
وي با اشاره به اينکه تمسک به اميرمومنان باعث نجات است، با ذکر خاطرهاي چگونگي ورود به تدريس نهجالبلاغه با وجود مشغلههاي علمي فراوان را تشريح کرد و گفت: وقتي تصميم گرفته شد کرسي درس نهجالبلاغه در حوزهي علميه قم تشکيل شود، مرحوم آيتالله العظمي فاضللنکراني که در آن زمان عضو شوراي مديريت حوزه بود به بنده گفت، تدريس اين درس را به عهده بگيريد، گفتم به دليل مشغلههايي که دارم نمي توانم اين مسئوليت را قبول کنم. شب همان روز، خواب ديدم به عراق رفتهام، اما يادم نيست در کدام شهر بودم، چند مامور جلوي من را گرفتند و گفتند: پاسپورتت کو، دست در جيب بردم و پاسپورت نبود، يادم آمد در جيب ديگر است ولي به جاي آن دعوتنامهاي که آيتالله العظمي فاضل براي تدريس نهجالبلاغه به من داده بودند وجود دارد، آن را به ماموران نشان دادم و گفتند، همين کافي است، از خواب بيدار شدم و به آيتالله فاضللنکراني(ره) زنگ زدم و گفتم تدريس اين درس را قبول ميکنم، چرا که باعث نجات من در مسئلهاي شد.