هم فرصت خوبی بود برای محک زدن فدراسیون نشین ها و هم بستر مناسبی بود برای سایر اهالی فوتبال تا پس از سال ها شاهد ورود تیم های دیگری باشند که از قاره کهن آمده اند.
البته برای ما ایرانی ها اتفاق خیلی خوشایند تر زمانی بود که تیم ملی کشورمان با هدایت علی دوستی می توانست بر شایستگی های خود صحه بگذارد و جام قهرمانی را در تهران بالا ببرد. هر چند که توانستیم به جام جهانی نوجوانان صعود کنیم و نمی توان از این موقعیت به راحتی گذشت اما مسئله اینجاست که چه زمانی قرار است تحول فکری که لازمه موفقیت هر تیم یا فردی می تواند باشد اتفاق بیفتد؟
* خیلی زود راضی می شویم
خیلی از آنهایی که در چند روز گذشته در ورزشگاه دستگردی بازی شاگردان دوستی را تماشا کردند معتقدند تیم ملی ایران شایستگی قهرمانی را داشت و افسوس از شکست مقابل ازبکستان را در صحبت هایشان می توان متوجه شد اما مسئله این است تیمی شایسته واقعی قهرمانی است که از هر نظر خود را لایق و توانا نشان دهد. مسئله ای که فوتبال ایران را تحت الشعاع قرار داده و یکی از مهم ترین معضلات فوتبال ایران است ذهن های غیر حرفه ای است.
علی دوستی خود بعد از شکست مقابل ازبکستان به همین مسئله اشاره کرد. او مربی حرفه ای است که با نسل جوان و نوپای ایران سال ها کار کرده و استخوانش را در این راه خرد کرده است. او به خوبی نقطه ضعف تیمش را فهمیده، اما براستی چرا بازیکنان ایرانی خیلی زود قانع می شوند؟ مشکل کجاست؟ باید چه کسی را مقصر دانست؟ بی شک این مشکل فراگیر فوتبال ما که رده سنی نمی شناسد و کوچک و بزرگ فوتبال ایران دچار این معضل فرهنگی هستند ریشه دارد. ریشه از زمان آموزش شکل می گیرد و مشخص است که اشکال در آموزش است. این آموزش غلط و اشتباه نه تنها در بین بازیکنان دیده می شود بلکه مربیان و حتی در اکثر مواقع مدیران باشگاه ها هم دچار این مسئله هستند.
* از ماست که بر ماست
این یک اصل است؛ هر مجموعه ای برآیند تفکرات و رفتاری مدیرش است. وقتی در فوتبال ایران در هر تیمی مشکل ذهنی و فکری وجود دارد و در صورت پیروزی این مسئله به جای ایجاد انگیزه برای بهتر کار کردن و کسب موفقیت بیشتر منجر به تنبلی و وازدگی می شود نشان می دهد مربی و یا حتی مدیر این تیم آموزش لازم را به شاگردانش نداده است. البته مربیان هم مقصر نیستند چون باید یقه کمیته آموزش را گرفت که در این چند سال چه به مربیان ایران ارائه کرده است؟
آیا تا به حال شده در کلاس های مربیگری که گذاشته می شود ناظری باشد تا بر کیفیت این کلاس های آموزشی صحه بگذارد؟
منبع رفتارها و گفتارهای درست برای یک مربی کجاست؟
علی دوستی سال ها در این فوتبال زحمت کشیده و شاید حقش خیلی بیشتر از یک قهرمانی در آسیا است اما چرا او با وجودی که ضعف تیمش را می داند نمی تواند بر آن فائق آید؟ اگرچه نباید اشکال را فقط به دوستی و دستیارانش گرفت، در فوتبال امروز همه چیز بر عهده سرمربی تیم نیست. سرمربی لیدر تیم است و همه چیز از او نشات می گیرد اما هر تیم ورزشی نیازمند فکر درست و یک روانشناس ورزشی است. بازیکن از دوران نوجوانی باید بیاموزد که از یک پیروزی چه بسا بزرگ نباید غره شود و همه چیز را تمام شده بداند. همان طور که در همین دوران باید بیاموزد تیمی که شکست می خورد همه چیز برایش تمام شده نیست و از هر شکست باید پلی برای موفقیت ساخت. این حلقه گمشده فوتبال ایران است.
نوجوانان ایرانی بر پایه یک فکر اشتباه رشد می کنند و وقتی جا پای بزرگان این فوتبال می گذارند چیزی بیشتر از آنها که نیستند هیچ حتی نسل به نسل بدتر می شوند.
نوجوانان ایران و هر تیم دیگری از ایران که در عرصه های بین المللی بازی دارد زمانی به معنای واقعی شایسته و لایق قهرمانی است که توانسته باشد بر معضلات فرهنگی خود غلبه کند.
فقط باید امیدوار باشیم که تیم ملی جوانان که در ماه آینده باید در مسابقات قهرمانی آسیا در امارات حضور پیدا کند دچار این معضل نشود به خصوص که اکبر محمدی سرمربی این تیم زمانی که سرمربی تیم ملی نوجوانان بود در مسابقات قهرمانی آسیا این شرایط تلخ را تجربه کرده و با وجود بازی های خوب اولیه تیم در مرحله ای حساس تر به یکباره تیم دچار افت روانی شد و نتوانست بازی های خوب خود را ادامه دهد و در نهایت از رسیدن به فینال بازماند.
چه بهتر بود که کمیته آموزش فدراسیون فوتبال دچار تحولات اساسی شود و کمی هم به فکر ریشه های فرهنگی و معضل دار فوتبال باشیم. به قول امیر حاج رضایی یکی از کارشناسان فوتبال تاز مانی که برخی مشکلات فرهنگی فوتبال ایران حل نشود هرگز نباید انتظار داشت که این فوتبال علاوه بر پیشرفت بتواند قله های موفقیت را فتح کند.
در شرایطی که مربیان ایرانی در هر سطحی با یک بازی خوب راضی می شوند و با یک بازی بد مدیران تصمیم به برکناری می گیرند نباید انتظار داشت در تهران بازنده نشویم و به راحتی فرصت میزبانی را از دست بدهیم.