به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، براساس درخواست کنگره ي ايالات متحده آمريکا از اوباما مبني بر ارائه گزارشي از برنامه هاي "ديپلماسي عمومي" و "ارتباطات استراتژيک " دولت، اوباما اولين گزارش خود را از برنامه هاي"ديپلماسي عمومي" و "ارتباطات استراتژيک " منتشر کرد. در مقايسه با برنامه ارتباطات استراتژيک جرج بوش، که برنامه اي مبتني بر قدرت نظامي و سخت بوده است،استراتژي اوباما اذعان دارد که مقابله با تروريسم تنها بخشي از محيط استراتژيک آمريکاست و نمي تواند تعريف کننده رابطه آمريکا با جهان باشد. درعين حال استراتژي اوباما جامع تر از برنامه هاي نظامي بوده و بحث آن صرفا روي مسايل نظامي نبوده و مسايل فرهنگي و ديپلماسي عمومي را به طور مفصل در بر مي گيرد.
در اين گزارش ،اوباما به جاي اصطلاح "ديپلماسي عمومي" از اصطلاح "ارتباطات استراتژيک" استفاده نموده وهمچنين واژه "نفوذ"( influence) در اين گزارش به کرات به کارگرفته شده است. اين نشانه اولويت بالا و مبنا قرارگرفتن اين مفاهيم براي هر عملي از جانب دولت اوباماست.
خلاصه نکات اصلي گزارش اوباما
در اين گزارش آمده است: ارتباطات استراتژيک کارآمد و مؤثر، از اهميتي اساسي در حفظ مشروعيت جهاني و پشتيباني از اهداف و خطمشيهاي ما دارد. همراستا کردن گفتار و اعمال ما يک مسؤوليت مشترک است که بايد از طريق فرهنگ ارتباطات در تمام سطوح دولت تقويت گردد. ما بايد در فرايند ارتباطات و درگيرسازي کارآمدتر و تأثيرگذارتر باشيم، همچنين لازم است تا فهم بهتري نسبت به مواضع، عقايد، شکايات، و علايق مردم عادي – نه فقط نخبگان – جهان داشته باشيم. انجام چنين کاري از اهميتي اساسي برخوردار است زيرا به ما اجازه ميدهد پيامهايي معتبر منتقل نموده، برنامههاي کارآمد تدوين کرده و همچنين برداشتهاي ذهني ديگران[ايماژ ذهني مردم از آمريکا] از اقداماتمان را بهتر بفهميم.
اين گزارش در ادامه آورده است: مطالعات ما، مشخص ساختهاند که بايد ارتباطات استراتژيک را معني کرده و همچنين چگونگي هدايت و هماهنگي فعاليتهاي ارتباطاتيمان را مشخص سازيم. در گزارش حاضر "ارتباطات استراتژيک" چنين تعريف ميشوند: همگامسازي بين گفتار و اعمال، همچنين تلاشهاي هدفمند براي ارتباط و درگيرشدن با مخاطبين هدف. ما همچنين موقعيتها، فرايندها و گروههاي کاري بينسازماني ايجاد شده براي بهبود توانايي همگامسازي گفتار و اعمال، و هماهنگ کردن بهتر برنامهها و فعاليتهاي ارتباطات و درگيرسازي، را توصيف نمودهايم. اين تغييرات در حال ايجاد نتايجي ملموس هستند؛ با اين حال راه زيادي باقي مانده است.
در خلاصه اين گزارش آمده است: ما بدين نتيجه رسيدهايم که بايد بين فعاليتهاي نظامي و غيرنظامي تعادل ايجاد کنيم. در نتيجه فرايندي براي بازبيني برنامهها و منابع موجود آغاز شده تا برنامههاي نظامي کنوني را که ميتوان توسط ديگر وزارتها و يا سازمانها انجام داد شناسايي کنيم. در اين فرايند، يک کارگروه بينسازماني وجود دارد که مسؤول تدوين گزينههاي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت براي رسيدگي به مسائل مرتبط با بودجه، پرسنل و برنامهها و فعاليتهاي آتي است.
پايگاه خبري - تحليلي مشرق به دليل اهميت موضوع سند، ترجمه متن کامل اين گزارش را به شرح زير منتشر مي کند.
براي مشاهده متن کامل اين گزارش اينجا کليک کنيد.
براي دريافت نسخه PDF فارسي اينجا کليک کنيد.




