روزنامه کيهان در ستون اخبار ويژه اش از صحبت هاي يک عضو شوراي روابط خارجه آمريکا از عدم کارسازي فشار اقتصادي بر ايران مطلبي خبري منتشر کرد.

يک عضو شوراي روابط خارجه آمريکا با اعلام اين واقعيت که «فشار اقتصادي بر ايران کارساز نيست» خواستار استفاده غرب از جريان اپوزيسيون براي فشار به ايران و توقف برنامه هسته اي شد.
«ري تکيه» در تحليلي که واشنگتن پست منتشر کرده، تأکيد مي کند: آمريکا و غرب، در هر گونه مذاکره با ايران، علاوه بر سياست هاي هسته اي بايد خواستار آزادي زندانيان سياسي و رفع محدوديت از احزاب و مطبوعات توقيف شده شوند. دولت آمريکا با چنين شروطي مي تواند مخالفت با حکومت در داخل ايران را تقويت کند. اين فشار همزمان بافشار خارجي ممکن است به پذيرش برخي شروط از سوي ايران ياعقب نشيني اين کشور شود.
عضو شوراي روابط خارجي آمريکا معتقد است: فشار اقتصادي به تنهايي کارساز نيست. اهرم حقوق بشر مي تواند فشار بهتري عليه جمهوري اسلامي براي تجديدنظر در برنامه هسته اي باشد.
وي همچنين مي نويسد: تأکيد بر حمايت از حقوق بشر در مذاکرات مي تواند به تقويت جنبش سبز در ايران منجر شود و جناح ها يا بخش هايي از صاحبان قدرت در جمهوري اسلامي، تحت فشار، اين واقعيت را بپذيرند که براي بهبود مناسبات خارجي بايد به اين تغييرات تن دهند.

جرس: کيهان خودزني اپوزيسيون را فرماندهي مي کند
ارگان اتاق فکر فتنه سبز در لندن معتقد است «سبزها با فرماندهي کيهان در دام خود تخريبي افتاده اند».
«جرس» پريروز تصريح کرده بود بايد در سلامت عقلي هر کس که بگويد قطعاً در انتخابات سال گذشته تقلب شده شک کرد. همين اعتراف ارگان حلقه لندن، روز گذشته تيتر خبر ويژه کيهان شد. اما جرس ديروز ضمن تبرئه خود نوشته است خود تخريبي سبزها با فرماندهي کيهان انجام مي شود.
اين پايگاه اينترنتي همچنين مي نويسد: خاتمي در اواخر دوره اصلاحات اعلام کرد که رئيس جمهور تدارکاتچي شده است. کشتي اصلاحات، ديگر به گل نشسته بود. در اين سو عده اي و عموماً جواناني که به خاطر عدم قاطعيت اصلاح طلبان نااميد شده بودند، شروع کردند به تخريب ناجوانمردانه برخي افراد و جريانات از جمله گنجي و حجاريان و عبدي و کديور که هزينه هاي روشني پرداخته بودند. حالا جنبش سبز به خاطر رکود سياسي، يا دچار چنين عارضه اي شده و يا در آستانه اين وضعيت است. گرفتار شدن در بهانه جويي ها و خود انتقادي هاي غرب و نه سازنده، عارضه اي است که موجب يأس و سرخوردگي در آينده خواهد شد.
جرس سپس به انتشار خاطرات محسن امين زاده از دوران زندان که باعث اعتراض هاي تند نسبت به وي از سوي محافل ضدانقلاب شده اشاره کرد و مدعي شد امين زاده، آشوبگران بازداشتي را «اوباش» خطاب نکرده بلکه اوباشي را که در دادگاه حاضر بوده اند، اراذل و اوباش خوانده است!! جرس توضيح نمي دهد که آن «اوباش» به خاطر شرکت در آشوب در دادگاه محاکمه مي شدند نه مثلاً به خاطر قاچاق مواد مخدر و سرقت و کيف قاپي! و بنابراين نمي شود تحقير و تخطئه آشوبگران خياباني از سوي امين زاده را با هجمه به کيهان توجيه و انکار کرد. امين زاده صراحتاً مي گويد که در دادگاه، اوباش و جوانان و مسئولان سابق که دستگير شده بودند، حضور داشته و سعي داشتند اين سه دسته را به صورت در هم بنشانند تا ما را تحقير کرده باشند. من به مسئولي که کارش چيدن متهمان بود گفتم تو را به جدت ديگه ما را وسط اوباش ننشان. رفت و مشورت کرد و پذيرفت که اوباش را در کنار هم پشت سر ما و جوان ها بنشانند(!)
اما از اين ها گذشته طي يک سال گذشته، سايت جرس يکي از مشترکان ثابت اخبار مستند کيهان درباره اوضاع قمر درعقرب فتنه گران و جريان اپوزيسيون بوده و صد البته کيهان ارتباط اين سايت با ستاد فرماندهي در کيهان را تکذيب مي کند!
اما آنچه در اين ميان گم شدني و به حاشيه رفتني نيست دروغ اعلام کردن «ادعاي تقلب» (اسم رمز آشوب و براندازي) از سوي دست اندرکاران اصلي کودتاي مخملي (عناصري نظير تاج زاده، عبدي، رمضان زاده، ابطحي، عطريانفر، بهزاد نبوي، گنجي و...) است و اکنون از سوي جرس همين ادعاي تقلب به عنوان نشانه بي عقلي و سفاهت محض قلمداد مي شود. اين خودزني ها البته به برکت ايستادگي ملت بصير و حاضر در صحنه ايران به دست آمده و فاش گويي ها و رسوايي هاي بزرگ تر براي فتنه گران در راه است.

امام فرموده بود همه با هم مقابل استکبار نه همراه استکبار
يک عضو فراکسيون اقليت مجلس مي گويد منشور برادري و وحدت ملي که از سوي مجيد انصاري مطرح شد در راستاي منويات حضرت امام(ره) است و امام تاکيد داشتند همه با هم باشيم.
به گزارش «آفتاب» و «کلمه» محسن نريمان گفت: وقتي همه با هم بوديم توانستيم در مقابل استکبار و توطئه هاي آنان ايستادگي کنيم و نظام جمهوري اسلامي را در اين نقطه از خاورميانه مستقر کنيم.
وي افزود: اينکه برخي انحصارطلبان با اين «با هم بودن» مخالف هستند نگراني دارند زيرا ترس از تنگ شدن فضا براي آنها وجود دارد. آنها که منافع خود را در منشور برادري و وحدت ملي نديدند لب به اعتراض گشودند زيرا مي دانند در فضاي آرام جامعه جايگاهي نخواهند داشت.
نريمان گفت: اگر در جامعه وحدت حاکم شود گروههاي مختلف در اداره کشور سهيم مي شوند و اين يعني گرفتن سهم عده اي. بنابراين، اين عده همواره سعي دارند در برابر وحدت ايستادگي کنند.
اين اظهارات مغالطه آميز- که برآمده از برخي نشست هاي محفلي است- توضيح نمي دهد که آيا مراد امام از تعبير «همه با هم بودن»، همدلي و هماهنگي باآ مريکا و اسرائيل و سلطنت طلبان و بهائيان و نهضت آزادي و منافقين بود؟ و آيا منظور از واژه استکبار همان «استکبار» مورد برائت و انزجار آمريکاست؟ چرا که مدعيان اصلاح طلبي- از جمله اغلب اقليت هاي مجلس که از بيرون مجلس مديريت مي شوند- در جريان آشوب هاي سال گذشته، به طور کاملا اتفاقي! در جبهه اي ايستاده بودند که مستکبران آمريکايي و اسرائيلي و انگليسي ايستاده بودند.
اين عضو فراکسيون اقليت همچنين توضيح نداده که آيا به بهانه مخالفت با انحصار مي توان روياروي جمهوريت و اسلاميت و قانون اساسي ايستاد و دست در دست منافقين و دشمنان قسم خورده انقلاب گذاشت؟! يعني حضرات مدعي مبارزه با انحصار مي خواستند از جمهوريت و اسلاميت نظام عبور کنند تا آنگاه با سلطنت طلبان و ليبرال ها و انجمن حجتيه و بهائيت و کمونيست هاي سرگردان و پشيمان شريک شوند و بدين ترتيب بگويند انحصار را کنار زديم؟! آيا «انحصار» اسم رمز برگزيده دشمن براي «ملت»، «انقلاب اسلامي»، «جمهوري اسلامي» نيست همچنان که «تقلب» اسم رمز آشوب بود؟! و نهايتا اينکه امام خميني(ره) در منشور برادري به دقت و درستي مي فرمايند «اگر ديديد در گروه شما يا در گروه ديگر، از اصول تخطي مي کنند بايد با قاطعيت مقابلش بايستيد.» بنابراين مقابله قاطع با دشمنان و معارضان اصول انقلاب و جمهوري اسلامي مبناي منشور برادري است.

جاسوس از کارافتاده سيا بالاخره در عمليات رواني روسفيد شد!
جاسوس از کار افتاده سيا مي گويد: با وجود اينکه برخلاف ميل آمريکا و همسو با نظر ايران، مجدداً نوري مالکي و جلال طالباني روي کار آمده اند، اما بازهم آمريکا شکست نخورده و موفق بوده است!
عليرضا نوري زاده- که در ميان اپوزيسيون به دروغ زاده معروف است- در حالي که ظاهرا قصد داشت اداي عمليات رواني را درآورد و شکست بزرگ آمريکا در عراق را پس از 8 ماه فشار و ترور توجيه کند، به راديو زمانه گفت: آقاي نوري مالکي در 4 سال آينده نخواهد توانست مثل چهار سال گذشته نخست وزيري کند.
وي در حالي که مالکي را ديکتاتور مي خواند، گفت: وقتي نتايج انتخابات تاييد شد، مالکي با تمام امکانات به اضافه فشار جمهوري اسلامي وارد صحنه شد تا نخست وزير شود. از طرفي آقاي اياد علاوي هم متوجه شد شرايط به گونه اي است که حتي اگر موفق به تشکيل دولت شود، با خرابکاري هاي ]!؟[ جمهوري اسلامي و عدم همکاري بخش بزرگي از شيعيان در عمل فلج خواهد شد. بنابراين در نهايت هم به اين نتيجه رسيدند که به قول عرب ها «اهون الشرين» يعني آن شر کمتر را انتخاب کنند و اينکه مالکي نخست وزير باشد، منتهي دست و بالش را ببندند. به نظر من الان موقعيت العراقيه بسيار موقعيت خوبي است و رياست پارلمان را خواهند داشت. ] اين اظهارنظر ناشيانه در حالي است که به طور سنتي رياست پارلمان با سني هاست که در ائتلاف العراقيه حضور داشتند[.
جاسوس بخت برگشته سيا که طبق آخرين اخبار، پس از فرار اصلاح طلبان و تشکيل حلقه لندن، از کار و کاسبي افتاده، همچنين با اين تصريح راديو زمانه مواجه شد که «جمهوري اسلامي نهايتاً پيروز بحران 8 ماهه عراق بوده» و گفت: اجازه بدهيد با شما مخالفت کنم. اتفاقاً آمريکا هم اواخر ترجيح مي داد شر کمتر را انتخاب کند و نوري مالکي بيايد. آمريکايي ها به اين نتيجه رسيده بودند اگر آقاي علاوي بيايد، جمهوري اسلامي هر روز برايش بازي درمي آورد و از طريق عواملش کار را براي کابينه او مشکل خواهد کرد. اين است که آنها هم به دکتر اياد علاوي گفته بودند ما حمايت مي کنيم تا شما رئيس جمهور شويد، ولي براي نخست وزيري شما را اذيت خواهند کرد.
همين سخنان آميخته به دغلبازي هم شکست مطلق آمريکا را نشان مي دهد چه اينکه آمريکا، هم تا اواخر مخالف سرسخت نخست وزيري مالکي بود که تا کارشکني در روز رأي گيري پارلمان- به واسطه ليست العراقيه- ادامه پيدا کرد اما بالاخره نوري مالکي به نخست وزيري رسيد و هم، به علاوي وعده داده بود که اگر نخست وزيري نشد، لااقل او را به رياست جمهوري برساند. در اينجا هم با ابقاي جلال طالباني، دومين و چندمين وزن کشي آمريکا هم به شکست مطلق انجاميد و سند آخر اينکه علاوي و برخي دوستانش از شدت ناراحتي، جلسه راي گيري پارلمان را به حالت قهر ترک کردند.
روزنامه اينديپندنت، اخيراً نخست وزيري و رياست جمهوري مجدد مالکي و طالباني با وجود مخالفت واشنگتن را شکستي بزرگ براي آمريکا توصيف کرده بود.
پررويي نوري زاده و مجيزگويي وي براي آمريکا تداعي کننده حکايت آن نوکر گوسفند دزدي است که به ارباب گفت گله را سيل برده است. هنگامي هم که ارباب کاسه ماست را بر سر وي کوبيد و شکست، نوکر پررو از رو نرفت و در حالي که ماست روي صورتش را مي ليسيد، گفت خدا را شکر هم گله را مراقبت کردم و هم پيش ارباب روسفيد شدم!
يادآور مي شود گردانندگان صداي آمريکا اخيراً وقت برنامه مشترک نوري زاده و محسن سازگارا را به خاطر کمبود مخاطب، به نصف کاهش داده اند که باعث اعتراض اين زوج سياسي ورشکسته هم شده است.

داريوش همايون: موسوي سرگردان به مراتب مفيدتر است تا رضا پهلوي گيج!
وزير اطلاعات و جهانگردي رژيم پهلوي که خود از سران سلطنت طلبان به شمار مي رود، از شدت همسويي با جريان نفاق جديد و فتنه گران سبز، به تخطئه رضا ربع پهلوي پرداخت!
داريوش همايون در گفت وگو با نشريه ضد انقلابي تلاش به اين پرسش يک عضو گروهک متبوع خود- حزب مشروط (ليبرال- دموکرات)- پاسخ داد که «لطفاً تکليف مرا روشن کنيد. از قرار، حزب يار غار موسوي و ديگران شده، نقاط مشترک پيدا مي کند، بعد پانزده سال مي فهمد که ليبرال دموکرات بوده و حال با آقاي پهلوي در مي افتد لطفاً به من سردرگم و دست بر قضا عضو حزب بفرماييد.» اين صهيونيست 85 ساله، در پاسخ گفت: ما هنگامي که حزب را ساختيم با منظره اي بسيار سرراست روبرو مي بوديم. در ايران جمهوري اسلامي بود و تک و توک صداهاي مخالف؛ شاهزاده ]رضا پهلوي[ تکرار کننده همه سخنان خوبي که ما همه مي گفتيم. اميد ما به آينده بيشتر بر کارهايي بود که از بيرون مي شد کرد زيرا در درون چندان خبري نبود و بيشترين نيروهايي که در برابر تندروترين عناصر رژيم بر مي خاستند ملي مذهبي ها و بساز و بفروشان بودند. امروز همه چيز دگرگون شده است. بجاي ملي مذهبي ها و بساز و بفروشان يک نسل نوگرا به صحنه آمده است که ما به عنوان ليبرال دموکرات با آن هم سخنيم. نيروهاي بيرون اگر به اين جريان تازه نپيوسته اند يا خود را در بيهودگي مبارزات سردرگم شان فرسوده اند يا نااميدوار در پي جانشين کردن خود هستند. از خود رژيم عناصر مؤثري جدا شده و روز به روز بيشتر سخن ما را مي گويند. شاهزاده ]رضا پهلوي[ تازه از فدراليسم دفاع مي کند و ديگر سکولارها دنبال جبهه گسترده «کنگره مليت ها» هستند و هر دو لابد خيال مي کنند مردم پشت سر آنها گرد مي آيند. اکنون به نظر دوست سردرگم، ما مي بايد کجا قرار بگيريم؟ اگر حزب ما پس از 16 يا 18 سال فهميده که ليبرال دموکرات است، از اين روست که منشور حزبي را دوباره با آگاهي بيشتري که در اين مدت به دست آورده، خوانده است. يعني بايد شعار «ايران بي شاه هرگز» بدهيم و از دموکراسي ليبرال روي برگردانيم؟!
وي مي افزايد: موسوي يار غار من نيست ولي من به نقش او در مقايسه با مدعيان اداره اپوزيسيون در بيرون نگاه مي کنم. او عليه حکومت تند سخن مي گويد و در دستگاه حکومتي ياران تازه اي براي جنبش مي جويد. من با هيچ کدام از اين ها مخالفتي نمي توانم داشته باشم. در نگاه من کسي که از فرزند خميني بودن به سخنگويي جنبش سبز دگرگشت يافته، به مراتب باارزش تر است تا دگرگشت و موضع گيري هايي که قلم بيش از اين در وصفشان نمي چرخد.
داماد فضل الله زاهدي- مجري نظامي کودتاي 28 مرداد 1332- همچنين گفته است: در جنگ کسي به بدترين نيات و پيشينه ها نيز کاري ندارد. نقش ها مهم است؛ چرچيل و روزولت چند گاهي هم پيمان استالين مي شوند. مائو کشتار کمونيست ها را به دست چيان کاي شک فراموش مي کند و در برابر هجوم ژاپن در کنار او قرار مي گيرد. در جنگ حتي چرچيل دستور نابود کردن ناوگان فرانسه متحد خود را مي دهد تا به دست آلمان ها نيفتند. در چنين اوضاع و احوال تعيين کننده اي سهم عواطف و عادت هاي ذهني را در قضاوت مي بايد پايين تر و پايين تر آورد. تعهد ما به هيچ کس نيست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس