به گزارش مشرق، فارس به نقل از دیپلمات نوشت: برزگر در این مقاله به دو دیدگاه در قبال تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز اشاره کرده است.
دیدگاه اول که مبتنی بر یک نقطهنظر دفاعی است، مدعی است که تهدید ایران برای بستن تنگه هرمز از واقعیت برخوردار نیست و ایران اگر چه میتواند به طور موقت این تنگه را ببندد اما در درازمدت این توانایی را از نظر نظامی ندارد.
بنابراین نقطهنظر، ایران به سه دلیل نمیتواند تنگه هرمز را ببندد که عبارتند از وابستگی اقتصاد ایران به تنگه هرمز، احتمال پاسخ نظامی تند ایالات متحده و متحدانش و سوم، احتمال خشم دوستان ایران نظیر روسیه، چین و عراق از این اقدام.
اما بر اساس نقطهنظر دوم، که نقطهنظر تهاجمی است، هرگاه ایران به این باور برسد که امنیت اقتصادی و منافع ملیاش در خطر قرار گرفتهاند، با بستن تنگه هرمز واکنش نشان خواهد داد.
بنابراین نقطهنظر، ایران به سه دلیل دست به چنین اقدامی خواهد زد: اول، بالا بردن قیمت نفت، دوم، ماهیت ایدئولوژیک نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که ممکن است به بحران با قدرت و تندی پاسخ دهند و سوم، امنیتی شدن فضای منطقه میتواند بر آسیبپذیری کشورهای عربی منطقه بیفزاید چرا که این کشورها نقاط ضعف سنگربندی منطقهای غرب به حساب میآیند.
به باور برزگر که در اینجا خلاصهای از مقاله وی در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، استراتژی ایران چیزی بین این دو نقطهنظر تدافعی و تهاجمی قرار دارد. از یکسو منافع اقتصادی ایران منجر میشود که تنگه هرمز را نبندد تا منافعش به خطر نیفتند و از دیگر سو، احتمال دارد که اگر امنیت اقتصادی ایران به خطر بیفتد، این کشور دست به واکنش بزند چرا که صادرات انرژی ایران مستقیما با امنیت ملی این کشور در ارتباط است.
بر اساس این گزارش، واکنش ایران بر "بازدارندگی تدافعی" تکیه خواهد داشت و شامل اقداماتی حسابشده در مواجهه با کشورهایی خواهد بود که به واسطه تحریم، علیه منافع ایران عمل کردهاند. ایران در جریان جنگ نفتکشها در دهه 1980 میلادی، از این استراتژی استفاده کرده است. در شرایط یک جنگ غیرمتقارن، ایران امروز در موقعیتی بسیار قویتر برای انجام عملیات برخوردار است.
از منظر کیهان برزگر، استراتژی بازدارندگی تدافعی ایران دارای سه بعد است: اول، افزایش "امنیت نسبی" با حفظ امنیت اقتصادی و منافع ملی. از نظر ایرانیان، ناامنی برای ایران به معنی ناامنی برای دیگر کشورهای منطقه خواهد بود. اگر قرار باشد ایران نتواند نفت خود را صادر کند، به کشورهای عربی همموضع با غرب در تحریمها هم اجازه نمیدهد که این کار را از طریق تنگه هرمز به انجام رسانند؛ دوم، عمل به عنوان یک دولت منطقی و از موضع قدرت، بر اساس واقعیات ژئوپلتیک و سوم، ایران که از موقعیت برتر جغرافیایی خود در تنگه هرمز سود میبرد، سعی میکند که امنیت خلیج فارس را حفظ کند. این سیاست ایران حتی پیش از انقلاب اسلامی بوده است.
هدف از بازدارندگی تدافعی ایران بستن تنگه هرمز نیست بلکه اقدام حساب شده علیه کشتیهایی است که با کشورهای دشمن تجارت میکنند و از تنگه هرمز میگذرند. همانطورکه اخیرا یک فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد، ایران به دنبال "کنترل هوشمند" تنگه هرمز است. به عبارت دیگر، این راهبرد بیشتر با جنبه نرم و سیاسی امنیت سر و کار دارد تا با جنبه سخت و نظامی آن.
برزگر در بخش دیگری از مقاله خود تصریح کرده است که حفظ امنیت تنگه هرمز یکی از اولویتهای بازدارندگی تدافعی ایران در خلیج فارس است. سیاست ایران در تنگه هرمز، عاقلانه و حسابشده خواهد بود که با مسوولیتپذیری کامل و در نظر گرفتن واقعیات ژئوپلتیک همراه خواهد بود.
برزگر در پایان تاکید کرده است که ایران باید زمانی از تاکتیک بستن تنگه هرمز استفاده کند که از سوی ایالات متحده مورد حمله قرار گیرد. این اقدام در آن زمان دفاع مشروع تلقی خواهد شد.
دیدگاه اول که مبتنی بر یک نقطهنظر دفاعی است، مدعی است که تهدید ایران برای بستن تنگه هرمز از واقعیت برخوردار نیست و ایران اگر چه میتواند به طور موقت این تنگه را ببندد اما در درازمدت این توانایی را از نظر نظامی ندارد.
بنابراین نقطهنظر، ایران به سه دلیل نمیتواند تنگه هرمز را ببندد که عبارتند از وابستگی اقتصاد ایران به تنگه هرمز، احتمال پاسخ نظامی تند ایالات متحده و متحدانش و سوم، احتمال خشم دوستان ایران نظیر روسیه، چین و عراق از این اقدام.
اما بر اساس نقطهنظر دوم، که نقطهنظر تهاجمی است، هرگاه ایران به این باور برسد که امنیت اقتصادی و منافع ملیاش در خطر قرار گرفتهاند، با بستن تنگه هرمز واکنش نشان خواهد داد.
بنابراین نقطهنظر، ایران به سه دلیل دست به چنین اقدامی خواهد زد: اول، بالا بردن قیمت نفت، دوم، ماهیت ایدئولوژیک نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که ممکن است به بحران با قدرت و تندی پاسخ دهند و سوم، امنیتی شدن فضای منطقه میتواند بر آسیبپذیری کشورهای عربی منطقه بیفزاید چرا که این کشورها نقاط ضعف سنگربندی منطقهای غرب به حساب میآیند.
به باور برزگر که در اینجا خلاصهای از مقاله وی در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، استراتژی ایران چیزی بین این دو نقطهنظر تدافعی و تهاجمی قرار دارد. از یکسو منافع اقتصادی ایران منجر میشود که تنگه هرمز را نبندد تا منافعش به خطر نیفتند و از دیگر سو، احتمال دارد که اگر امنیت اقتصادی ایران به خطر بیفتد، این کشور دست به واکنش بزند چرا که صادرات انرژی ایران مستقیما با امنیت ملی این کشور در ارتباط است.
بر اساس این گزارش، واکنش ایران بر "بازدارندگی تدافعی" تکیه خواهد داشت و شامل اقداماتی حسابشده در مواجهه با کشورهایی خواهد بود که به واسطه تحریم، علیه منافع ایران عمل کردهاند. ایران در جریان جنگ نفتکشها در دهه 1980 میلادی، از این استراتژی استفاده کرده است. در شرایط یک جنگ غیرمتقارن، ایران امروز در موقعیتی بسیار قویتر برای انجام عملیات برخوردار است.
از منظر کیهان برزگر، استراتژی بازدارندگی تدافعی ایران دارای سه بعد است: اول، افزایش "امنیت نسبی" با حفظ امنیت اقتصادی و منافع ملی. از نظر ایرانیان، ناامنی برای ایران به معنی ناامنی برای دیگر کشورهای منطقه خواهد بود. اگر قرار باشد ایران نتواند نفت خود را صادر کند، به کشورهای عربی همموضع با غرب در تحریمها هم اجازه نمیدهد که این کار را از طریق تنگه هرمز به انجام رسانند؛ دوم، عمل به عنوان یک دولت منطقی و از موضع قدرت، بر اساس واقعیات ژئوپلتیک و سوم، ایران که از موقعیت برتر جغرافیایی خود در تنگه هرمز سود میبرد، سعی میکند که امنیت خلیج فارس را حفظ کند. این سیاست ایران حتی پیش از انقلاب اسلامی بوده است.
هدف از بازدارندگی تدافعی ایران بستن تنگه هرمز نیست بلکه اقدام حساب شده علیه کشتیهایی است که با کشورهای دشمن تجارت میکنند و از تنگه هرمز میگذرند. همانطورکه اخیرا یک فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد، ایران به دنبال "کنترل هوشمند" تنگه هرمز است. به عبارت دیگر، این راهبرد بیشتر با جنبه نرم و سیاسی امنیت سر و کار دارد تا با جنبه سخت و نظامی آن.
برزگر در بخش دیگری از مقاله خود تصریح کرده است که حفظ امنیت تنگه هرمز یکی از اولویتهای بازدارندگی تدافعی ایران در خلیج فارس است. سیاست ایران در تنگه هرمز، عاقلانه و حسابشده خواهد بود که با مسوولیتپذیری کامل و در نظر گرفتن واقعیات ژئوپلتیک همراه خواهد بود.
برزگر در پایان تاکید کرده است که ایران باید زمانی از تاکتیک بستن تنگه هرمز استفاده کند که از سوی ایالات متحده مورد حمله قرار گیرد. این اقدام در آن زمان دفاع مشروع تلقی خواهد شد.