روحانی آزاده و جانباز دفاع مقدس که بیشترین مدت حضور در زندان‌های بعثی را داشته است، گفت: وقتی مقام معظم رهبری به ریاست جمهوری انتخاب شدند، یکی از افراد بعثی اسم اسرا را که می‌خواند یک سیلی به صورتشان می‌زد، وقتی فرمانده بعثی دلیل کارش را پرسید، جواب داد«اگر این افراد در ایران بودند به همین تعداد رای‌های سید علی خامنه ای زیادتر می‌شد».

به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام علی علیدوست روحانی آزاده و جانباز دفاع مقدس  که 10 سال در اسارت نیروهای بعثی و از همراهان  مرحوم ابوترابی در دوران اسارت بوده است.

بر اساس این گزارش، بیان خاطراتی از وی در دوران اسارت به شناخت نقش روحانیت و جایگاه آنان نزد اسرا کمک می‌کند.

طلبه‌ها محل رجوع اسرا  بودند

چشم و چراغ همه ما آقای ابوترابی بودند. لکن یک طلبه مقدمات خوانده در آنجا به اندازه یک عالم درس خارج خوانده یا حتی از یک امام جمعه ای که فعال باشد اثرش بیشتر بود.

 اگر آقای ابوترابی بودند که هیچ، همه به ایشان و اگر ایشان نبودند به طلبه‌ها مراجعه می‌کردند و طلبه‌ها با مشورتی که باهم داشتند مسائل و مشکلات را رفع و رجوع می‌کردند.

البته نمی‌خواهم بگویم فقط طلبه‌ها بودند از کسان دیگر هم استفاده می‌شد ، لکن محل رجوع اسرا طلبه‌ها بودند و یا کسانی که طلبه‌ها اعتماد کرده و به آن‌ها کار می‌سپردند.

مشورت محور حل مشکلات اسرا بود

مرحوم ابوترابی جلسات متعدد هفتگی برگزار می‌کردند، جلسات مشورتی متعدد می‌گذاشتند. گاهی با چند نفری از دوستان که در کار فرهنگی بودند خدمتشان می‌رسیدیم و مسائل را بررسی می‌کردیم. البته گاهی هم ایشان دنبال ما می‌فرستادند و تنهایی خدمتشان می‌رسیدیم. بسیار زیاد هم می‌شد که لازم بود حاج آقا از مسائلی مطلع باشند، به همین دلیل وقت و بی وقت به حضورشان می‌رسیدیم و مسائل را مطرح می‌کردیم.

نیروهای صلیب سرخ شیفته اخلاق آقای ابوترابی شده بودند

آنقدر این مرد در آن‌ها تأثیر گذاشته بود که علاوه بر مشکلات اردوگاه‌های دیگر، مشکلات خانوادگی‌شان را هم با حاج آقا مطرح می‌کردند. زمانی که حاج آقا پیش ما نبود نماینده صلیب سرخ که می‌آمد مشکلاتمان را از طریق او به حاج آقا منتقل می‌کردیم.

آقا که رییس جمهور شدند ما را سیلی زدند

اولین باری که مقام معظم رهبری به عنوان رییس جمهور انتخاب شدند، آن طور که نقل می‌کردند و ما شنیدیم رأی‌شان خیلی چشمگیر بود.

چند روز بعد اسرا را جمع کرده بودند، اسامی را می‌خواندند و در اردوگاه‌ها جابجا می‌کردند.

سرگردی بود بنام اظهر که جزو نیروهای ویژه استخبارات بود. وقتی نوبت به آسایشگاه‌های حزب اللهی رسید، اسم هرکس را که می‌خواند یک سیلی به صورتش می‌زد.

فرمانده ارشدش وقتی آمد و چنین صحنه ای را دید، گفت: چرا اسم هرکس را که می‌خوانی به صورتش سیلی می‌زنی؟

اظهر گفت:اگر این افراد در ایران بودند به همین تعداد رای های سید علی خامنه ای زیادتر می‌شد. آن‌ها چون می‌دانستند که اگر ما در ایران بودیم به ایشان رای می‌دادیم؛ ما را می‌زدند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس