گروه فرهنگی مشرق - "مخالفت ما، مخالفت با دست اندرکاران این فیلم ها نیست و ممکن است درسال های بعد با آنها همکاری هم بکنیم. مخالفت ما با این فیلمی است که در حال حاضر آنها ساخته اند." محمد حمزه زاده معاون فعلی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی این جملات را در برنامه ی این هفته "هفت" مطرح کرده است.
طی ماه های گذشته حرف و بحث های جنجالی درباره عدم اکران برخی فیلم ها در سینماهای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بارها بالا گرفت و حتی یک بار بر اساس اخباری که منتشر شد؛ به نظر آمد که این چالش فروکش کرده باشد؛ اما این طور نشد و چند روز پیش با انتشار نامه سرگشاده سه فیلم ساز که فیلمهایشان اجازه اکران در سینماهای حوزه هنری را نداشت، بالا گرفت.
"برف روی کاج ها" ساخته پیمان معادی،"پذیرایی ساده" ساخته مانی حقیقی، "من همسرش هستم" ساخته مصطفی شایسته،"پل چوبی" ساخته مهدی کرم پور، "بی خود و بی جهت" ساخته عبدالرضا کاهانی و "من مادر هستم" فریدون جیرانی؛ فیلم هایی بودند که حوزه هنری حاضر نشده بود در سینماهای خود به نمایش بگذارد.
بر اساس اظهار نظرهایی که در روزهای ابتدایی سال جاری مطرح شد و با جنجال بر سر دو فیلم "خصوصی" و " گشت ارشاد" آغازید؛ حوزه هنری ایرادهای اخلاقی و اعتقادی به فیلم های روی پرده داشته است و از همین جهت بوده که از اکران برخی از این فیلم ها در سینماهای حوزه هنری جلوگیری کرده است.
ماجرا از سوی دیگر به شکلی دیگری دیده می شود. حوزه هنری سازمان تبلیغات در تهران 10 سینمای فعال دارد. است 10 سینما آن هم سینما هایی که حوزه در اختیار دارد و در اکثر موارد سالن هایی هستند که امکانات مناسبی را برخوردار هستند می تواند بر روی فروش یک فیلم تاثیر مستقیم داشته باشد.
با این حال همچنان این مساله که این دعوا از کجا آغاز شد نادیده باقی می ماند؛ همه چیز با اعتراضات به اکران فیلم های "گشت ارشاد" و "خصوصی" آغاز شده بود، سینما های حوزه هنری ابتدا این دو فیلم را اکران کردند و سپس با بالا گرفتن اعتراضات این فیلم ها را از اکران برداشتند؛ بدون اینکه این سوال مطرح شود که چرا ابتدا اکران و سپس حذف می شوند. آیا مسوولان حوزه هنری از محتوای این فیلم ها با خبر نبوده اند و ناگهان اعتراض ها باعث شده است تا توجه ها به این مساله جلب شود که محتوای فیلم ها از چه قرار است.
این مساله پیش از این هم سابقه داشته است. در سال 1384 فیلم "زمستان است" ساخته رفیع پیتز، کارگردان ایرانی – فرانسوی به جشنواره فیلم فجر عرضه شد و البته توانست سیمرغ فیلم برداری و صدابرداری را نیز به خود اختصاص دهد. از قضا سرمایه گذار این فیلم حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از آب در آمد با این همه زمانی ماجرا بیخ پیدا کرد که فیلم در جشنواره به نمایش در آمد و معلوم شد این اثر فیلمی سیاه درباره اوضاع زندگی در ایران است و البته محصول حوزه. پیش از آن هم "آفساید" ساخته جعفر پناهی همین افتضاح را برای حوزه به بار آورد و با دستور حوزه هنری پیش از اینکه مشکل بزرگ تر از آن شود که بشود جمع و جورش کرد پایشان را از فیلم کنار کشیدند.
با زیاد شدن این نمونه ها حوزه هنری رسما اعلام کرد که در تولید آثار با احتیاط بیشتری پیش خواهد رفت. البته سوالی که در همان دوران حسن بنیانیان رییس سابق حوزه با آن روبرو بود همین سوال فعلی است؛ چرا پیش از پخش فیلم ها متوجه محتوای سیاه این آثار نشده اند؛ این سوال را بنیانیان از خبرنگار روزنامه حزب الله شنید؛ مصاحبه ای که در ویژه نامه جشنواره فیلم فجر این روزنامه در سال 1385 منتشر شد. بنیانیان مدعی بود که بسیار بر روی فیلم نامه تاثیر داشته اند و حاصلی که اکران شده است بسیار نسبت به اصل قصه تعدیل شده است. با این حال مسوولان حوزه هرگز نتوانستند از این تولیدات دفاع کنند و اکثر اظهار نظرها در باره این فیلم ها انفعالی بود.
جالب اینکه محمد حمزه زاده معاون هنری فعلی حوزه هنری از دوستان نزدیک بنیانیان بود و با وجودی که او در آن زمان تنها رئیس انتشارات سوره مهر بود اما نفوذش در حوزه هنری بیش از چیزی بود که به نظر می آمد؛ شاید واکنش های اخیر حوزه هنری همه گی نتایج تجربیاتی باشد که در آن دوره بدست آورده است.
حوزه هنری سازمان تبلیغات در سالهای اخیر کمتر به سمت تولید سینمایی پیش رفته است؛ البته گاهی در فیلم هایی که مطمئن است حواشی خاص نداشته باشند. از این میان می توان به "یه حبه قند" میرکریمی اشاره کرد. به عبارتی حوزه به سنت گذشته ی خود بازگشته و ترجیح داده است تا به جای معرفی چهره های جدید فیلم مطمئن بسازد.
شاید همین سیاست باشد که موجب شده تا حوزه هنری بلافاصله نسبت به اکران فیلم هایی که مطمئن است سازمان سینمایی آن را با انتقادات وسیع روبرو خواهد کرد؛ واکنش نشان داده تا علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهد.
"وزارت ارشاد، اتاق فرمان سینمای ایران درا دراختیار دارد. معتقدم که مشکلات امروز سینماگران ما مولود واگذاری بخشی از وظایف وزارت ارشاد به اشخاص یا صنوفی است که لیاقت آنرا ندارند. متاسفانه شورای صنفی این روزه بدون اینکه به جایگاه خود توجه داشته باشد همه سینمای ایران را به مقابله با حوزه هنری وادار کرده است." درست است که این اظهار نظر حمزه زاده در واقع حمله تند به "شورای صنفی " است اما لبه ی تیز آن متوجه سازمان سینمایی وزارت ارشاد شده و به صورت تلویحی این مدیریت را به بی کفایتی متهم می کند.
این که در کشور فیلم هایی ساخته شود که یک ارگان آن را خارج از دایره اخلاق اسلامی و انقلاب بداند و ارگان رسمی سینمایی کشور در مقابل آن موضع گیری نکند از وقایع نه چندان مطلوبی در مدیریت فرهنگی خبر می دهد.
اگر اظهار نظرهای حمزه زاده درست باشد که شواهدی جدی از محتوای این فیلم ها آن را تایید می کند می توان درباره مدیریت سینمای کشور با دیده تردید نگریست چرا که با وجود بودجه های کلانی که در اختیار دارد نتوانسته است مدیریت محتوایی مطلوبی را بر اساس چارچوب های تعیین شده حاکم سازد.
اما حمزه زاده جمله ی دیگری هم دارد که جای تامل فراوان دارد: "حوزه هنری حرف حق می زند و می خواهد از کیان انقلاب و نظام دفاع کند." باید از معاون هنری حوزه ی هنری سازمان تبلیغات پرسید آیا حفظ کیان انقلاب تنها از راه محافظه کاری و فرار از ورطه های خطرناک ممکن است؟ آیا کارنامه خالی این سال های حوزه در تربیت فیلمساز معتقد به اصول و آرمان های انقلاب هم بخشی از حفظ کیان انقلاب است؟ قطعا پاسخ های حوزه هنری در این مورد می تواند حقایق مهمی را روشن سازد.
طی ماه های گذشته حرف و بحث های جنجالی درباره عدم اکران برخی فیلم ها در سینماهای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بارها بالا گرفت و حتی یک بار بر اساس اخباری که منتشر شد؛ به نظر آمد که این چالش فروکش کرده باشد؛ اما این طور نشد و چند روز پیش با انتشار نامه سرگشاده سه فیلم ساز که فیلمهایشان اجازه اکران در سینماهای حوزه هنری را نداشت، بالا گرفت.
"برف روی کاج ها" ساخته پیمان معادی،"پذیرایی ساده" ساخته مانی حقیقی، "من همسرش هستم" ساخته مصطفی شایسته،"پل چوبی" ساخته مهدی کرم پور، "بی خود و بی جهت" ساخته عبدالرضا کاهانی و "من مادر هستم" فریدون جیرانی؛ فیلم هایی بودند که حوزه هنری حاضر نشده بود در سینماهای خود به نمایش بگذارد.
بر اساس اظهار نظرهایی که در روزهای ابتدایی سال جاری مطرح شد و با جنجال بر سر دو فیلم "خصوصی" و " گشت ارشاد" آغازید؛ حوزه هنری ایرادهای اخلاقی و اعتقادی به فیلم های روی پرده داشته است و از همین جهت بوده که از اکران برخی از این فیلم ها در سینماهای حوزه هنری جلوگیری کرده است.
ماجرا از سوی دیگر به شکلی دیگری دیده می شود. حوزه هنری سازمان تبلیغات در تهران 10 سینمای فعال دارد. است 10 سینما آن هم سینما هایی که حوزه در اختیار دارد و در اکثر موارد سالن هایی هستند که امکانات مناسبی را برخوردار هستند می تواند بر روی فروش یک فیلم تاثیر مستقیم داشته باشد.
با این حال همچنان این مساله که این دعوا از کجا آغاز شد نادیده باقی می ماند؛ همه چیز با اعتراضات به اکران فیلم های "گشت ارشاد" و "خصوصی" آغاز شده بود، سینما های حوزه هنری ابتدا این دو فیلم را اکران کردند و سپس با بالا گرفتن اعتراضات این فیلم ها را از اکران برداشتند؛ بدون اینکه این سوال مطرح شود که چرا ابتدا اکران و سپس حذف می شوند. آیا مسوولان حوزه هنری از محتوای این فیلم ها با خبر نبوده اند و ناگهان اعتراض ها باعث شده است تا توجه ها به این مساله جلب شود که محتوای فیلم ها از چه قرار است.
این مساله پیش از این هم سابقه داشته است. در سال 1384 فیلم "زمستان است" ساخته رفیع پیتز، کارگردان ایرانی – فرانسوی به جشنواره فیلم فجر عرضه شد و البته توانست سیمرغ فیلم برداری و صدابرداری را نیز به خود اختصاص دهد. از قضا سرمایه گذار این فیلم حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از آب در آمد با این همه زمانی ماجرا بیخ پیدا کرد که فیلم در جشنواره به نمایش در آمد و معلوم شد این اثر فیلمی سیاه درباره اوضاع زندگی در ایران است و البته محصول حوزه. پیش از آن هم "آفساید" ساخته جعفر پناهی همین افتضاح را برای حوزه به بار آورد و با دستور حوزه هنری پیش از اینکه مشکل بزرگ تر از آن شود که بشود جمع و جورش کرد پایشان را از فیلم کنار کشیدند.
با زیاد شدن این نمونه ها حوزه هنری رسما اعلام کرد که در تولید آثار با احتیاط بیشتری پیش خواهد رفت. البته سوالی که در همان دوران حسن بنیانیان رییس سابق حوزه با آن روبرو بود همین سوال فعلی است؛ چرا پیش از پخش فیلم ها متوجه محتوای سیاه این آثار نشده اند؛ این سوال را بنیانیان از خبرنگار روزنامه حزب الله شنید؛ مصاحبه ای که در ویژه نامه جشنواره فیلم فجر این روزنامه در سال 1385 منتشر شد. بنیانیان مدعی بود که بسیار بر روی فیلم نامه تاثیر داشته اند و حاصلی که اکران شده است بسیار نسبت به اصل قصه تعدیل شده است. با این حال مسوولان حوزه هرگز نتوانستند از این تولیدات دفاع کنند و اکثر اظهار نظرها در باره این فیلم ها انفعالی بود.
جالب اینکه محمد حمزه زاده معاون هنری فعلی حوزه هنری از دوستان نزدیک بنیانیان بود و با وجودی که او در آن زمان تنها رئیس انتشارات سوره مهر بود اما نفوذش در حوزه هنری بیش از چیزی بود که به نظر می آمد؛ شاید واکنش های اخیر حوزه هنری همه گی نتایج تجربیاتی باشد که در آن دوره بدست آورده است.
حوزه هنری سازمان تبلیغات در سالهای اخیر کمتر به سمت تولید سینمایی پیش رفته است؛ البته گاهی در فیلم هایی که مطمئن است حواشی خاص نداشته باشند. از این میان می توان به "یه حبه قند" میرکریمی اشاره کرد. به عبارتی حوزه به سنت گذشته ی خود بازگشته و ترجیح داده است تا به جای معرفی چهره های جدید فیلم مطمئن بسازد.
شاید همین سیاست باشد که موجب شده تا حوزه هنری بلافاصله نسبت به اکران فیلم هایی که مطمئن است سازمان سینمایی آن را با انتقادات وسیع روبرو خواهد کرد؛ واکنش نشان داده تا علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهد.
"وزارت ارشاد، اتاق فرمان سینمای ایران درا دراختیار دارد. معتقدم که مشکلات امروز سینماگران ما مولود واگذاری بخشی از وظایف وزارت ارشاد به اشخاص یا صنوفی است که لیاقت آنرا ندارند. متاسفانه شورای صنفی این روزه بدون اینکه به جایگاه خود توجه داشته باشد همه سینمای ایران را به مقابله با حوزه هنری وادار کرده است." درست است که این اظهار نظر حمزه زاده در واقع حمله تند به "شورای صنفی " است اما لبه ی تیز آن متوجه سازمان سینمایی وزارت ارشاد شده و به صورت تلویحی این مدیریت را به بی کفایتی متهم می کند.
این که در کشور فیلم هایی ساخته شود که یک ارگان آن را خارج از دایره اخلاق اسلامی و انقلاب بداند و ارگان رسمی سینمایی کشور در مقابل آن موضع گیری نکند از وقایع نه چندان مطلوبی در مدیریت فرهنگی خبر می دهد.
اگر اظهار نظرهای حمزه زاده درست باشد که شواهدی جدی از محتوای این فیلم ها آن را تایید می کند می توان درباره مدیریت سینمای کشور با دیده تردید نگریست چرا که با وجود بودجه های کلانی که در اختیار دارد نتوانسته است مدیریت محتوایی مطلوبی را بر اساس چارچوب های تعیین شده حاکم سازد.
اما حمزه زاده جمله ی دیگری هم دارد که جای تامل فراوان دارد: "حوزه هنری حرف حق می زند و می خواهد از کیان انقلاب و نظام دفاع کند." باید از معاون هنری حوزه ی هنری سازمان تبلیغات پرسید آیا حفظ کیان انقلاب تنها از راه محافظه کاری و فرار از ورطه های خطرناک ممکن است؟ آیا کارنامه خالی این سال های حوزه در تربیت فیلمساز معتقد به اصول و آرمان های انقلاب هم بخشی از حفظ کیان انقلاب است؟ قطعا پاسخ های حوزه هنری در این مورد می تواند حقایق مهمی را روشن سازد.