به گزارش مشرق ،این افزایش به گونهای بود که اگر هر کس حتی بدون توانایی مالی کافی و با اخذ وام وارد بازار فوق میشد قطعا برنده بود؛ چرا که ظرف مدتی کمتر از یک سال قیمت خانهای که خریده بود افزایش یافته و بدون هیچ زحمتی، سود هنگفتی را به دست میآورد، اما وقایع آینده نشان داد که بخش مسکن آمریکا در چند سال ابتدایی هزاره سوم میلادی به بزرگترین حباب تاریخ خود مبتلا شده بود که با تركيدن این حباب در سال 2007 بحران بزرگی در اقتصاد جهانی پدید آمد که اثرات آن هنوز هم به میزان زیادی نمایان است.
به نظر میرسد بازار ارز در ایران هماکنون همچون بازار مسکن در آمریکا به سمت ایجاد حباب حرکت میکند و دلیل آن هم این است که بخشی از نقدینگی در ایران برای به دست آوردن سودهای لحظهای یا برای در امان بودن از کاهش ارزش ریال به سمت بازار ارز حرکت کرده است.
کسانی هم که ارز میخرند در ظاهر نه تنها زیان نمیکنند؛ بلکه در زمان کوتاهی به سودهای هنگفتی دست مییابند و همین موضوع باعث میشود میل به خرید ارز به صورت روزافزونی افزایش یابد. به عبارت دیگر به نظر میرسد بانک مرکزی هم اکنون قادر است نیازهای ارزی واقعی کشور را متناسب با مقادیر آن در سالهای گذشته تامین کند، ولی به دلیل افزایش روزافزون تقاضا برای ارز به دلایلی که شرح داده شد که آن هم ناشی از وجود برخی نااطمینانیها در اقتصاد است، بانک مزبور نمیتواند بازار را نسبت به توانایی خود در تامین ارز کافی در مقادیر بیشتر قانع کند.
هیچکس به درستی نمیداند هماکنون چند میلیارد دلار ارز به صورت اسکناس در خانههای مردم انباشت شده، ولی یک چیز مسلم میباشد و آن این است که اگر به هر دلیل این اسکناسها، یکباره برای فروش به بازار عرضه شود؛ نتیجه آن یک سقوط هولناک ارزی است که نهتنها باعث زیانهای فردی میشود بلکه تاثیر نامطلوبی هم بر کل اقتصاد خواهد گذاشت، اما اینکه هماکنون مسوولان ذیربط چگونه باید با موضوع ارزی برخورد کنند جای بحث دارد، ولی بیتردید یک نکته معلوم است و آن این است که در این شرایط نباید بنزین روی آتش ریخت، به عبارت دیگر خویشتنداری بانک مرکزی در انتشار پول و نقدینگی قطعا در کوتاهمدت و میان مدت و بلند مدت نوشداروی اقتصاد ایران خواهد بود.
تحقق این امر نیز مستلزم آن است که بانکها بیش از منابع خود تسهیلات ندهند و دولت نیز از انجام هر کاری که هزینهبر باشد، پرهیز کند. اگرچه بالا بودن هزینههای دولت در ایران مشکلی چند ده ساله است. منبع:دنیای اقتصاد
به نظر میرسد بازار ارز در ایران هماکنون همچون بازار مسکن در آمریکا به سمت ایجاد حباب حرکت میکند و دلیل آن هم این است که بخشی از نقدینگی در ایران برای به دست آوردن سودهای لحظهای یا برای در امان بودن از کاهش ارزش ریال به سمت بازار ارز حرکت کرده است.
کسانی هم که ارز میخرند در ظاهر نه تنها زیان نمیکنند؛ بلکه در زمان کوتاهی به سودهای هنگفتی دست مییابند و همین موضوع باعث میشود میل به خرید ارز به صورت روزافزونی افزایش یابد. به عبارت دیگر به نظر میرسد بانک مرکزی هم اکنون قادر است نیازهای ارزی واقعی کشور را متناسب با مقادیر آن در سالهای گذشته تامین کند، ولی به دلیل افزایش روزافزون تقاضا برای ارز به دلایلی که شرح داده شد که آن هم ناشی از وجود برخی نااطمینانیها در اقتصاد است، بانک مزبور نمیتواند بازار را نسبت به توانایی خود در تامین ارز کافی در مقادیر بیشتر قانع کند.
هیچکس به درستی نمیداند هماکنون چند میلیارد دلار ارز به صورت اسکناس در خانههای مردم انباشت شده، ولی یک چیز مسلم میباشد و آن این است که اگر به هر دلیل این اسکناسها، یکباره برای فروش به بازار عرضه شود؛ نتیجه آن یک سقوط هولناک ارزی است که نهتنها باعث زیانهای فردی میشود بلکه تاثیر نامطلوبی هم بر کل اقتصاد خواهد گذاشت، اما اینکه هماکنون مسوولان ذیربط چگونه باید با موضوع ارزی برخورد کنند جای بحث دارد، ولی بیتردید یک نکته معلوم است و آن این است که در این شرایط نباید بنزین روی آتش ریخت، به عبارت دیگر خویشتنداری بانک مرکزی در انتشار پول و نقدینگی قطعا در کوتاهمدت و میان مدت و بلند مدت نوشداروی اقتصاد ایران خواهد بود.
تحقق این امر نیز مستلزم آن است که بانکها بیش از منابع خود تسهیلات ندهند و دولت نیز از انجام هر کاری که هزینهبر باشد، پرهیز کند. اگرچه بالا بودن هزینههای دولت در ایران مشکلی چند ده ساله است. منبع:دنیای اقتصاد