اتفاقات
و دعواهای پیش آمده در سال جدید، سبب شد، اکران و تولید در سینمای ایران
تحتالشعاع قرار بگیرد. اکران از این سبب که هیچ کارگردان و تهیهکنندهای
قصد خطر کردن نمیکند که با شورای صنفی نمایش قرارداد اکران ببندد و در
نهایت فیلماش را روی پرده سینماهای محدودی ببیند. تولید سینما هم از رمق
افتاده است چون تهیهکنندگان به فروش فیلمها و بازگشت سرمایهشان امیدی
ندارند.
ممانعت
شورای صنفی نمایش از برخی فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره سیام فیلم
فجر، چیدمان نامناسب اکران فیلمها در آغاز سال، گرانی بلیت سینماها و...
عواملی است که سبب خاموش شدن چراغ سینماها در این روزها شده است. پیدا کردن
دلیل اصلی افت فروش فیلمهای روی پرده نیاز به بررسی موشکافانه دارد.
فرشته طائرپور تهیهکننده سینما، شورای صنفی نمایش و تصمیمگیریهایش را
مقصر اصلی زمین خوردن سینما میداند.
بسیاری
از اهالی سینما دلیل افت فروش فیلمهای روی پرده را سیاستگذاری نادرست
مسئولین سینمایی در چیدن فیلمهای روی پرده میدانند. شما فکر میکنید
سازمان سینمایی در تصمیمگیریهای شورای صنفی نمایش تا چه اندازه دخیل است؟
این
شورای صنفی نمایش، با خطاهای فاحشی که در حوزه اکران فیلمها داشته اما
همچنان در سایه حمایتهای همه جانبه مدیریت دولتی برقرار مانده و به
روشهای غلط خود ادامه میدهد، بی تردید یک اهرم قدرت با ظاهر صنفی،
برای معاونت سینمایی وزارت ارشاد است تا فیلمسازان و پخش کنندگان و
سینماداران موافق و مخالف خود را مورد تشویق یا تنبیه قرار دهد. البته به
این واقعیت میتوان کینه ورزیهای شخصی برخی از اعضای این شورا را نسبت به
برخی دیگر از فیلمسازان هم اضافه کرد که این شیطنت نیز در حاشیه امنی که
مدیریت دولتی برای این شورا ایجاد کرده، دارد اتفاق میافتد.
با رجوع به شرایط اکران دو سال اخیر و اظهارنظرهای پراکنده و پیوسته سینماگران در باره اکران، میتوان ادعا کرد که این شورا عملا تا کنون رفتاری دال بر مراقبت از شرایط اکران همه فیلمها -بخصوص آنهایی که زینت کارنامه مدیران دولتی در حوزه تولید و جشنواره ها بودهاند، نداشته و به جای زمینه سازی و کارشناسی در مورد اکران فیلمها، بیشتر به کارشکنی برای صاحبان آثار مشغول بوده است.
حقوق
صنفی تهیهکنندگان، پخش کنندگان و حتی سینماداران، در هیچ دورهای به
اندازه دوره فعالیت شورای صنفی کنونی، مورد خدشه قرار نگرفته و پدیده فیلم
-سوزی از هر نوعش تا کنون چنین مکرر رخ نداده است... جالب اینجاست که هر
چند وقت یکبار همین آقایان و معدود مداحانشان، بیاعتنا به همه واقعیت ها و
نابسامانیهایی که ایجاد کردهاند، به تمجید از سیاستها و کارهای
خود پرداخته و با درخشان خواندن اوضاعی که ساختهاند، به سینماگران دهن کجی
میکنند.
بیتردید
مدیریت فعلی سینما، که هیچ یک از مدیریتهای قبل از خود را به لحاظ کار
محتوایی، مدیریت اجرایی و تعامل صنفی قبول ندارد و همه آنها را به دلیل
مسئولیت مستقیمشان در انواع فساد ها و کمبودها و بیعدالتیهای حاکم بر
سینما مقصر میداند و تکفیر میکند، اگر با همان معیاری که متولیان قبلی
را میسنجد، خود سنجیده شود، مسئول مستقیم و موثر در همه این آشفتگیهای
مستولی بر تولید و اکران سینماست.
پایین
بودن کیفیت فیلم های روی پرده تا چه اندازه میتواند در فروش پایین فیلم
ها تاثیرگذار باشد؟ شما بهتر می دانید که فیلم های روی پرده نمی تواند
مخاطب را جذب کند.
اگر
کیفیت فیلمهای روی پرده دارد این بحران را به جان سینما میاندازد، چرا
در مرحله بررسی فیلمنامه و یا مجوز تولید جلویشان گرفته نشده؟ چرا برایشان
پروانه و حواله نمایش صادر شده؟ چرا پس از صرف چند صد میلیون هزینه برای
تولید و تبلیغ و اکران، قرار میشود که پایین کشیده شوند، عبرت
بگیرند، بسوزند و بسوزانند؟ این چه نوع مدیریتی در دولت و شوراهای صنفی است
که بهترین نوبت اکران را به این فیلمها میدهد تا هم فیلم را به مهلکه
بفرستد و هم سینمای کشور را نقره داغ کند؟ شوراهای پروانه ساخت و نمایش،
شرعا و قانونا موظفند که خسارت اعتباری این اتفاق را به سینمای ایران
بپردازند. این فیلمها که دیگر پسمانده دورههای وزارت و معاونت سابق و
اسبق نیستند و متولیان امورشان همین آقایان حی و حاضری هستند که تمامی
مسندهای تصمیمگیری و مشاوره را قبضه کردهاند. اتفاق بیسابقه نوروز امسال
اتفاقی بود که بیش از هر چیز به امنیت و حرمت سینمای ایران لطمه زد،
اتفاقی که مسببان اصلی آن از اقدامات تنبیهی مصون ماندند، اما کلیت سینما
آسیب دید. حتی اگر با پرداخت خسارت مالی به صاحبان دو فیلم پایین کشیده شده
از اکران، زیان تهیهکنندگانش را جبران کرده باشند، تا وقتی غبار این
فضاحت را از ساحت سینما پاک نکنند مسئول هستند. آقایان سادهترین مسائل
صنفی و سینمایی را به چالشهای سیاسی با سازمانهای موازی یا مخالف خود
میکشانند، آنوقت دائم به دیگران برچسب سیاسی بودن میزنند. مدیریت کنونی
اکران، چه در قامت دولت و چه در جامه صنف، حتی از اکران موفق فیلم های مورد
عنایت خود نیز عاجزند، چه رسد به فیلمهایی که صاحبان آنها قرارست از
فعالیت در عرصه سینما توبه کنند و کنار کشند. واقعیت دیگر در این
زمینه اینست که در حال حاضر تنها فیلمهای ضعیف نیستند که در اکران شکست
میخورند بلکه فیلمهای خوبی هم هستند که در ناکارآمدی مدیریت نمایش و عدم
بهرهمندی از شرایط تبلیغ ، غریبانه اکران میشوند و پیش از آنکه مخاطبان
مناسبشان از اکران آن فیلم مطلع شود، از صحنه خارج میشوند.
چرا فروش فیلم هایی چون «خوابم می آد» که امید زیادی به خوب فروختنشان بود، نتوانست انتظارات را برآورده کند؟
من
فیلم را ندیدهام اما از تبلیغات گسترده آن و سابقه ذهنی مثبت از آقای
عطاران و آقای عبدی، که نقش قابل اعتنایی در آثار کمدی داشتهاند، بر
میآمد که استعداد بیشتری برای فروش داشته باشد. متاسفانه جریانات ایام
اخیر در تحقیر و تکفیر سینما و فقدان مسئولانی که با اعتقاد و شهامت پای
سینما بایستند و از جایگاه آن دفاع کنند، اقبال عمومی را نسبت به سینما کم
کرده است و این رایجترین تفریح ارزان را تا حد قابل اعتنایی از محبوبیت
انداخته است. جا دارد مسئولانی که موظف به تامین و تقویت تفریحات سالم در
اجتماع هستند، بیشتر نگران این وضعیت باشند و مانند والدینی رفتار نکنند
که به خاطر مشغلههای دیگرشان ، فرزندانشان را به ماهواره و اینترنت و
تلویزیون میسپرند و صرفا خیال خود را از به خیابان نرفتن بچههایشان راحت
میکنند.
البته
مشکلات اقتصادی هم بیتاثیر نیستند اما حرف اول را نمیزنند، چرا که وقتی
میبینیم تئاترهای کمدی تفریحی با بلیتهای پانزده و بیست هزار تومانی هر
کدام با دو اجرا در روز، به مدت یکسال بر صحنه میمانند و برایشان بلیت
پیدا نمیشود، شک میکنیم که مشکل سینما فقط اقتصادی باشد.
به هرحال دامن زدن به آتش قهر مردم با سینما ، دود بدی دارد که بیش از همه به چشم مسئولان و مدیران فرهنگی کشور خواهد رفت.
تصمیم
حوزه هنری در خصوص اکران نکردن بعضی از فیلمهای جشنواره سی ام در
سینماهای زیر مجموعهشان تاثیری در پایین آمدن فروش فیلمها داشته است؟
بحث
حساسیت نسبت به رعایت اصول اخلاقی و ارزشی در فیلمها ، بحثی است که جای
آن در اتاق فکر سینمای ایران است و خوبست که همه مراکز مسئول و موثر در این
زمینه، تکلیف آنرا جای دیگری برای خود و فیلمسازان حل کنند، نه آنکه
ناگهان با عملیاتی تنبیهی در مرحله اکران که محل تلاقی فیلمساز و مخاطب
است، طرفین وارد میدان شوند. اما شرایط کنونی متاسفانه ریشههای دیگری هم
دارد و رفتار قهر آمیزی که شاهد آن هستیم، صرفا ناشی از اعتراض به کیفیت
فیلمها نیست. به اعتقاد من مدیریت سینمایی در ارشاد، طی یکسال اخیر با
رفتارها و گفتارهایش، بیش از هرچیز خشم دیگران را نسبت به خود افزایش داده
است. رفتارهای تهدید آمیز و مبارز طلبانه، آمارهای غیر واقعی از موفقیت خود
و اشتباهات دیگران، تشویقها و تنبیههای فاقد استدلال ، تقویت و تضعیف
جریانهای تولیدی،نمایشی و صنفی بدون اعتنا به ملاحظات لازم و ده ها عملکرد
اشتباه دیگر، شرایطی را ایجاد کرده که قدم به قدم دایره دوستان و حامیان
آقایان تنگتر شده و همه آنهایی که روزی هم اندیش و موافق به حساب میآمدند
نیز از این دایره خارج شدهاند. میزان عکس العمل هر فرد یا جریان نیز نسبت
به این رفتارها، بستگی به توان و پشتیبان آن فرد یا جریان دارد.
آقایان و
مشاوران صنفی شان بایست پیش بینی میکردند که عکس العمل جایی مانند حوزه
با قدرت، اختیارات و امکاناتی که دارد، شبیه فلان تهیهکننده یا پخشکننده
بی پناه نیست که از قدرت نمایی و شرط گذاریهای بیمنطق شورای صنفی نمایش
لطمه ببیند و صدایش به کسی نرسد و یا حتی شبیه «خانه سینما» هم نیست که
آسیب و توهین ببیند و به خاطر ناامنیهایی که پیرامونش را فرا گرفته، خاموش
بماند.
این
«های» بلند حوزه، جواب آن «هوی» های حساب نشده ایست که آقایان و شورای
صنفی نمایش شان در این یکی دوسال برای تسویه حسابهای
شخصی با سینماگران معترض سر میدادند و با تصور خام از اقتدار جاویدان
خود، کسی را قادر به مقاومت و مخالفت به حساب نمیآوردند....افسوس که در
این معرکه بیش از هر چیز سینما است که آزار میبیند و آزرده میشود.