کد خبر 15816
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۲

روزنامه کيهان در ستون اخبار ويژه خود نوشت: بيانيه تکراري و بي خاصيت موسوي باعث ملال و نااميدي بيشتر محافل ضدانقلاب شد.

به گزارش مشرق به نوشته اين روزنامه ، سايت ضد انقلابي و تندرو «خودنويس» با اشاره به اين بيانيه نوشت: پيام اخير و نه جديد آقاي ميرحسين موسوي به مناسبت روز دانشجو منتشر شد. پيام استخري است از حرف هاي قشنگ و البته طبق معمول، با چند حفره گشاد در ته استخر تا آن حرف هاي قشنگ را به سرعت ببلعند. از يک طرف بر اهميت «آگاهي» تاکيد مي کند و از طرف ديگر براي چندمين بار و اين بار با خط قرمز به ما يادآوري مي کند که خميني الگوي اوست. نمي دانم آيا واقعاً فکر مي کند با نقل قول از خميني به سخن خود اعتبار مي بخشد؟! از يک طرف خود را همراه جنبش سبز مي داند و نه رهبر آن و از طرف ديگر از قول جنبش سبز مي گويد که اجراي بدون تنازل قانون اساسي خواسته اين جنبش است. از يکطرف خواهان اجراي بدون تنازل قانون اساسي است و از طرف ديگر به ولي فقيه که قانون اساسي او را عملاً فصل الخطاب مي داند معترض است. موسوي نشانه نازايي اپوزيسيون و مخالفان است.
اين رسانه ضد انقلابي در متن ديگري نوشت: درست بعد از انتخابات بود که يک سلسله از صحبت هاي خميني در تلويزيون شروع به پخش شد. آن قدر اين صحبت ها باب ميل حکومت بود که انگار امام راحل، جناب موسوي و کروبي رو گذاشته جلوش و با همون لحن خاص داره ميگه «ليکن شما غلط مي کنيد...». امروز وقتي بيانيه موسوي را که سعي داشت تاييدي از زبان امام راحل براي حرف هاش بياره رو ديدم ناخودآگاه ياد اون مصاحبه ها افتادم. خواستم به آقاي موسوي يادآور شوم که خميني رو عده بسيار بسيار قليلي در جنبش سبز قبول دارند پس آوردن آياتي از امام راحل شما رو توجيه نمي کنه اگر هم صحبت از خميني براي بي دفاع کردن حاکميته که اون ها با توجه به اون مصاحبه هايي که من ديدم دلايل خيلي خوبي از زبان امام راحل دارند که براي هر کدوم از اون دلايل ميشه يک بار شما رو بالاي دار فرستاد. پس خواهش مي کنم، جان من، جان من جان من اسم خميني رو در بيانيه هاتون نياريد و ما رو سرخورده نکنيد!

واگذاري خاموش «بالاترين» به کيهان براي 100 سال!
عقب نشيني گردانندگان سايت ضد انقلابي بالاترين از اهانت علني به مقدسات اسلامي که يکي از نتايج شکست فتنه و آشوب سال گذشته به شمار مي رود، باعث مجادلات جدي در محافل ضد انقلاب شده است.
برخي از اين محافل با عصبانيت گفته اند اتفاق جديد نشانه شکست و واگذاري «بالاترين» به کيهان و حاکي از تسخير اين رسانه ضد انقلابي توسط قدرت سايبري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است.
چند روز پيش يحيي نژاد- از گردانندگان بالاترين- در گفت وگو با دويچه وله آلمان تصريح کرد«لينک هاي توهين آميز کم کم باعث شده بود، کاربران مذهبي را از دست بدهيم ما صرفاً تغييرات کوچکي خواهيم داد و لينک هايي را که مستقيماً توهين آميز و تمسخرآميز هستند به صفحه اول راه نمي دهيم اما قرار نيست لينک هاي ضد مذهب فيلتر شوند». اين خبر در کيهان با عنوان «کاربران ريزش کردند، بالاترين دنده عقب گرفت» منتشر شد.
به دنبال اين عقب نشيني از سر ناچاري يکي از کاربران ضد انقلاب و ضد دين بالاترين، خطاب به يحيي نژاد نوشت: ملت ايران، تقدس زده است و اين زندگي من را سياه مي کند. من نمي خواهم اثرات مخرب مذهب را برايتان برشمارم که خودتان واقفيد. متوجهيد؟ شما به مذهبيون القا مي کنيد که کسي نبايد به چيزهاي مقدس آنها توهين کند، کاري که سال هاي سال به دوش ملاهاي منبر و فدائيان اسلام و شريعتمداري ها بوده است. و چه مضحک که حتي حسين شريعتمداري هم کار جديد بالاترين را «دنده عقب» مي داند. مدير بالاترين! ما را به عقب نرانيد و بر سر اين نوزاد مجازي نکوبيد.
يکي ديگر از اين کاربران- که اغلب هم خارج نشين هستند- با عصبانيت نوشته است: قرار است در مزايده اي که به زودي برگزار مي شود سايت بالاترين براي 100 سال به روزنامه کيهان واگذار شود. اين عهدنامه احتمالاً سند برادري لاينفک يحيي نژاد با حسين شريعتمداري است.
اما سايت ضد انقلابي ايران گلوبال- از حاميان رسواي حمله رژيم صهيونيستي به ايران- در واکنش به سردرگمي و انفعال گردانندگان بالاترين ادعا کرد: بالاترين به تسخير سپاه پاسداران درآمده است. رفتارها و تصميمات اخير مديران بالاترين در حد حيرت آور و غير قابل توضيحي، عجيب و خلاف جهت طبيعي رفتارهاي گذشته و روح سايت بوده است. آنچه اين رفتارها را حيرت آورتر مي کند اين است که مجموعه اين تصميم ها در جهتي صورت گرفته که برآيند آن تصميم ها با خواست هاي رژيم در تطابق کامل است. همين جا بايد روشن کرد حتي خيال اينکه مديران و صاحبان بالاترين به دلخواه و تمايل قلبي، حرکت در چنين جهتي را برگزيده باشند، مردود و غيرقابل باور است.
سايت مذکور ادامه مي دهد: يک نگاه گذرا به صفحات داغ بالاترين نشان مي دهد که وزن سياسي و اجتماعي بالاترين، بخصوص لينک هاي تحليلي مربوط به حوادث پس از انتخابات، در بسياري از ساعات به نحو بسيار محسوس و نگران کننده اي سبک و کمرنگ شده است. نکته قابل طرح، در موازات با اين رويداد در بالاترين، تحولات استراتژيکي است که توسط رژيم به ويژه سپاه پاسداران انجام گرفته است. اين تحول استراتژيک، مجموعه اي از عمليات مختلف سياسي و اطلاعاتي و اجتماعي را شامل مي شود. آنها در جنگ نرم، بيشتر به روش هاي نرم روي کرده اند که يکي از آنها اجراي يک موج گسترده «فعاليت و ضد فعاليت» رسانه اي به انحاء مختلف و متنوع است.]...[ آنها قدم هاي بسيار حساب شده، عميق و موفقي در جهت تسخير و تسلط کامل بر فضاي اطلاعاتي، خبري و رسانه اي برداشته اند.
«ايران گلوبال» اضافه مي کند: بالاترين يکي از رسانه هاي در دسترس جنبش سبز بوده و بدون شک مي توان نتيجه گرفت که سپاه پاسداران در طرح عملياتي خود براي تسلط بر فضاي اطلاعاتي و رسانه اي، کنترل محتواي سايت بالاترين را هم هدف قرار داده است. هنوز مدت زيادي از حمله بسيار جدي و با ابعاد حيرت انگيز نيروهاي سايبري سپاه به بالاترين نگذشته است، حمله اي که بسيار پيچيده بود و تمام اطلاعات کاربران را جمع آوري کرد. سپاه اکنون در حال تسلط کامل بر فضاي اطلاعاتي و رسانه اي ديجيتال ايران است.

ما که عرضه براندازي نداريم آمريکا هم بدبخت تر از آن است که کمک کند
ارگان گروهک هاي مارکسيستي سرگردان با اذعان به گرفتاري و درماندگي آمريکا اعلام کرد: براندازي در ايران امکان ندارد و اين در حالي است که انجام چنين کاري بدون کمک خارجي امکانپذير نيست.
«اخبار روز» که در ارتباط با گروهک هايي نظير فدائيان خلق، اتحاد جمهوري خواهان، برخي عناصر توده اي و روند جدايي فعاليت مي کند، در تحليلي نوشت: هيچ تغييري که پايه هاي اصلي قدرت را در ايران جابجا کند، در آينده نزديک رخ نخواهد داد. شانس و انگيزه اي براي تغيير مدار گردش ايران در سطح جهاني وجود ندارد. حمله نظامي آمريکا به منطقه، تلاش ديوانه وار براي جلوگيري از حذف آمريکا از مديريت بلامنازع جهان بود. اقدامي که هرچه مي گذرد، بيشتر مشخص مي گردد که نه تنها با ناکامي در رسيدن به هدف مواجه گرديد، بلکه خود به عامل تسريع فروپاشي هژموني ابرقدرت تبديل شد. سناريوي حمله به خاورميانه براساس تئاتر 11 سپتامبر، ريسکي بود که به سادگي در بين محافل اصلي تصميم گيري در آمريکا پذيرفته نشد. آمريکا در عراق و افغانستان با شکست روبرو شد. اوباما آمد، اوضاع بدتر شد و او انتخابات مياندوره اي را باخت. اينک آمريکايي ها باز بر سر يک دوراهي قرار گرفته اند؛ مشت آهنين جمهوري خواهان را نشان دهند و يا با اوباما همچنان از نردبان پايين تر آيند؟ در حالي که نتيجه لشکرکشي و نيز تهديدات توخالي بوش و چني، در دو سال آخر، در مورد حمله به ايران، اعتبار و آبرويي براي «مشت آهنين» باقي نگذاشته است، معلوم نيست که اين عرض اندام جديد جمهوري خواهان، چه کسي را مي خواهد بترساند؟
اين سايت ضد انقلابي اضافه مي کند: جمهوري اسلامي بدون حضور قدرتمند آمريکا در منطقه قادر به حفظ سکان قدرت است. «انقلاب هاي رنگين» هم با کمک مستقيم آمريکا معنا داشت و با کسالت هاي ابرقدرت، اين پروژه متوقف شده و در گرجستان و اوکراين هم رنگ باخته است. بنابراين، اين امر در ايران هم دست يافتني نيست. اين ساده انديشي است که در ايران با حذف عوامل خارجي، مي توان تغييرات ساختاري به وجود آورد و کساني هم که دل به حمله نظامي آمريکا بسته اند، توجه نمي کنند که آمريکايي ها در وضعيتي به مراتب وخيم تر از آن قرار دارند که قادر به انجام چنين کاري با عواقب نامعلومش باشند. اسرائيلي ها اگر در بمباران خاصيتي مي ديدند، لحظه اي در آزمودن شانس خود درنگ نمي کردند.

ويکلي استاندارد: ايران بازي را برد آمريکا بايد دست خالي از عراق برگردد
رسانه هاي آمريکا و اروپا ايران را برنده اصلي تشکيل دولت ملي در عراق و آمريکا و رژيم سعودي را بازندگان اصلي ماجرا معرفي مي کنند.
هفته نامه نومحافظه کار ويکلي استاندارد درباره تشکيل دولت جديد عراق نوشت: دولت سعودي چندي پيش از سران گروه هاي عراقي خواسته بود براي يافتن راه حل به رياض بروند و اين نشان مي دهد که آنها هم فهميده اند يا بالاخره به اين نقطه رسيده اند که تشخيص دهند سياست هاي فاجعه بار آمريکا در عراق به بن بست رسيده است. پيشنهاد عربستان، پس از نمايان شدن نشانه هاي قدرت برتر ايران بود، زماني که نوري المالکي نخست وزير عراق به تهران سفر کرد. حالا همه شاهد هستيم که توصيه هاي فاجعه بار گروه تحقيق و مطالعاتي بيکر- هميلتون (2006) چگونه جواب مي دهد، آن هم با دولت حاکم در کاخ سفيد. طبق اين سياست تمامي همسايگان عراق دعوت شده اند و ايران سياستي واقع گرايانه تر از همه دنبال کرده و به نتيجه دلخواه رسيده در حالي که عربستان سعودي هيچ موفقيتي نداشته است. آنها هراسان از موقعيت و نفوذ ايران، عقب نشسته اند و تمايلي به همکاري با مالکي که مورد تأييد ايران است، ندارند. دولت سعودي از سال گذشته و برخلاف تمايل مالکي تلاش کرد به سمت تخريب سياسي وي برود. تصميم رياض نشان داد که آنها چه قدر اوضاع سياسي عراق را بد فهميده اند. مالکي که تمام شده تلقي مي گرديد، دوباره به قدرت بازگشت در حالي که شانس علاوي از اول هم پايين بود. آمريکا هم اين را فهميد. سعودي ها با دور نگه داشتن و فشار به مالکي، باعث نزديکي بيشتر او به ايران شدند.
ويکلي استاندارد معتقد است: ايراني ها برخلاف مسير سعودي ها، عملگرايانه رفتار و بازي کردند. ايران اکنون مي تواند کارهاي آمريکا را بي اثر کند. يا دولت اوباما، تخريب گري هاي سعودي را تشويق کرده و درک ننموده و يا شايد حتي بدتر، نتوانسته خط رياض را کنترل کند. گروه مطالعات عراق (بيکر- هميلتون) تمرکز خود را بر خروج نيروها از عراق گذاشته بود اما نفهميد که با اين کار قدرت چانه زني آمريکا از دست مي رود. اکنون هيچ چيز از عراق براي ما (آمريکا) نمانده و بايد دست خالي از اين کشور برگرديم.
روزنامه فرانسوي ليبراسيون هم در گزارش مشابهي نوشت: اگرچه آمريکا، عراق را اشغال کرده اما متوجه ناتواني سياسي خود درعراق شده، جايي که نماينده مورد حمايت آنها اياد علاوي در برابر نوري مالکي شکست خورد. پس از 8 ماه تنش، تغييري در حاکميت سياسي عراق ايجاد نشد و مجدداً نوري مالکي در رياست دولت باقي ماند و جلال طالباني هم رياست جمهوري را حفظ کرد. اينها نشانه پيروزي و صحنه گرداني ايران است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس