به گزارش مشرق، ابوالفضل ظهرهوند کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: اخبار منتشر شده درباره نزدیک شدن ناو آمریکا به آبهای سرزمینی ایران و اقدام سپاه در دور کردن ناوبالگردبر ایالات متحده گویای آن است که آمریکا برخلاف آنچه پنداشته میشود اخیرا توافقاتی با ایران داشته، عمل میکند.
آمریکاییها در چنین فضایی سعی کردند از خطوط قرمز ایران عبور کنند. جمهوری اسلامی ایران در چنین اتفاقاتی قطعا واکنش مؤثر و بهنگام نسبت به رعایت نشدن ملاحظات امنیتی کشور و حاکمیت نشان داده و اینبار نیز چنین بوده است. واکنش سپاه پاسداران سبب شد آمریکاییها بدانند نمیتوانند حلقه محاصره را بر ایران تنگ کنند. این نخستین درسی بود که واکنش مؤثر نیروهای دلاور سپاه پاسداران در خلیجفارس به ایالات متحده داد. آمریکا این علامت را خوب دریافت کرد.
بخشی از تلاشهای ایالات متحده در این جستوخیزها، آزمایش کردن ایران است. تخلیه نفتکش ربوده شده ایران در ساحل آمریکا دومین اقدامی است که آمریکا اخیرا انجام داده است و بهنظر میرسد بعد از عقبنشینی از خلیجفارس، تصمیم به تخلیه کشتی ربوده شده گرفتند. آنها باز از خطوط قرمز عبور کردهاند و آشکارا قوانین بینالمللی را زیر پا گذاشتهاند. آمریکا نفت ایران را ربود و قطعا این ربایش هم پاسخ مناسب خودش را از طرف جمهوری اسلامی ایران دریافت خواهد کرد و اجازه داده نخواهد شد تراز ایران در این مسئله منفی شود. ایران نفت خود را پس خواهد گرفت.
نکته سوم اینکه در اتفاقات اینچنینی، جمهوری اسلامی ایران باید پشتیبانی افکار عمومی را همراه خود داشته باشد. لازمه این پشتیبانی هم این است که اجازه داده نشود آمریکاییها با هجمه رسانهای هر نوع روایتی را که خواستند، در فضای افکار عمومی ایران و خارج از ایران جا بیندازند. اگر در هفتههای اخیر هر توافقی میان ایران و آمریکا شکل گرفته است، باید محورهای آن شفاف به افکار عمومی منتقل شود تا آمریکاییها بهخود اجازه ندهند هر روایتی را مطرح کنند و بر بستر آن مانور دهند. پس از تبادل زندانیان ایرانی با جاسوسان آمریکایی باید مردم در جریان قرار میگرفتند تا روایت آمریکایی تحمیل نشود.
بهعنوان نکته پایانی و یک ارزیابی از بالا گرفتن تنشهای میان ایران و آمریکا باید یکبار دیگر تأکید کرد که ذات روابط ایران و آمریکا این تنشها را در خود دارد، چون تعارض جوهری در منظومه معرفتی و نحوه ساماندهی اهداف و منافع فردی ۲ کشور وجود دارد. همانطور که آمریکاییها میتوانند تروریسم و حقوق بشر را از زاویه دید خودشان تعریف کنند و استانداردهای دوگانهای را به کل دنیا تحمیل کنند، جمهوری اسلامی راهی جز قدرت و ظرفیت بازدارندگی برای تعادل بخشیدن به ماجراجوییهای آمریکا ندارد.
افزون بر این، برجام از نظر آمریکاییها قطعا مرده است و بر این مسئله تأکید دارند. بنابراین کسانی که در این حوزه قرار است مسئله تحریمها را حل کنند، باید واقعبینانه عمل کنند. هرگونه توهم در این خصوص، نتیجه خوبی برای ایران نخواهد داشت. مسئله ایران در چارچوب تمرکز بر ظرفیتهای داخلی و ارتقای توان و قدرت داخلی قابل حل است. آمریکاییها مفهومی جز قدرت نمیشناسند. بدون قدرت و صرفا با اعتمادسازی و ادبیات گذشته برجامی، نتیجه مناسب نخواهد بود و انفعال ایجاد میکند. آمریکاییها در همین مذاکراتی که تاکنون داشتهاند مترصد خرید زمان، تحمیل انفعال به ایران، شرطی نگهداشتن افکارعمومی و انتظارات اقتصادی و رفاهی ایران بودهاند. این درسی است که ما در پس ۴۴سال کنشگری در برابر آمریکا اندوختهایم و باید آنها را عملیاتیتر کنیم.