به گزارش مشرق، تابستان سال ۹۰ وقوع درگیری مرگباری در یکی از شهرهای شمالی کشور به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران راهی پارک محل حادثه شدند دریافتند پسر جوانی با ضربات چوب به قتل رسیده است.
جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد و هویت مقتول به نام آرش خیلی زود بهدست آمد. در تحقیقات میدانی، یکی از شاهدان گفت: زن و مردی جوان در پارک مشغول صحبت با مقتول بودند. اما چند دقیقهای نگذشته بود که مقتول با مرد جوان درگیر شد او هم دستش را به سمت چوبی که روی زمین افتاده بود، برد و چند ضربه با چوب به سر مقتول زد. وقتی او روی زمین افتاد زن و مرد جوان پا به فرار گذاشتند.
هویت متهمان
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان وارد عمل شدند تا عامل این جنایت و همدستش را شناسایی کنند. با بررسی تلفن همراه مقتول مشخص شد وی آخرین بار با دختری به نام پریسا قرار ملاقات داشته است، بنابراین پریسا شناسایی و دستگیر شد.
دختر جوان ابتدا منکر اطلاع از قتل شد اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد، لب به اعتراف گشود و گفت: من فروشنده یک مغازه هستم، مقتول مدتی قبل به من پیشنهاد ازدواج داده بود تا اینکه در همین گیر و دار با یک پزشک به نام کوروش آشنا شدم و قرارمان ازدواج بود. من به مقتول جواب منفی دادم اما او اصرار داشت که با هم ازدواج کنیم. در نهایت این ماجرا را کوروش فهمید و به مقتول گفت که قصد ازدواج با مرا دارد و پایش را کنار بکشد. اما او توجهی نمیکرد تا اینکه روز حادثه با او در پارک قرار گذاشتیم تا در این رابطه با او صحبت کنیم. قصدمان قتل نبود، اما نمیدانم چه شد که یک دفعه آنها با هم دعوایشان شد و کوروش روی زمین افتاد و ناخواسته با چوب به سر او زد و بعد هم فرار کردیم.
با اطلاعاتی که پریسا در اختیار تیم جنایی قرار داد، پزشک جوان بازداشت شد و در همان مراحل اولیه به قتل اعتراف کرد و خواهان بخشش اولیای دم شد. پریسا و کوروش پس از تکمیل تحقیقات در دادگاه پای میز محاکمه رفته و با توجه به اعترافات متهمان، بازسازی صحنه جرم، شهادت شهود و مدارک موجود در پرونده به درخواست اولیای دم، کوروش به قصاص و دختر جوان به ۵ سال حبس محکوم شدند.
ازدواج در زندان
با گذشت ۵ سال از حبس، پریسا آزاد شد. اما این پایان راه نبود، دختر جوان پس از آزادی درخواست ازدواج با کوروش را که همچنان در زندان بود به قوه قضائیه ارسال کرد.
بدین ترتیب با موافقت مسئولان دختر جوان به عقد مردی درآمد که حکم قصاص او صادر شده و دو بار هم تا پای چوبه دار رفته بود.
اما هر بار با تلاش صلحیاران و واحد صلح و سازش دادسرای محل حادثه، موفق شده بود از اولیای دم مهلت بگیرد. با پایان زمان مهلت، قرار بود کوروش برای سومین بار پای چوبه دار برود و حکم او اجرا شود. اما پریسا که بارها به سراغ اولیای دم رفته و درخواست بخشش کرده بود، برای آخرین بار نزد آنها رفت.زن جوان که باردار بود از اولیای دم خواست به خاطر فرزندی که در راه دارد کوروش را ببخشند.
درنهایت اولیای دم برای رضای خدا و به خاطر این مادر باردار از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کردند.با گذشت آنها و از آنجایی که کوروش حدود ۱۲ سال در زندان بوده است، وی بزودی با حکم قضات از زندان آزاد خواهد شد.