به گزارش مشرق، کيوان پهلوان در گفتوگو با خبرنگار شهر گفت: متاسفانه موسيقي زيرزميني در ايران نسبت به ديگر کشورهاي جهان به شکل گستردهتري رشد کرده؛ زيرا در بسياري از کشورهاي دنيا، همهچيز از جمله موسيقي به نوعي آزاد و از اين جهت، موسيقي زيرزميني معنايي ندارد.
اين پژوهشگر موسيقي ادامه داد: شما ميتوانيد در چنين کشورهايي همه احساس و هنر خود را بروز دهيد و مخاطب خاص خود را نيز داشته باشيد. به همين دليل حتي اگر موسيقي ناهنجار هم توليد کنيد، تعداد اندکي پيدا ميشوند که شنونده آن باشند و کسي کاري به کار آنها و و طرفدارانشان ندارد.
وي افزود: به همين دليل، براي مثال در کشوري چون هند، فقط روي شعري که در موسيقي به کار ميرود، حساسيت وجود دارد. اين حساسيت نيز بيشتر از لحاظ مفهوم و ساختار ادبي است و شوراي ادب و شعر هند، ترانهها را بررسي ميکند تا با موسيقي هماهنگ بوده و هجويات احتمالي در آن وجود نداشته باشد؛ ولي کاري به نوع موسيقي ندارد.
موسيقي زيرزميني حاصل محدوديتهاست
پهلوان توضيح داد: اما در ايران، به دليل تعاريف خاصي که موسيقي دارد و بر اساس اين تعاريف، برخي از گروههاي موسيقي براي بروز هنر خود به اشکال مختلف، با مشکل مواجه ميشوند و نميتوانند براي ارائه کارشان، مجوز دريافت کنند؛ به همين دليل به اجرا و ارائه زيرزميني کارشان روي ميآورند و متاسفانه اين ارائه زيرزميني سبب ميشود کار اين گروهها در خفا، اشکال ناهنجار به خود گيرد.
وي با اشاره به نبود نظارت تئوريک بر کار اين گروهها، افزود: حتي افراد غيرحرفهاي نيز از اين شرايط استفاده کرده و تنها به موضوع اعتراض اجتماعي ميپردازد؛ بدون اينکه به کيفيت موسيقيشان اهميت دهند. اين پژوهشگر موسيقي تاکيد کرد: به نظر من اعتراض اجتماعي، اسمش هنر نيست. من با پيچيدگي در هنر موافق نيستم؛ ولي براي اعتراض اجتماعي، بهطور طبيعي و به ناچار اين پيچيدگي ايجاد ميشود و نميتوان جلوي آن را گرفت.
اگر برخوردمان عادي بود؛ طرفدار کمتري داشتند
وي افزود: همچنين اين گروهها به دليل ممنوعيت کارشان در فضاي اجتماعي، نام «زيرزميني» و «اعتراضي» را با خود يدک ميکشند و اين سبب ميشود به شکل نادرست و تندي اعتراض کنند. به دليل ممنوع بودنشان نيز مردم از آنها استقبال ميکنند. ولي اگر اين جريان بهصورت عادي وجود داشت، اين گروهها نه تنها زيرزميني نميشدند؛ بلکه احتمالا مخاطبان بسيار کمتري هم داشتند و در جايگاهي نبودند که امروز مسئلهاي مهم و مورد بحث ما باشند. درواقع اين زيرزميني بودنشان است که سبب ميشود مردم کنجکاو شده و به سمت آثارشان کشيده شوند.
برخي موزيسينهاي زيرزميني حتي ساززدن بلد نيستند
پهلوان درباره بستر شکلگيري موسيقي زيرزميني اظهار داشت: هرگاه در جامعهاي فشار اجتماعي و محدوديتها بيشتر از حد معمول باشد، چنين هنري شکل ميگيرد. البته زيرزميني بودن يک فعاليت، دليل بر هنري بودن و ارزش هنري داشتنش نيست؛ زيرا با افرادي در اين گروهها برخورد داشتهام که کار کردهاند، ولي اصلا ساز زدن بلد نيستند و از طريق کامپيوتر، افکتها و سمپلهايي را به هم ميچسبانند و شعري که اصلا در ساختارهاي شعر نميگنجد را نيز روي آن ميگذارند. کساني هم که کار آنها را ميشوند، گمان ميکنند که اينها آهنگسازند و گروه موسيقي دارند. به همين دليل، به عنوان کسي که زندگيام را روي اين کار گذاشتهام، تنها ميتوانم در اين باره سکوت کنم و متاسف باشم.
هنرمندان خوب ميان زيرزمينيها بر خوردهاند
اين پژوهشگر درباره جايگاه هنري موسيقي زيرزميني توضيح داد: به زعم من، اين نوع موسيقي از لحاظ هنري اصلا جايگاهي ندارد. البته افرادي هم در اين ميان هستند که بسيار کار کردهاند؛ ولي براي اين که بتوانند اعتراضشان را نشان دهند يا حرف دلشان را بزنند، و به اين دليل که نتوانستهاند براي کارشان مجوز بگيرند، بهصورت غيرعادي و غيرملموس و در قالب زيرزميني آن را ارائه ميکنند.
وي تاثيرات اين نوع موسيقي را کوتاهمدت دانست و گفت: به نظر من موسيقي اعتراضي اصلا موسيقي ماندگاري نيست و در لحظه و بر اساس شرايط اجتماعي شکل ميگيرد و ماندگاري هنري ندارد. مگر در موارد استثنايي که آهنگساز، آهنگ فوقالعادهاي ساخته و شعر بسيار زيبايي نيز روي آن گذاشته؛ ولي چارهاي جز ارائه اين اثر مرغوب به عنوان يک کار زيرزميني نداشته است. اما 80 تا 90 درصد اين نوع موسيقي ماندگار نيست و به محض اين که شرايط اجتماعي تغيير کند، نام و نشاني از اين آثار باقي نميماند.
پهلوان تاکيد کرد: موسيقياي که بنيانهاي درست هنري داشته باشد و شعر آن هم در جايگاه مناسبي به لحاظ ادبي قرار داشته باشد، ماندگار خواهد بود. من با اين نوع موسيقي که بنيان هنري ندارد و معمولا افراد غيرحرفهاي آن را ميسازند، موافق نيستم؛ ولي موافق نبودن من دليل بر نفي آنها نيست.
وي با اشاره به کپيهاي متعدد از يک اثر خوب و استثنايي، افزود: اين گروهها به طور منطقي و به دليل فشار اجتماعي بهوجود ميآيند؛ ولي از جهت هنري طبعا نميتوان روي آنها حساب کرد. به هر حال نميتوان گفت همه آثار زيرزميني بد يا سطح پايين هستند؛ ولي وقتي کار به کپيهاي مکرر ميرسد، ديگر گيرايي هنري نخواهد داشت.
ناسزاگويي حاصل سبکسري است
اين پژوهشگر همچنين درباره بيپروايي کلامي آثار زيرزميني، تاکيد کرد: ناسزاگويي اين گروهها در آثارشان بسيار غلط است و بيشتر اشعارشان هذيانگونه است. به همين دليل نهتنها در چهارچوب سياسي پذيرفته نميشوند، بلکه براي ما پژوهشگران هم که هيچ کاري به سياست نداريم، قابل قبول نيست؛ زيرا نه ساختار دارد و نه مفهوم آن مشخص است و گويي با سبکسري نوشته شده است.
وي با تاکيد بر خلق برخي آثار برجسته در ميان آثار زيرزميني گفت: موسيقي اعتراضي در کل ماندگار نخواهد بود؛ مگر اندک شعرها و آهنگهايي که افراد بسيار توانا روي آنها کار کردهاند و تنها از روي ناچاري به زيرزمين رفته است. به همين دليل نميتوان همه اين آثار را به يک چوب راند و نبايد به برخي از آنها مثل ديگران نگاه کرد؛ برخي ممکن است کار خوب داشته باشند، هرچند تعدادشان بسيار اندک است.
يک پژوهشگر موسيقي معتقد است نميتوان نام اعتراض اجتماعي را هنر گذاشت و گروههاي موسيقي زيرزميني در اغلب موارد، آثاري ناپايدار و غيرحرفهاي ارائه ميکنند.