کد خبر 1553893
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۸

به گزارش مشرق، پرستو عسگرنژاد، فعال رسانه، در اینستاگرام خود با انتشار چند عکس نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز کلمه‌ای در غـزه شـهید شد.

شما دارید به عکس رفعت العریر نگاه می‌کنید. او نـظامی نبود. اگر بخواهم کامل صدایش کنم، باید بگویم استاد دکتر رفعت العریر.

رفعت در دانشگاه ادبیات درس می‌داد. شعر می‌گفت. داستان می‌نوشت. رفعت کلمات را می‌فهمید. وزن واژه‌ها را حس می‌کرد.

در صفحه‌اش به میوه‌ها و گل‌ها دقیق می‌شد. ظرافتشان را ادراک می‌کرد.

رفعت زبان می‌دانست. به شاگردانش انگلیسی درس می‌داد. داستان‌نوشتن یادشان می‌داد.

رفعت، شصت روز مداوم، پشت یک صفحه ایستاده بود:

@we_are_not_numbers

این ایدهٔ او بود: «ما عدد نیستیم.»

او شصت روز، لاینقطع، قصهٔ شـهدای غـزه را برای دنیا تعریف می‌کرد. با چشم خیس می‌نوشت و می‌نوشت و می‌نوشت تا دنیا بداند بیست هزار نفر شـهید طی دو ماه، یک گزارش آماری از غـزه نیست، بیست‌هزار زندگی، بیست‌هزار روایت، بیست‌هزار داستان است که در گور دسته‌جمعی زیر خاک رفته.

امروز، دکتر رفعت العریر، تبدیل شد به شـهید رفعت العریر. امروز اسـرائیل خانهٔ او را بمــباران کرد و رفعت و هر شش نفر عضو خانواده‌اش با هم شـهید شدند.

امروز، تمام شاعران آزادهٔ جهان، تمام نویسندگان روشن‌ضمیر جهان در غـزه شهید شدند. امروز کلمه‌ای در غـزه زیر آوار ماند که مثلش نبود و نیست. واژه‌ای به آسمان رفت که بلند بود، خیلی بلند، آن‌قدر که به سرانگشت آرزو، دستم به بلندای قامت نستوهش نرسد؛ رفیع، درست مثل اسمش.

رفعت العریر، اسطورهٔ من بود. تقلا می‌کردم بین او و خودم قرابتی پیدا کنم از جنس ادبیات و کلمات و زبان. آرزوبه‌دل بودم مثل او مؤثر باشم. او نظامی نبود، اما کلمه را مثل سـلاحی بی‌مانند میان انگشتانش می‌چرخاند و سمت ظالمان جهان شـلیک می‌کرد. رفعت، حاشیه‌نگار رنج فلـسطین بود.

عکسش را ورق بزنید. به کلماتش برسید. این شعر اوست. رفعت نوشته «اگر من باید بمیرم، پس تو باید زنده بمانی تا داستانم را برای بقیه تعریف کنی. تا خرت‌وپرت‌هایم را بفروشی… و از لباس‌هایم، از بند کفنم، نخ بلند بادبادکی بسازی تا بچه‌ای در غـزه که بهشت در نگاهش خانه کرده در جست‌وجوی پدری که در چشم‌به‌هم‌زدنی شـهید شده، این بادبادک را، بادبادکی را که تو از من ساختی، ببیند و شده برای لحظه‌ای تصور کند فرشته‌ای‌ست که عشق را به او بازگردانده. اگر من باید بمیرم، بگذار این مرگ امیدی بیافریند، بگذار این مرگ افسانه‌ای باشد.»

کلمهٔ عزیز من که امروز شـهید شدی

تو کلمه‌ای. عدد نیستی.

دنیا شاید اعداد را فراموش کند، اما کلمات را هرگز از یاد نخواهد برد؛ به‌خصوص اگر این کلمات، حماسه‌ای باشند، چنان که تو بودی.

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

راوی قصه شهدای غزه به دست اسرائیل کشته شد

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 9
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 6
  • یحیی احمد ۲۰:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
    3 3
    روحش شاد و قرین رحمت الهی باد...
  • Rezaei ۲۰:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
    3 4
    این کار اسرائیل فساد خیلی بزرگیه چراکه دنبال برتری جویی هستند و این خیلی به ایات قران نزدیکه چونکه خدا به شدت اسرائیل رو تحدید کرده من خیلی دلم روشنه انشاالله که این همان وعده اخر هست تا خدا برای نابودی بنی اسرائیل همان مردان قدرتمند رو بر انها بفرستد تا همرو زیرو رو کنند
  • ۲۱:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
    0 4
    باید بنویسید شهید. شد
  • ۲۱:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
    2 1
    آفرین روحش شاد منهم شاعرم ولی شاعری ناتوان کم نام که فقط تلاشم معیشت روزانه است گمنام خواهم ماند خوشا بحالت که ستودنی هستی ولایق
  • ۲۳:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
    3 2
    روحش شاد،مرگ افسانه ای هم داشت،البته او زنده است.
  • ۰۸:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
    4 2
    کمتر کاغذ و قلم اسراف میشه
    • جنوبی ۰۹:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
      7 1
      توکز محنت دیگران بی غمی _نشاید که نامت نهند آدمی
    • جنوبی ۰۹:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
      1 2
      توکز محنت دیگران بی غمی _نشاید که نامت نهند آدمی
  • ندا ۱۴:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
    1 1
    شهید شد و جوانه های بی شماری سبز خواهد شد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس