبود. و اين به خاطر اين بود که "برکت يا حسين" اين است که مغز را روشن مي‌کند و دل را نور مي‌دهد. دل را به ساحت مقدس خداوند و اهل بيت وصل مي‌کند.
محرم مي‌خواهد شروع شود، اين‌ها يک توطئه دوبعدي دارند، حواس‌تان جمع باشد، شما را نشانه گرفته‌اند، به سراغ شما آمدند. اينها دو برنامه دارند؛ يک برنامه اينکه شما را نسبت به نظام دل‌سرد کنند، برنامه اول آنها اين است که جريان مرثيه‌سرا در برابر بينش کارگزاران ارشد نظام نقاط ضعف را به رخ بکشانند. نتيجه‌ي برخوردهاي نسنجيده‌ي برخي کارگزاران نظام موجب شود شما نسبت به رهبري و نظام دلسرد شويد، از جريان اهل بيت جدا شويد. اينها شما را نشانه گرفتند. توطئه هم دارند با رسانه‌ها و سايت‌ها و روزنامه‌هاي کثيف‌شان کاري کنند که شما را دلسرد کنند. اخلاص و نوکري براي اهل بيت بايد جهت‌دار باشد. جهت‌دار شدنش رفتن پشت سر رهبري و ولايت است. عزاداري‌ها و سوگواري‌ها بايد مروج حاکميت اجرايي و مديريت اجرايي امام زمان به وسيله حجت امام زمان باشد. بعضي از عزيزان در آن اوج توجه و دلدادگي مردم و در آن اوج شور جمعيت، براي مردم توليد بصيرت مي‌کنند، روشنگري سياسي براي مردم دارند، قدرت و عظمت رهبر را در کنار ولايت اهل بيت در ميان مردم ترويج مي‌کنند، اين عظيم‌ترين و اصلي‌ترين حرکت و جهت‌دار شدن عزاداري‌هاست. اگر عزاداري‌ها از يک همچون جهتي برخوردار نباشد، نوکري خالصانه در خانه اهل بيت نيست.
دوم اينکه حواس‌تان باشد در هيچ موردي با رهبري زاويه پيدا نکنيد، ارتباط شما با احساسات و عواطف است. آدم‌هايي که با احساسات و عواطف ارتباط دارند، خودشان هم آدم‌هاي احساسي و عاطفي هستند. منتهي اين عاطفي بودن جوري نشود که زاويه به‌وجود بياورد و اين احساسي بودن خداي ناکرده شما را به يک نقطه‌ي اغراقي برساند که چند قدم از مقام ولايت جلو بيفتيد. جهت‌تان پشت سر رهبري محفوظ بماند. اگر بنا شد عزاداري‌ها فاقد روشنگري‌هاي سياسي شود و در عزاداري‌هاي موضع‌گيري‌هاي قاطعانه با جريان‌ها و اشخاص انحرافي وجود نداشت، اين عزاداري بي‌چاشني است. در جامعه ما جريان‌هاي مزورانه‌اي پيش مي‌آيد، عناصر اهل تزويري در برخي مواقع نفوذ مي‌کنند که فقط شما مي‌توانيد با آن بيان عاطفي و احساسي خودتان افشاگري و روشنگري داشته باشيد و شايد آن روشنگري که شما انجام مي‌دهيد، کسي ديگري مثل بنده نتواند در آن حد انجام دهد. چون آن لحظه‌اي که شما شور و هيجان در مردم نسبت به اهل بيت به وجود مي‌آوريد، کليد دل مردم در دست شماست. قلب مردم در روضه شماست. آنجاست که بايد آن قلب‌ها و دل‌ها را متوجه مديريت اجرايي امام زمان عليه‌السلام يعني ولايت حجت امام زمان عليه‌السلام کنيد و آنجاست که شما مي‌توانيد با آن نفوذي که در دل مردم کرديد، خيلي از حقايق را افشاگرانه و روشنگرانه مطرح کنيد. اين چاشني نوکري خالصانه در خانه‌ي اهل بيت است که ان‌شاءالله شما در نوکري‌تان اين چاشني را از دست نخواهيد داد.
بنده سال گذشته همين نکته را تذکردادم، عزيزان در همين جا گفتم اين فتنه امام حسين را هدف قرار گرفته است و اين فتنه به سراغ شما و جريان ابي‌عبدالله هم مي‌آيد، بنده اين تذکر را دادم نمونه‌اش در روز عاشورا عملي شد و شما ديديد با همه وقاحت آمدند مقابل سيدالشهدا قرار گرفتند. ادعاي تقلب در انتخابات کجا پرچم "يا حسين شهيد" را آتش زدن کجا؟ عزاخانه‌ي امام حسين را به آتش کشيدن کجا؟ ديديد که جريان فتنه به اينجا کشيده شد، امسال هم عرض مي‌کنم عزيزان در جريان فتنه شما هدفيد و شما نشانه گرفته‌ شده‌ايد، حواستان باشد خيلي قاطع و قهرمانانه موقعيت خود و پايگاه خودتان را در اين عرصه نوکري در خانه اهل بيت انشا‌ءالله نشان دهيد.
برادران! ديروز علي سر دست پيغمبر بلند شد. دو نقطه اوج در زندگي اميرالمؤمنين بود؛ يک نقطه اوج اميرالمومنين زماني بود که در فتح مکه پيغمبر وارد مسجدالحرام شدند. در کعبه بسته بود و اميرالمؤمنين قدمش را روي شانه‌ي پيغمبر گذاشت، از ديوار کعبه بالا رفت و بت‌هاي داخل کعبه را شکست. اين نقطه‌ي اوج علي بود؛ علي آن‌قدر بالا رفت که قدم‌هاي علي روي شانه پيغمبر قرار گرفت، اين قدم علي روي شانه‌ي پيغمبر خيلي معنا مي‌دهد.
ابونواس يک شعري دارد مي‌گويد "قل لي قل في علي مدحا، ذکره يخمد ناراً موصده" به من مي‌گويند براي علي مدحي بگو مدح علي آتش دوزخ را فرو مي‌نشاند؛ " قلت لا اقدر في مدح امرء ضل ذواللب الي ان عبده" من توانايي ندارم مدح کسي را بگويم که خيلي از عقلا اينقدر در او متحير شدند گمراه شدند و عبادتش کردند "و النبي المصطفي قال لنا /ليلة المعراج لما صعده"، "وضع الله بکتفي يده، فاحس القلب ان قد برده "، در مدح علي همين قدر بس که پيغمبر به ما گفت در شب معراج که من رسيدم به آن اوج عالي و اعلايي که جبرئيل هم نتوانست با من بيايد، احساس سردي کردم دست خدا به شانه‌ي من خورد، خدا که دست ندارد، خدا که جسم نيست، دست خاصي را به عنوان تقدير رسول‌الله خداوند خلق کرد و آن دست به پشت و شانه پيغمبر خورد به عنوان تکريم پيغمبر تعارف پيغمبر در آن نقطه اوج، فراز حجاب‌هاي نور؛
بعد ابونواس مي‌گويد: "و علي واضع اقدامه، في محل وضع الله يده" اين را پيغمبر در شب معراج گفت اما در شب فتح مکه علي پاهاي خود را گذاشت همانجايي که دست خدا آنجا بود. اين يک نقطه اوج علي بود، نقطه ديگر اوج علي، ديروز بود که پيغمبر اميرالمؤمنين را سر دست بلند کرد، در نقطه اوج اول، علي بت‌ها را شکست در نقطه اوج دوم قدرت‌هاي اهريمني شکسته شدند، اما دشمنان براي انتقام از آن بت شکني و اهريمن‌شکني در مقابل دو نقطه بالا دست به کار شدند. علي يک جا روي دست پيغمبر و يک جا پا رو شانه‌ي پيغمبر در مقابل اين دو نقطه، عزيزترين عزيزان پيغمبر و عزيزترين عزيزان اميرالمؤمنين يعني حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها را زير پا انداختند. اين انتقام از اين بالارفت‌ها بود؛ لذا مقام معظم رهبري در روز ديدارشان با بسيجي‌ها فرموند بسيجي بودن مهم نيست، بسيجي ماندن مهم است. بنده هم عرض مي‌کنم عزيزان نوکر امام حسين بودن مهم نيست، نوکر امام حسين ماندن مهم است. زود آدم را اخراج مي‌کنند، زود پرونده‌اش را زير بغل مي‌گذارند، خيلي اين دستگاه ظريف است.
آقايي از وعاظ درجه يک زمان قديم بود، ما طلبه‌اي جواني بوديم خيلي به منبرش علاقه داشتيم، يک حادثه‌اي براي او اتفاق افتاد و سقوط کرد. ايشان رفيق برادر من بود. برادر من رفته بود پيش او گفته بود تو آدم به اين خوبي چرا اينگونه شدي؟ کار تو به جايي رسيد که حتي کسي به تو سلام هم نمي‌کند، ايشان گريه کرد، گفت: ارباب نوکرش را زد، يک خرده در نوکري در خانه‌ي آقا خلل وارد شد، غش داشتم. آقا اخراجم کرد، بيرونم کرد، بيرون که مي‌کنند به اين سادگي نيست که برو بيرون يک پوست خربزه جلويش مي‌گذارند، ليز مي‌خورد مي‌خيزد و يک مرتبه از جاي ديگر سر درمي‌آورد، نوکر بود مداح بود مرثيه‌سرا بود چيزي زير پاي او مي‌گذارند پول و مقام و قدرتي مي‌گيرد، به جايي مي‌رود که ديگر بلد نيست روضه بخواند، روضه هم مي‌خواند يک قطره اشک نمي‌تواند بگيرد. نوکر شدن آسان است، همان اول که بياييد، ممکن است قبولتان کنند اما نوکر ماندن سخت است. سعي کنيد ان‌شاء‌الله نوکر بمانيد و مخصوصاً از ساحت ولايت‌مدار قمر بني‌هاشم تقاضا کنيد هروقت روضه ابوالفضل را خوانديد متوسل به ابوالفضل شديد، اول خودتان را يادتان بيايد، بگوييد آقا چند سال است دارم از مردم اشک مي‌گيرم، چند سال است دارم مي‌خوانم گريه مي‌کنم، بعد از اين همه اشک گرفتن‌ها از مردم، هنوز گزينش نشدم، هنوز قبول نشدم، ممکن است ردم کنيد؟ هروقت روضه‌ ابوالفضل خوانديد، به ياد خودتان باشيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس