
به گزارش مشرق،نخستين تاثير تحريم نفت ايران در قيمتهاي بازارهاي بينالمللي نمايان شد؛ به طوري كه قيمت طلاي سياه در مدت كمتر از سه ماه تاريخيترين ركورد خود را به ثبت رساند.
در كنار اين موضوع، افزايش قيمت فرآوردههاي نفتي در دنيا خبرساز شد و ايران نيز با انتشار خبر ساخت پالايشگاههاي كوچك در نقاط مختلف دنيا و ايجاد پالايشگاههاي ملي در كشور پاسخ محكمي به تحريمهاي نفتي داد. اين در حالي است كه ساخت پالايشگاه ميعانات گازي كشور با نام ستاره خليجفارس هنوز دستخوش تغييرات پيدرپي مديريتي و سهامداران است و بخش خصوصي نيز هنوز توفيقي در فروش نفت خام و ساخت پالايشگاههاي كوچك نداشته است.
تاخير در توسعه فازهاي پارس جنوبي نيز كه با اولويتترين پروژه اجرايي كشور است براي كارشناسان حوزه انرژي ايجاد نگراني كرده است. سيدكاظم وزيري هامانه، نخستين وزير نفت دولت نهم كه از قديميهاي حوزه نفت است، اين روزها نگرانيهاي زيادي براي اين صنعت دارد. در این گفت وگو وي به برخي از اين موارد پرداخته شده كه در ادامه ميخوانيد.
تقريبا يك سال پيش شما به عنوان رئيس هيات مديره پالايشگاه ستاره خليجفارس اعلام كرده بوديد كه مقام معظم رهبري تاكيد ويژهاي بر ساخت اين پالايشگاه دارند اما مشكل مالي مانع توسعه اين پالايشگاه ملي شده بود. آيا بعد از گذشت يك سال اين مشكل برطرف شده و بالاخره ايران به عنوان صادركننده بنزين شناخته ميشود؟
در فاصلهاي كه بنده رئيس هيات مديره بودم و بعد آمدم بيرون تا به امروز، پروژه پيشرفت داشته اما پروژهاي كه امسال بايد به بهرهبرداري ميرسيد، تنها نزديك به ۵۴ درصد پيشرفت داشته است. نكته اينجاست كه هنوز روي بخشهاي پالايشي كاري انجام نشده و اصل موضوع هم همانجاست وگرنه بخشهاي عمومي پالايشگاه آماده است.
آبگير بيش از ۹۰درصد پيشرفت داشته و خطوط لوله تقريبا آماده بهرهبرداري است. مخازن و استخر و نيروگاه و... آماده است، اما اصل موضوع پالايشگاه است كه بهرغم دستوري كه صادر شده بود و پولي كه به حساب نفت واريز شده بود، متاسفانه پول را ندادند.
به عبارت ديگر اسفند ۸۷ حدود ۶۲۰۰ نفر آنجا كار ميكردند و اين تعداد در شهريور ماه ۸۸ به صفر رسيد و تمام قراردادهايي كه بين سازندگان، مشاور و سازندهها امضا شده بود، اعتبارش را از دست داد و در حال حاضر مجبور هستند كه سازنده جديد پيدا كنند و قراردادهاي تازه امضا كنند. با اين حساب حتي اگر پول هم باشد، زمان زيادي نياز دارد تا دوباره اين پروژه سرپا شود.
اگر اين روند به همين شكل پيش برود، فكر ميكنيد چه زماني پالايشگاه به بهرهبرداري برسد؟
طبق زمانبندي كه آقايان دارند، دو سال ديگر يعني پايان ۹۲ اين پالايشگاه بايد به بهرهبرداري برسد ولي با توجه به اينكه در حال حاضر پيشرفت پروژه تقريبا يك درصد در ماه بيشتر نيست، من بعيد ميدانم اين پروژه به اين زوديها به بهرهبرداري برسد، مگر اينكه اتفاق فوقالعادهاي بيفتد. ضمن اينكه اين پروژه را در گروه پروژههاي مهر ماندگار قرار دادند براي اينكه بودجه آن تامين شود، اما كل بودجههاي مهر ماندگار را مجلس لغو كرد و معلوم نيست عاقبت اين پروژه چه ميشود. تا جايي كه اطلاع دارم، بودجهاي به اين پروژه تخصيص داده نشده است.
در اين مدت چقدر بودجه به اين پروژه تعلق گرفته است؟
دقيقا نميدانم چقدر پرداخت شده، اما قرار بوده بيش از يك ميليارد دلار تحت عنوان طرح مهر ماندگار بودجه در اختيارش قرار گيرد، اما اطلاعات جسته و گريخته من حاكي از آن است كه اين اتفاق هنوز نيفتاده و اين پروژه رونقي پيدا نكرده است. به هر حال در شرايط فعلي خيلي اميدوار نيستم كه نه تنها دو سال بعد، بلكه دو سال بعدش هم اين پروژه به بهرهبرداري برسد.
اخيرا وزارت نفت در بخش شركا، توسعه بالادست نفت را هم به بخش خصوصي ميسپارد. آيا سپردن توسعه ميدانها به بخش خصوصي به ويژه در چند قرارداد اخير از نظر شما مثبت بوده است؟
اصل مطلب كه بخش خصوصي وارد مسائل بالادست شود، مثبت است. چون نيروي زيادي در كشور تربيت شدهاند كه نفت توانايي جذب همه اينها را ندارد. حضرت امام و مقام معظم رهبري تاكيد داشته و دارند كه بخش خصوصي درگير كارهاي كشور شوند كه توان آنها وارد كشور شود و ساخت و ساز كشور با تمام قدرت به جلو رود.
اين يك واقعيت است و تا جايي كه بتوانيم نبايد از استفاده از بخش خصوصي براي توسعه كشور دريغ كرد. ولي اين هم كه هر داوطلبي يا هر شركتي كه توان و پول داشته باشد يا نداشته باشد، به آن ميدان داده شود، جاي اما و اگر دارد. چون ميبينيم بعضي از اين قراردادها كه امضا ميشوند، در حد همان امضا باقي ميمانند و اتفاقي هم نميافتد. به هر حال هر كاري ابزار خاص خودش را ميخواهد، هم پول لازم است و هم توان اجرايي متخصص و هم ابزارآلات مربوطه در كشور.
پس ميتوانيم بگوييم شما به اين موضوع خوشبين هستيد؟
من خوشبين نيستم، بلكه خوشحال هستم كه اين اقبال شده و هم بخش خصوصي به اين سمت حركت كرده و هم وزارت نفت علاقه به اين كار پيدا كرده كه اين اتفاق بيفتد. اميدوارم روند طوري پيش رود كه بعد پشيمان نشويم.
شخص شما به عنوان كسي كه روزي وزير نفت بوديد، مهمترين نگرانيتان از وضعيت فعلي نفت چيست؟
اداره نفت هم ابعاد مديريتي دارد، هم ابعاد نيروي انساني دارد و هم ابعاد مالي دارد. هر يك از اينها اگر در جايگاه خودش به آنها توجه نشود، اداره صنعت نفت با مشكل مواجه ميشود. در مقطعي يكي از وزرا تعداد قابل توجهي از مديران صنعت نفت را از اين صنعت بيرون كرد. اين خلأبه اين راحتي جبران نميشود. مديري كه ۳۰ سال سابقه دارد و نفت را ميشناسد با جوانهايي كه تجربه كافي ندارند قابل جبران نيست. تجربه از طريق آموزش كه منتقل نميشود. با قانوني كه مجلس تصويب كرد، زمينه ايجاد انگيزه در كاركنان به وجود آمد كه نفت از كانون خدمات كشوري جدا شد و اجازه دادند مقررات خودش را داشته باشد. اين ابزار بسيار خوبي است براي وزير و مديران نفت كه با اين ابزار در كاركنان انگيزه ايجاد كنند ولي اين هم شناخت ميخواهد كه از آن به چه صورت استفاده شود.
در مورد تجهيزات و امكانات نفت هم در شرايطي قرار گرفتيم كه تحريم هستيم و تامين قطعات نفت مانند سابق ميسر نيست. تهيه همه چيز در داخل در طول زمان ممكن است اما ممكن نيست كه در چند ساعت يا چند روز يا حتي چند ماه تهيه همه قطعات در داخل ممكن باشد.
اينها چيزهايي تدريجي است و از گذشته هم همين طور بوده است. از زمان وزارت- آقاي غرضي- هم همينطور بوده و روي اين مورد خيلي كار شده و هر وزيري در اين خصوص زحمت كشيده است. اما نفت آنقدر بزرگ و وسيع است كه پوشش دادن همه نيازهاي نفت توسط داخل امكان ندارد و شايد صلاح هم نيست و در دنيا هم هيچ كشوري نيست كه همه مايحتاج خودش را خودش تهيه كند. دنيا كار جمعي ميطلبد و هرجا اولويتهايي دارد كه بايد از آنها استفاده كرد. ما هم در مواردي كه امكان تهيه آنها را نداريم، بايد از كشورهاي دوست، كمك بگيريم. شعاري برخورد كردن غلو است و اميدوارم در تصميمها به اين شكل نباشد.
به نظر ميرسد مهمترينچالش صنعت نفت كشور در حال حاضر مسئله بودجه و تامين مالي است. شما با اين موضوع موافقيد؟
در اينكه بايد به نفت توجه خاصي شود شكي نيست. خود مديران برآورد كردند كه حداقل سالي ۱۰۰ ميليارد دلار بايد سرمايهگذاري صورت گيرد كه نفت به جايگاه اصلي خودش برسد. ما الان توان چنين سرمايهگذاري را نداريم و معمولا در همه كشورهاي نفتي همه سرمايهگذاريها توسط خود آن كشور انجام نميشود؛ شركتهاي نفتي سرمايهگذاري ميكنند كه در شرايط فعلي ما نميتوانيم از بخش دوم استفاده كنيم و همه بار به دوش خودمان افتاده است و خودمان هم اينقدر توان نداريم بنابراين طبيعي است اين بخش هم با خلل روبهرو ميشود.
صندوق توسعه ملي چقدر ميتواند به پروژههاي نفتي كمك كند؟
صندوق توسعه ملي براي اين تشكيل شد كه به جاي اينكه درآمد كشور در بخش هزينهاي و جاري كشور صرف شود، در اين صندوق نگهداري و براي توسعه ملي هزينه شود. مزيت نسبي كشور ما هم نفت است. با توجه به اينكه ايران يك كشور نفت خيز و گازخيز است و دومين منابع هيدروكربوري دنيا را دارد، طبيعي است كه بازدهي سرمايهگذاري در هيچ بخشي به اندازه نفت و گاز نباشد اما اينطور هم نيست كه همه پول را به نفت بدهند. من معتقدم به صورت متوازن بقيه بخشها هم بايد سهم خودشان را دريافت كنند ولي كل رقم موجود در صندوق توسعه ملي رقمي نيست كه كفاف نيازهاي سرمايهگذاري صنعت نفت را بدهد.
به تحريمها اشاره كرديد و اينكه شرايط كشور خاص است. وزارت نفت هم واكنشهايي به تحريمها داشتهاند؛ از جمله اينكه بخش خصوصي براي اولين بار وارد شده است. شما چقدر خوشبين هستيد؟
در مورد صادرات نظر موافق ندارم. اين نظر شخصي من است و ممكن است اشتباه باشد اما معتقدم در ۳۳سال گذشته كه مسئوليت صادرات نفت به عهده وزارت نفت بوده، هيچ ارگان نظارتي نتوانسته خطايي از اين بخش بگيرد. يعني با نظاممندي كه آنجا وجود دارد و افراد مناسبي كه انتخاب شدند، هيچ خطا و خبطي در اين بخش صورت نگرفته و با پاكدستي كامل اين كار صورت گرفته است.
ولي اگر بخش خصوصي وارد اين بخش شود، با توجه به اينكه رانتهايي به واسطه اختلاف قيمت دلار و نفت و مسئله تحريم و تخفيف و... مطرح ميشود، تصور نميكنم در آينده اين سلامتي كه در سي و چند سال گذشته داشتيم، ادامه پيدا كند و مشكلاتي ايجاد خواهد كرد كه بعدا ميتواند براي كشور ايجاد دردسر كند. حالا كه چنين تصميمي گرفته شده، اميدوارم و دعا ميكنم كه اتفاقي نيفتد ولي اعتقاد شخصي من اين است كه اين كار به صلاح كشور نخواهد بود، مگر اينكه تمهيدات خاصي مثلا براي كنترلهاي خاص و... ديده شده باشد كه من در جريان نباشم. اما خبرهايي كه از جامعه شنيده ميشود اين است كه همه خيز برداشتهاند براي اينكه وارد اين قضيه شوند و من خيلي نگران اين مطلب هستم كه اتفاقي كه براي كشور به اين واسطه ميافتد، مطلوب نباشد.
اگر از موضوع رانت صرفنظر كنيم، آيا بخش خصوصي در مورد مشترييابي ميتواند عمل كند؟
براي نفت ايران يكسري مشتريهاي خاصي وجود دارد كه بايد ويژگيهاي خاصي داشته باشند و در هيات مديره نفت مورد كارشناسي قرار گيرد تا نفت وارد بازار دلالي نشود چرا كه با تغييرات قيمت، بازار نفت دستخوش تغييرات ميشود. من تصور نميكنم بخش خصوصي توان اين را داشته باشد كه مانند شركت ملي نفت عمل كند. بازار شركت ملي نفت را هم كنار بگذارد و مشتريهاي جديدي را با همان ويژگيها ايجاد كند. بالاخره وقتي تعدادي شركت وارد اين موضوع شدند، هر كدام با روش و منش خودشان عمل ميكنند، طبيعتا بحث تخريب مطرح ميشود و فقط به دنبال مشترياي خواهند بود كه نفت را از آنها بخرد. در نهايت نميدانم چه اتفاقي ميافتد.
من خوشبين نيستم چيزي كه شسته،رفته و پاك تا به امروز در شركت نفت بوده، در بخش خصوصي هم به همان شكل باقي بماند. دليل آن هم اين است كه يك سياست يكنواخت و يكساني نميتواند بر تمام شركتها حاكم باشد.
صحبت شما اين است كه در كشور ما اين مشكل وجود دارد؟ چون اين كار در كشورهاي ديگر يك كار روتين است...
شرايط هم شرايط خوبي نيست. وقتي دولتها و كشورهاي مختلف ما را تحريم كردند، خيلي از پالايشگاههاي دنيا بر مبناي نفت خام ايران ايجاد شدهاند، آن پالايشگاه و آن تشكيلات مستقيما نميتواند از ما نفت بخرد و بايد از واسطه استفاده كند پس يك واسطه پيدا ميكند. يك واسطه هم ما ايجاد ميكنيم كه بايد همديگر را پيدا كنند. حالا ديگر خودتان ميدانيد اين ميان چه اتفاقهايي ميافتد؛ يعني واسطهگري بر فروش نفت حاكم ميشود.
اين چيزي است كه فقط براي ايران اتفاق نميافتد و بازار نفت دنيا را درگير ميكند.
درست است، اما آثار آن به ما هم برميگردد. در حقيقت اين اتفاق ميتواند بازار جهاني نفت را به هم بريزد.
پيشبيني شما از قيمت آينده نفت چيست؟
تصور ميكنم روند قيمت نفت صعودي باشد، گرچه وضعيت اقتصاد جهاني طوري نيست كه پيشبينيها اين را نشان دهد. پيشبينيها نشاندهنده اين است كه نرخ رشد توسعه پايين است، بنابراين انرژي مصرفي هم كاهش پيدا ميكند و متعاقب آن چون عرضه هم وجود دارد نبايد قيمت بالا رود. اما آثار سياسي اتفاقاتي كه در دنيا ميافتد، حداقلش اين است كه نفت را به ۱۱۶ دلار رسانده و اين نشان ميدهد كه قيمت نفت آنقدرها هم تابع مسائل اقتصادي صرف نيست و عوامل سياسي هم ميتوانند مستقيما روي آن تاثير بگذارند.
در ۵ سال گذشته وزيري بوديد كه به پارس جنوبي سر ميزديد و پيگير قراردادها و مسائل بوديد. بعد از شما قراردادهايي امضا شد. تقريبا همه شركتهاي خارجي پروژه را رها كردند و رفتند و شركتهاي داخلي مشغول كار هستند. ولي هنوز فازهاي ۹ و ۱۰ كه در دولت نهم افتتاح شد، وارد مدار نشده است. اين موضوع را چطور ميبينيد؟ اينكه ميگويند امسال و سال آينده حداقل ۴ فاز افتتاح ميشود با اين اوصاف چقدر شدني است؟
فازهاي ۹ و ۱۰ زمان وزارت بنده ۸۰ درصد پيشرفت داشت. ما هم با آقاي وزير همنوا ميشويم و ميگوييم انشاءالله كه ميشود! وقتي قويترين شركتهاي خارجي كمتر از ۵۴ ماه نتوانستند اين كار را انجام دهند، خودشان هم ميدانستند كه در ۳۵ ماه شدني نيست بهويژه در شرايط فعلي كشور كه تنها در حد شعار است. چون ساخت داخل زمانبرتر است و كارهاي زيادي بايد روي آن انجام شود. ولي به هر حال چون همتي شده و بناست كه توسعه پارس جنوبي و بقيه كارهاي نفتي را پيش ببريم و شعار «ما ميتوانيم» را عملياتي كنيم، دعا ميكنيم اينطور شود.
فازهاي ۹ و ۱۰ فكر ميكنيد چهزماني وارد مدار توليد شوند؟
اين را بايد از مديران فعلي پرسيد. ما كه در حاشيه و تماشاچي هستيم. شرايط فعلي با گذشته تغيير كرده است. آقاي وزير كه هر هفته و هر ماه سفر ميكنند، اطلاعات دقيقتري دارند.
در مورد فاز ۱۱ كه شما اطلاعات داشتيد. بعد از گذشت اين همه سال ۴ درصد پيشرفت داشته است.
فازهايي كه براي الانجي تخصيص داده شده بود، به جز فاز ۱۲ همه همان وضعيت را دارند. دليل آن هم، اين است كه شركتهاي خارجي رفتند و تا جايگزين پيدا شود و اين امر زمانبر است. ضمن اينكه طراحي نظام سرمايهگذاري در پارس جنوبي اين نبود كه همه سرمايه از خود ما باشد، چون عدد و رقم خيلي بالاست. قرار اين بود كه سرمايهگذاريها با جذب سرمايه خارجي انجام شود. حالا كه اينها تقريبا وجود ندارد و امكان داخلي هم با توجه به حجم پروژههاي موجود و در دست اجرا در كشور نيست، طبيعتا زمانبر است.
مشكلات تحريم، انتقال پول، تامين قطعات و مسائل ديگر هم هست كه همه دست به دست هم ميدهند و واقعا نميشود كسي را مقصر دانست و ايرادي به كسي وارد نيست كه چرا پروژهها با سرعت پيشرفت نميكنند. چون همه و همه ميدانند و چراي آن روشن است. مهم راه حلي است كه بشود تحريم را دور زد و با مكانيسمهاي جديد صنايع داخلي را جايگزين كرد.
آيا در حال حاضر همه اين اتفاقها ميافتد؟
مي گويند كه دارد ميافتد! من چون از نزديك نديدم، حق قضاوت به خودم نميدهم. آنچه كه ميشنوم و ميبينم اين است كه توسط صنايع تجهيزات در حال آماده شدن است. پارس جنوبي اولويت اول كشور است. از نظر من به عنوان يك نفتي، يك ايراني و يك كارشناس، چه زماني كه در دولت بودم، چه وقتي در حاشيه قرار گرفتم، فكر ميكنم هيچ پروژهاي در كشور بازگشت سرمايهاش به اندازه پارس جنوبي نيست.
در حقيقت جلوي ربودن ثروتمان را ميگيريم چون واقعا ثروت ما را چپاول ميكنند. وقتي جلوي اين چپاول را بگيريم، بيشترين راندمان ممكن در كشور را دارند. البته همه ميدانهاي مشترك اين وضعيت را دارند، اما اولويت پارس جنوبي از بقيه بيشتر است چون مهاجرت گاز از نفت بيشتر است و شريك ما هم به صورت عجيبي در حال سرمايهگذاري است. كساني كه در دولت هستند با اعداد و ارقامي كه من آشنايي دارم، آشنا هستند و اگر كاري نميكنند، حتما توان ندارند ولي بعيد است كسي در رأس هرم وزارت نفت قرار بگيرد و متوجه اين نكته نباشد و همه همتش را براي اين منظور به كار نبرد. منبع :اقتصادایران آنلاین
در كنار اين موضوع، افزايش قيمت فرآوردههاي نفتي در دنيا خبرساز شد و ايران نيز با انتشار خبر ساخت پالايشگاههاي كوچك در نقاط مختلف دنيا و ايجاد پالايشگاههاي ملي در كشور پاسخ محكمي به تحريمهاي نفتي داد. اين در حالي است كه ساخت پالايشگاه ميعانات گازي كشور با نام ستاره خليجفارس هنوز دستخوش تغييرات پيدرپي مديريتي و سهامداران است و بخش خصوصي نيز هنوز توفيقي در فروش نفت خام و ساخت پالايشگاههاي كوچك نداشته است.
تاخير در توسعه فازهاي پارس جنوبي نيز كه با اولويتترين پروژه اجرايي كشور است براي كارشناسان حوزه انرژي ايجاد نگراني كرده است. سيدكاظم وزيري هامانه، نخستين وزير نفت دولت نهم كه از قديميهاي حوزه نفت است، اين روزها نگرانيهاي زيادي براي اين صنعت دارد. در این گفت وگو وي به برخي از اين موارد پرداخته شده كه در ادامه ميخوانيد.
تقريبا يك سال پيش شما به عنوان رئيس هيات مديره پالايشگاه ستاره خليجفارس اعلام كرده بوديد كه مقام معظم رهبري تاكيد ويژهاي بر ساخت اين پالايشگاه دارند اما مشكل مالي مانع توسعه اين پالايشگاه ملي شده بود. آيا بعد از گذشت يك سال اين مشكل برطرف شده و بالاخره ايران به عنوان صادركننده بنزين شناخته ميشود؟
در فاصلهاي كه بنده رئيس هيات مديره بودم و بعد آمدم بيرون تا به امروز، پروژه پيشرفت داشته اما پروژهاي كه امسال بايد به بهرهبرداري ميرسيد، تنها نزديك به ۵۴ درصد پيشرفت داشته است. نكته اينجاست كه هنوز روي بخشهاي پالايشي كاري انجام نشده و اصل موضوع هم همانجاست وگرنه بخشهاي عمومي پالايشگاه آماده است.
آبگير بيش از ۹۰درصد پيشرفت داشته و خطوط لوله تقريبا آماده بهرهبرداري است. مخازن و استخر و نيروگاه و... آماده است، اما اصل موضوع پالايشگاه است كه بهرغم دستوري كه صادر شده بود و پولي كه به حساب نفت واريز شده بود، متاسفانه پول را ندادند.
به عبارت ديگر اسفند ۸۷ حدود ۶۲۰۰ نفر آنجا كار ميكردند و اين تعداد در شهريور ماه ۸۸ به صفر رسيد و تمام قراردادهايي كه بين سازندگان، مشاور و سازندهها امضا شده بود، اعتبارش را از دست داد و در حال حاضر مجبور هستند كه سازنده جديد پيدا كنند و قراردادهاي تازه امضا كنند. با اين حساب حتي اگر پول هم باشد، زمان زيادي نياز دارد تا دوباره اين پروژه سرپا شود.
اگر اين روند به همين شكل پيش برود، فكر ميكنيد چه زماني پالايشگاه به بهرهبرداري برسد؟
طبق زمانبندي كه آقايان دارند، دو سال ديگر يعني پايان ۹۲ اين پالايشگاه بايد به بهرهبرداري برسد ولي با توجه به اينكه در حال حاضر پيشرفت پروژه تقريبا يك درصد در ماه بيشتر نيست، من بعيد ميدانم اين پروژه به اين زوديها به بهرهبرداري برسد، مگر اينكه اتفاق فوقالعادهاي بيفتد. ضمن اينكه اين پروژه را در گروه پروژههاي مهر ماندگار قرار دادند براي اينكه بودجه آن تامين شود، اما كل بودجههاي مهر ماندگار را مجلس لغو كرد و معلوم نيست عاقبت اين پروژه چه ميشود. تا جايي كه اطلاع دارم، بودجهاي به اين پروژه تخصيص داده نشده است.
در اين مدت چقدر بودجه به اين پروژه تعلق گرفته است؟
دقيقا نميدانم چقدر پرداخت شده، اما قرار بوده بيش از يك ميليارد دلار تحت عنوان طرح مهر ماندگار بودجه در اختيارش قرار گيرد، اما اطلاعات جسته و گريخته من حاكي از آن است كه اين اتفاق هنوز نيفتاده و اين پروژه رونقي پيدا نكرده است. به هر حال در شرايط فعلي خيلي اميدوار نيستم كه نه تنها دو سال بعد، بلكه دو سال بعدش هم اين پروژه به بهرهبرداري برسد.
اخيرا وزارت نفت در بخش شركا، توسعه بالادست نفت را هم به بخش خصوصي ميسپارد. آيا سپردن توسعه ميدانها به بخش خصوصي به ويژه در چند قرارداد اخير از نظر شما مثبت بوده است؟
اصل مطلب كه بخش خصوصي وارد مسائل بالادست شود، مثبت است. چون نيروي زيادي در كشور تربيت شدهاند كه نفت توانايي جذب همه اينها را ندارد. حضرت امام و مقام معظم رهبري تاكيد داشته و دارند كه بخش خصوصي درگير كارهاي كشور شوند كه توان آنها وارد كشور شود و ساخت و ساز كشور با تمام قدرت به جلو رود.
اين يك واقعيت است و تا جايي كه بتوانيم نبايد از استفاده از بخش خصوصي براي توسعه كشور دريغ كرد. ولي اين هم كه هر داوطلبي يا هر شركتي كه توان و پول داشته باشد يا نداشته باشد، به آن ميدان داده شود، جاي اما و اگر دارد. چون ميبينيم بعضي از اين قراردادها كه امضا ميشوند، در حد همان امضا باقي ميمانند و اتفاقي هم نميافتد. به هر حال هر كاري ابزار خاص خودش را ميخواهد، هم پول لازم است و هم توان اجرايي متخصص و هم ابزارآلات مربوطه در كشور.
پس ميتوانيم بگوييم شما به اين موضوع خوشبين هستيد؟
من خوشبين نيستم، بلكه خوشحال هستم كه اين اقبال شده و هم بخش خصوصي به اين سمت حركت كرده و هم وزارت نفت علاقه به اين كار پيدا كرده كه اين اتفاق بيفتد. اميدوارم روند طوري پيش رود كه بعد پشيمان نشويم.
شخص شما به عنوان كسي كه روزي وزير نفت بوديد، مهمترين نگرانيتان از وضعيت فعلي نفت چيست؟
اداره نفت هم ابعاد مديريتي دارد، هم ابعاد نيروي انساني دارد و هم ابعاد مالي دارد. هر يك از اينها اگر در جايگاه خودش به آنها توجه نشود، اداره صنعت نفت با مشكل مواجه ميشود. در مقطعي يكي از وزرا تعداد قابل توجهي از مديران صنعت نفت را از اين صنعت بيرون كرد. اين خلأبه اين راحتي جبران نميشود. مديري كه ۳۰ سال سابقه دارد و نفت را ميشناسد با جوانهايي كه تجربه كافي ندارند قابل جبران نيست. تجربه از طريق آموزش كه منتقل نميشود. با قانوني كه مجلس تصويب كرد، زمينه ايجاد انگيزه در كاركنان به وجود آمد كه نفت از كانون خدمات كشوري جدا شد و اجازه دادند مقررات خودش را داشته باشد. اين ابزار بسيار خوبي است براي وزير و مديران نفت كه با اين ابزار در كاركنان انگيزه ايجاد كنند ولي اين هم شناخت ميخواهد كه از آن به چه صورت استفاده شود.
در مورد تجهيزات و امكانات نفت هم در شرايطي قرار گرفتيم كه تحريم هستيم و تامين قطعات نفت مانند سابق ميسر نيست. تهيه همه چيز در داخل در طول زمان ممكن است اما ممكن نيست كه در چند ساعت يا چند روز يا حتي چند ماه تهيه همه قطعات در داخل ممكن باشد.
اينها چيزهايي تدريجي است و از گذشته هم همين طور بوده است. از زمان وزارت- آقاي غرضي- هم همينطور بوده و روي اين مورد خيلي كار شده و هر وزيري در اين خصوص زحمت كشيده است. اما نفت آنقدر بزرگ و وسيع است كه پوشش دادن همه نيازهاي نفت توسط داخل امكان ندارد و شايد صلاح هم نيست و در دنيا هم هيچ كشوري نيست كه همه مايحتاج خودش را خودش تهيه كند. دنيا كار جمعي ميطلبد و هرجا اولويتهايي دارد كه بايد از آنها استفاده كرد. ما هم در مواردي كه امكان تهيه آنها را نداريم، بايد از كشورهاي دوست، كمك بگيريم. شعاري برخورد كردن غلو است و اميدوارم در تصميمها به اين شكل نباشد.
به نظر ميرسد مهمترينچالش صنعت نفت كشور در حال حاضر مسئله بودجه و تامين مالي است. شما با اين موضوع موافقيد؟
در اينكه بايد به نفت توجه خاصي شود شكي نيست. خود مديران برآورد كردند كه حداقل سالي ۱۰۰ ميليارد دلار بايد سرمايهگذاري صورت گيرد كه نفت به جايگاه اصلي خودش برسد. ما الان توان چنين سرمايهگذاري را نداريم و معمولا در همه كشورهاي نفتي همه سرمايهگذاريها توسط خود آن كشور انجام نميشود؛ شركتهاي نفتي سرمايهگذاري ميكنند كه در شرايط فعلي ما نميتوانيم از بخش دوم استفاده كنيم و همه بار به دوش خودمان افتاده است و خودمان هم اينقدر توان نداريم بنابراين طبيعي است اين بخش هم با خلل روبهرو ميشود.
صندوق توسعه ملي چقدر ميتواند به پروژههاي نفتي كمك كند؟
صندوق توسعه ملي براي اين تشكيل شد كه به جاي اينكه درآمد كشور در بخش هزينهاي و جاري كشور صرف شود، در اين صندوق نگهداري و براي توسعه ملي هزينه شود. مزيت نسبي كشور ما هم نفت است. با توجه به اينكه ايران يك كشور نفت خيز و گازخيز است و دومين منابع هيدروكربوري دنيا را دارد، طبيعي است كه بازدهي سرمايهگذاري در هيچ بخشي به اندازه نفت و گاز نباشد اما اينطور هم نيست كه همه پول را به نفت بدهند. من معتقدم به صورت متوازن بقيه بخشها هم بايد سهم خودشان را دريافت كنند ولي كل رقم موجود در صندوق توسعه ملي رقمي نيست كه كفاف نيازهاي سرمايهگذاري صنعت نفت را بدهد.
به تحريمها اشاره كرديد و اينكه شرايط كشور خاص است. وزارت نفت هم واكنشهايي به تحريمها داشتهاند؛ از جمله اينكه بخش خصوصي براي اولين بار وارد شده است. شما چقدر خوشبين هستيد؟
در مورد صادرات نظر موافق ندارم. اين نظر شخصي من است و ممكن است اشتباه باشد اما معتقدم در ۳۳سال گذشته كه مسئوليت صادرات نفت به عهده وزارت نفت بوده، هيچ ارگان نظارتي نتوانسته خطايي از اين بخش بگيرد. يعني با نظاممندي كه آنجا وجود دارد و افراد مناسبي كه انتخاب شدند، هيچ خطا و خبطي در اين بخش صورت نگرفته و با پاكدستي كامل اين كار صورت گرفته است.
ولي اگر بخش خصوصي وارد اين بخش شود، با توجه به اينكه رانتهايي به واسطه اختلاف قيمت دلار و نفت و مسئله تحريم و تخفيف و... مطرح ميشود، تصور نميكنم در آينده اين سلامتي كه در سي و چند سال گذشته داشتيم، ادامه پيدا كند و مشكلاتي ايجاد خواهد كرد كه بعدا ميتواند براي كشور ايجاد دردسر كند. حالا كه چنين تصميمي گرفته شده، اميدوارم و دعا ميكنم كه اتفاقي نيفتد ولي اعتقاد شخصي من اين است كه اين كار به صلاح كشور نخواهد بود، مگر اينكه تمهيدات خاصي مثلا براي كنترلهاي خاص و... ديده شده باشد كه من در جريان نباشم. اما خبرهايي كه از جامعه شنيده ميشود اين است كه همه خيز برداشتهاند براي اينكه وارد اين قضيه شوند و من خيلي نگران اين مطلب هستم كه اتفاقي كه براي كشور به اين واسطه ميافتد، مطلوب نباشد.
اگر از موضوع رانت صرفنظر كنيم، آيا بخش خصوصي در مورد مشترييابي ميتواند عمل كند؟
براي نفت ايران يكسري مشتريهاي خاصي وجود دارد كه بايد ويژگيهاي خاصي داشته باشند و در هيات مديره نفت مورد كارشناسي قرار گيرد تا نفت وارد بازار دلالي نشود چرا كه با تغييرات قيمت، بازار نفت دستخوش تغييرات ميشود. من تصور نميكنم بخش خصوصي توان اين را داشته باشد كه مانند شركت ملي نفت عمل كند. بازار شركت ملي نفت را هم كنار بگذارد و مشتريهاي جديدي را با همان ويژگيها ايجاد كند. بالاخره وقتي تعدادي شركت وارد اين موضوع شدند، هر كدام با روش و منش خودشان عمل ميكنند، طبيعتا بحث تخريب مطرح ميشود و فقط به دنبال مشترياي خواهند بود كه نفت را از آنها بخرد. در نهايت نميدانم چه اتفاقي ميافتد.
من خوشبين نيستم چيزي كه شسته،رفته و پاك تا به امروز در شركت نفت بوده، در بخش خصوصي هم به همان شكل باقي بماند. دليل آن هم اين است كه يك سياست يكنواخت و يكساني نميتواند بر تمام شركتها حاكم باشد.
صحبت شما اين است كه در كشور ما اين مشكل وجود دارد؟ چون اين كار در كشورهاي ديگر يك كار روتين است...
شرايط هم شرايط خوبي نيست. وقتي دولتها و كشورهاي مختلف ما را تحريم كردند، خيلي از پالايشگاههاي دنيا بر مبناي نفت خام ايران ايجاد شدهاند، آن پالايشگاه و آن تشكيلات مستقيما نميتواند از ما نفت بخرد و بايد از واسطه استفاده كند پس يك واسطه پيدا ميكند. يك واسطه هم ما ايجاد ميكنيم كه بايد همديگر را پيدا كنند. حالا ديگر خودتان ميدانيد اين ميان چه اتفاقهايي ميافتد؛ يعني واسطهگري بر فروش نفت حاكم ميشود.
اين چيزي است كه فقط براي ايران اتفاق نميافتد و بازار نفت دنيا را درگير ميكند.
درست است، اما آثار آن به ما هم برميگردد. در حقيقت اين اتفاق ميتواند بازار جهاني نفت را به هم بريزد.
پيشبيني شما از قيمت آينده نفت چيست؟
تصور ميكنم روند قيمت نفت صعودي باشد، گرچه وضعيت اقتصاد جهاني طوري نيست كه پيشبينيها اين را نشان دهد. پيشبينيها نشاندهنده اين است كه نرخ رشد توسعه پايين است، بنابراين انرژي مصرفي هم كاهش پيدا ميكند و متعاقب آن چون عرضه هم وجود دارد نبايد قيمت بالا رود. اما آثار سياسي اتفاقاتي كه در دنيا ميافتد، حداقلش اين است كه نفت را به ۱۱۶ دلار رسانده و اين نشان ميدهد كه قيمت نفت آنقدرها هم تابع مسائل اقتصادي صرف نيست و عوامل سياسي هم ميتوانند مستقيما روي آن تاثير بگذارند.
در ۵ سال گذشته وزيري بوديد كه به پارس جنوبي سر ميزديد و پيگير قراردادها و مسائل بوديد. بعد از شما قراردادهايي امضا شد. تقريبا همه شركتهاي خارجي پروژه را رها كردند و رفتند و شركتهاي داخلي مشغول كار هستند. ولي هنوز فازهاي ۹ و ۱۰ كه در دولت نهم افتتاح شد، وارد مدار نشده است. اين موضوع را چطور ميبينيد؟ اينكه ميگويند امسال و سال آينده حداقل ۴ فاز افتتاح ميشود با اين اوصاف چقدر شدني است؟
فازهاي ۹ و ۱۰ زمان وزارت بنده ۸۰ درصد پيشرفت داشت. ما هم با آقاي وزير همنوا ميشويم و ميگوييم انشاءالله كه ميشود! وقتي قويترين شركتهاي خارجي كمتر از ۵۴ ماه نتوانستند اين كار را انجام دهند، خودشان هم ميدانستند كه در ۳۵ ماه شدني نيست بهويژه در شرايط فعلي كشور كه تنها در حد شعار است. چون ساخت داخل زمانبرتر است و كارهاي زيادي بايد روي آن انجام شود. ولي به هر حال چون همتي شده و بناست كه توسعه پارس جنوبي و بقيه كارهاي نفتي را پيش ببريم و شعار «ما ميتوانيم» را عملياتي كنيم، دعا ميكنيم اينطور شود.
فازهاي ۹ و ۱۰ فكر ميكنيد چهزماني وارد مدار توليد شوند؟
اين را بايد از مديران فعلي پرسيد. ما كه در حاشيه و تماشاچي هستيم. شرايط فعلي با گذشته تغيير كرده است. آقاي وزير كه هر هفته و هر ماه سفر ميكنند، اطلاعات دقيقتري دارند.
در مورد فاز ۱۱ كه شما اطلاعات داشتيد. بعد از گذشت اين همه سال ۴ درصد پيشرفت داشته است.
فازهايي كه براي الانجي تخصيص داده شده بود، به جز فاز ۱۲ همه همان وضعيت را دارند. دليل آن هم، اين است كه شركتهاي خارجي رفتند و تا جايگزين پيدا شود و اين امر زمانبر است. ضمن اينكه طراحي نظام سرمايهگذاري در پارس جنوبي اين نبود كه همه سرمايه از خود ما باشد، چون عدد و رقم خيلي بالاست. قرار اين بود كه سرمايهگذاريها با جذب سرمايه خارجي انجام شود. حالا كه اينها تقريبا وجود ندارد و امكان داخلي هم با توجه به حجم پروژههاي موجود و در دست اجرا در كشور نيست، طبيعتا زمانبر است.
مشكلات تحريم، انتقال پول، تامين قطعات و مسائل ديگر هم هست كه همه دست به دست هم ميدهند و واقعا نميشود كسي را مقصر دانست و ايرادي به كسي وارد نيست كه چرا پروژهها با سرعت پيشرفت نميكنند. چون همه و همه ميدانند و چراي آن روشن است. مهم راه حلي است كه بشود تحريم را دور زد و با مكانيسمهاي جديد صنايع داخلي را جايگزين كرد.
آيا در حال حاضر همه اين اتفاقها ميافتد؟
مي گويند كه دارد ميافتد! من چون از نزديك نديدم، حق قضاوت به خودم نميدهم. آنچه كه ميشنوم و ميبينم اين است كه توسط صنايع تجهيزات در حال آماده شدن است. پارس جنوبي اولويت اول كشور است. از نظر من به عنوان يك نفتي، يك ايراني و يك كارشناس، چه زماني كه در دولت بودم، چه وقتي در حاشيه قرار گرفتم، فكر ميكنم هيچ پروژهاي در كشور بازگشت سرمايهاش به اندازه پارس جنوبي نيست.
در حقيقت جلوي ربودن ثروتمان را ميگيريم چون واقعا ثروت ما را چپاول ميكنند. وقتي جلوي اين چپاول را بگيريم، بيشترين راندمان ممكن در كشور را دارند. البته همه ميدانهاي مشترك اين وضعيت را دارند، اما اولويت پارس جنوبي از بقيه بيشتر است چون مهاجرت گاز از نفت بيشتر است و شريك ما هم به صورت عجيبي در حال سرمايهگذاري است. كساني كه در دولت هستند با اعداد و ارقامي كه من آشنايي دارم، آشنا هستند و اگر كاري نميكنند، حتما توان ندارند ولي بعيد است كسي در رأس هرم وزارت نفت قرار بگيرد و متوجه اين نكته نباشد و همه همتش را براي اين منظور به كار نبرد. منبع :اقتصادایران آنلاین