
استادي البته به تصوير کشيدن چهره ديگر شخصيتهاي اهل حرم را رد کرد. اما خبر مربوط به هنرپيشه حضرت عباس(ع) تاييد شد.هر چند که نه استادي و نه ميرباقري هيچکدام توجيه و دليلي براي اين رخ نمايي ندادهاند. از طرفي مطمئنا کارگردان به همين سادگي دست به کاري نميزند که ميتواند تبعاتي داشته باشد.
استادي درباره اين تصميمگيري به مرجع و صادر کننده اين اجازه نيز اشاره کردهاست.او ميگويد:" تنها چهرهي حضرت ابوالفضل(ع) در اين سريال به تصوير کشيده شده است. اين امر هم با نظر و موافقت آقاي عزت الله ضرغامي رييس سازمان صدا و سيما صورت گرفت. قطعاً ايشان نيز ملاحظات فراواني را لحاظ کردهاند و به عنوان رييس رسانه ملي، بر اين مسأله نظارت داشتهاند". اما باز هم مطلبي به عنوان دليل ارائه نميشود.
آيا اين چهرهنمايي نقش مهميدر فضاي دراماتيک داستان دارد؟ اگر اين چنين است چرا فقط براي همين شخصيت اين اتفاق ميافتد و ديگر اهل حرم به نمايش در نميآيند. چه تفاوتي ميان چهرهنمايي از حضرت عباس عليه السلام و حضرت زينب سلام الله عليها و علي اکبر عليه السلام است؟
آيا قرار است اين حرکت در راستاي روايت تاريخ تاثيري بگذارد؟ اين گمانه نيز نميتواند زياد به واقعيت نزديک باشد. اين نقش آن قدر محوري نيست و نشان دادن قيافه يک بازيگر به جاي اباالفضل العباس (ع) کدام گره از تاريخ را باز ميکند.
تنها گمانهاي که به واقعيت نزديک است جايگاه تبليغاتي است که به اين اتفاق نا معمول در عرصه سينما و تلويزيون داده ميشود. مخاطب با يک فشار تبليغاتي روبرو است که طي آن قرار است براي اولين بار چهرهاي به عنوان حضرت عباس(ع) معرفي شود که اگر اين گمانه واقعيت داشته باشد بايد به اين ماجرا با تامل نگريست. اين مساله سادهاي نيست که از مقدس ترين شخصيتهاي مذهبي مردم به عنوان حربهاي تبليغاتي استفاده شود. ديدهشدن مختارنامه با هر انگيزهاي که باشد و هر نفعي که داشته باشد نميتواند توجيهي براي سوء استفاده تبليغاتي از مقدسات مردم و بهتر بگوييم شيعيان باشد.
از سوي ديگر طراحان و اجازهدهندگان به اين تبليغات تلويزيوني آيا به اين نيانديشيدهاند که اين سناريو چه اثرات بلند مدتي خواهد داشت.
چند سوال عمده مطرح است: اول اينکه بازيگري که به عنوان اين نقش قرار است ايفاي نقش کند کيست و چه سوابقي دارد.تيتراژ فيلم ميگويد که او اولين بازياش را در اين نقش خواهد داشت. آيا اين بازي آخرين نقش او نيز هست؟ تجربههاي پيشين اين ادعا را نفي ميکند. چنانچه تا کنون هيچ يک از منابع مرتبط با سريال ميرباقري اشارهاي به چنين شرط گذاري براي اين بازيگر نکردهاند. ثبت چهرهي اين بازيگر به عنوان چهرهاي از عباس(ع) در ضمير مردم چه نتايجي خواهد داشت آن هم زماني که همين بازيگر نقشي متفاوت در سينما و تلويزيون ايفا کند.آيا ماجراي مالک اشتر تکرار ميشود؟ در حالي که عباس بن علي (ع) مالک نيست و شخصيتاش در ميان مردم ايران ريشه دار تر از اين مسائل است.
اگر چه روابط عمومي سريال مختارنامه تنها اجازه عزت الله ضرغامي را به عنوان حجت شرعي براي رخ نمايي از هنرپيشهاي در نقش حضرت عباس(ع) مطرح کردهاست، اما احتمالا با بالا گرفتن بحث بر سر اين رخ نمايي بحث اجازهنامه شرعي براي اين کار نيز به ميان ميايد و چه بسا براي اين عملکرد حجتهايي مطرح شود. خيلي ساده به ماجرايي مشابه اشاره کنيم. چندي پيش مقامات مسئول با اطلاع رساني وسيع استفاده از شمايل هايي منتسب به اهل بيت خصوصا عباس(ع) را در هيئات مذهبي ممنوع کردند و حتي با قوه اجرايي اقدام به جمعآوري اين تصاوير کردند. در حاليکه اين تصاوير و موارد مشابه آن در ميان مردم به عنوان شمايل و نه واقعيت شهرت داشته و ريشه در فرهنگ بومي دارد. از طرفي مقامات مسئول به درستي استدلال کردند که اين تصاوير صامت موجب وهن در دين است. حال چگونه است که تصاويري که در ميان مردم به شمايل شهرت دارند و ساکتند و نميتوانند پس از کشيده شدن حاشيه داشته باشند موجب وهن اسلام هستند و بازيگري يک بازيگر آن هم در فضايي تاريخي در حالي که به مخاطب القاء ميشود که در حال ديدن يک واقعه تاريخي است، وهن نيست و شرعي خواهد بود.
بايد ديد نگاه تبليغاتي و هاليوودي که بر رسانه ملي و تصميمات آن سايه افکنده تا کجا پيش خواهد رفت و تا به چه اندازه سبب گرفته شدن تصميمات منفعت طلبانه آن هم با دستاويز قرار دادن مقدسات مردم دارد.