به گزارش مشرق به نقل ار ایسنا، اين پژوهش كه توسط دكتر محمد نريماني- استاد دانشگاه محقق اردبيلي- و تعدادي از همكاران او انجام شده است نشان ميدهد كه نوجواناني كه از پدرومادر در زندگي برخوردارند، نسبت به نوجواناني كه از وجود اين دو به ويژه مادر بيبهرهاند، سرسختي روانشناختي بيشتري دارند.
پژوهش «سرسختي در نوجوانان فاقد و واجد والدين» بر اين موضوع تكيه كرده است كه تغيير و دگرگوني در اعضاي خانواده، تغيير در فرآيند درون- رواني اعضاي خود را به همراه دارد پس فقدان يكي از والدين ميتواند اثر زيادي بر روي شخصيت اعضاي خانواده به ويژه فرزندان بگذارد.
سرسختي روانشناختي نيز يك ويژگي شخصيتي است كه فرد ميتواند از آن در رويارويي با حوادث فشارزاي زندگي به عنوان يك منبع مقاومت و سپر محافظتي استفاده كند. افراد سرسخت از استرس كمتر و به تبع آن از سلامت رواني و جسماني بالاتري برخوردارند.
سرسختي؛ قدرت مبارزه با اضطرابها
دانشمندان با استفاده از نظريههاي شخصيت، «سرسختي» را تركيبي از باورها درمورد خويش و جهان تعريف ميكنند كه از سه مؤلفه «تعهد»، «كنترل» و «مبارزهجويي» تشكيل شده و در عين حال يك ساختار واحد است كه از عمل يكپارچه و هماهنگ اين سه مؤلفه مرتبط باهم سرچشمه ميگيرد.
سه مؤلفه «سرسختي روانشناختي» را ميتوان اينگونه تعريف كرد: «تعهد»؛ احساس درآميختگي با بسياري از جنبههاي زندگي مثل خانواده، شغل و روابط بين فردي است. فردي كه اين احساس را دارد، معنا و هدفمندي زندگي و كار و خانواده را دريافته است. «كنترل»، اعتقادي است مبني بر اينكه رويدادهاي زندگي و پيامدهاي آن قابل پيشبيني و كنترل هستند و ميتوان آنها را تغيير داد. «مبارزه جويي» نيز اين باور است كه تغيير، جنبهاي عادي از زندگي است و وضعيتهاي مثبت يا منفي كه به سازگاري مجدد نياز دارند، فرصتي براي رشد و يادگيري بيشتر هستند نه تهديدي براي امنيت و آسايش فرد.
دانشمندان حوزه روانشناسي همچنين معتقدند كه «سرسختي روانشناختي» به عنوان يك ويژگي شخصيتي، نگرش دروني خاصي را به وجود ميآورد كه شيوه رويارويي افراد با مسائل مختلف زندگي را تحت تأثير قرار ميدهد. نيز اين ويژگي باعث ميشود كه فرد استرسهاي خود را به صورت واقعبينانه و با بلندنظري مورد توجه قرار دهد.
فردي كه داراي درصد بالايي از «سرسختي روانشناختي» است، حس كنجكاوي قابل توجهي دارد، تغيير را امري طبيعي ميداند كه ميتواند موجب رشد و پيشرفت شود، ابراز وجود و نيرومندي ميكند و پر انرژي است و توانايي مقاومت بالايي دارد. مجموعه اين ويژگيها به يك فرد سرسخت قدرت سازگاري با وقايع استرسآور زندگي را ميدهد.
اهميت بررسي نقش بود و نبود والدين در ايجاد «سرسختي روانشناختي» در نوجوانان در اين نكته است كه روانشناسان معتقدند دو تجربه يا روش در طول زندگي احتمالا منجر به شكلگيري سرسختي روانشناختي ميشوند.
«روش نخست» اين است كه احتمالا افراد سرسخت الگويي را به عنوان سرمشق تعهد، كنترل و مبارزهجويي سر مشق قرار دادهاند و اين الگوها با پيامدهاي مثبت و سالمي روبهرو شدهاند.
«روش دوم» نيز اين است كه چون سرسختي روانشناختي را ميتوان آموخت، احتمالا افراد در رويارويي با وقايع، احساس كارآمدي و كنترل بر محيط را كسب كردهاند.
حال اين سؤال براي پژوهشگران اين مطالعه به وجود آمده است كه آيا ميزان سرسختي روانشناختي در نوجوانان فاقد و واجد والدين تفاوت دارد؟
اطلاعات اين مطالعه از دو روش پرسشنامه محققساخته (براي دريافت اطلاعات ويژگيهاي جمعيتشناختي) و نيز پرسشنامه سرسختي(براي آزمون سه بُعد تعهد، كنترل و مبارزهجويي) جمعآوري شده است.
سه گروه 50 نفري دختر و پسر(فاقد پدر، فاقد مادر و واجد والدين) شركتكننده در اين پژوهش، همگي در مقطع دبيرستان، در دبيرستانهاي شهر اردبيل مشغول به تحصيل بودند. بيشتر اين نمونهها كه به صورت خوشهيي انتخاب شدند، والد خود را در سن 4 تا 7 سالگي از دست داده بودند. مشاركتكنندگان همچنين بين سنين 15 تا 18 سال قرار داشتند و ميانگين سني آنها 5/16 سال بوده است.
دختران و پسران در ميزان سرسختي تفاوتي ندارند
نتايج اين پژوهش نشان داد كه ميزان سرسختي روانشناختي و مؤلفههاي آن در نوجوانان واجد والدين باهم متفاوت است. به اين معنا كه ميزان سرسختي روانشناختي و مؤلفههاي آن در نوجوانان واجد والدين بالاتر از نوجوانان گروه فاقد پدر و فاقد مادر است و ميزان آن در نوجوانان فاقد مادر پايينتر از نوجوانان گروه فاقد پدر و گروه واجد والدين است.
اين يافته پژوهش بر اين يافته دانشمندان كه فقدان والدين در دوره كودكي و نوجواني با اختلالهاي رفتاري همچون افسردگي و اضطراب رابطه معناداري دارد، همخوان است.
مطالعات ديگر دانشمندان نيز نشان ميدهد كه بين ميزان سرسختي روانشناختي و ميزان افسردگي و اضطراب رابطه معكوس وجود دارد. پس مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه افراد فاقد والدين از لحاظ سرسختي روانشناختي و مؤلفههاي آن نمره كمتري نسبت به افراد واجد والدين كسب ميكنند.
از طرفي برخي دانشمندان دريافتهاند كه عملكرد تحصيلي كودكان فاقد والدين، پايينتر از كودكان عادي است و كنترل رفتار كودكان توسط والدين ميتواند سبب موفقيت تحصيلي آنها شود.
از سوي ديگر سرسختي روانشناختي بالاتر نيز با موفقيت تحصيلي بيشتري همراه است. بنابراين باز هم ميتوان به اين نتيجه رسيد كه افراد فاقد والدين، سرسختي روانشناختي پايينتري نسبت به افراد واجد والدين دارند.
يافتههاي اين پژوهش نشان داد كه بين نوجوانان دختر و پسر از نظر ميزان سرسختي روانشناختي تفاوت معناداري وجود ندارد. به اين معناكه از نظر سرسختي روانشناختي و مؤلفههاي آن(تعهد، كنترل و مبارزه جويي) نوجوانان دختر و پسر مانند هم هستند و اين موضوع يافتههاي انديشمندان اين حوزه از روانشناسي را نيز تأييد ميكند.
همچنين اين پژوهش نشان ميدهد كه ميزان سرسختي روانشناختي و مؤلفههاي آن در نوجوانان واجد والدين بيشتر از ساير گروههاست و ميزان آن در گروه فاقد مادر از همه كمتر است. پس در اينجا نقش مادر در ايجاد سرسختي روانشناختي در كودك پر رنگتر ميشود.
از آنجاكه سرسختي روانشناختي زياد با احساس توانمندي در رويارويي با مشكلات، تبيين خوشبينانه، سلامت رواني، عملكرد تحصيلي خوب و مشكلات رفتاري پايين ارتباط مثبت دارد، پس ضروري است كه اگر كودكي يكي از والدين به ويژه مادر را از دست داد، به سرعت جايگزيني ثابت و مناسب براي آن در نظر گرفته شود و همچنين نحوه ايجاد سرسختي و مؤلفههاي آن به والدين براي تربيت فرزندان سالمتر آموزش داده شود.
نتايج تحقيقات يك پژوهش نشان داده است كه نقش مادر در ايجاد «سرسختي روانشناختي» در نوجوانان به عنوان يك ويژگي شخصيتي مثبت و منحصربهفرد، بسيار پررنگ است.