به گزارش مشرق، «ساخت ایران» نام مجموعهای در نمایش خانگی است که فصل نخست آن در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و توانست بعد از سریال «قلب یخی» مهمترین سریال شبکه نمایش خانگی در سالهای ابتدایی شکل گیری این مدیوم باشد. اولین فصل سریال ساخت ایران بدلیل بهره گیری از بهترینهای کمدی ایران از پیمان قاسمخانی و مرحوم خشایار الوند در مقام نویسنده گرفته تا فیلمساز باتجربه ای چون غلامحسین لطیفی و کمدین طنازی چون امین حیایی و سوپراستاری چون محمدرضا گلزار و فرمول موفق و تجربه شدهی در کنار هم قرار گرفتن دو دوست؛ یکی شوخ و ساده لوح و دیگری جدی و دانا، تا حدود زیادی توانست مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد و بدلیل رعایت خط قرمزهای سریال سازی تلویزیون چه در مضمون و محتوا و چه در حجاب بازیگران بعد از مدتی از شبکه آیفیلم نیز پخش شود.
در شرایطی که به نظر میرسید این سریال برای همیشه فراموش شده ناگهان در سال ۱۳۹۶ خبر بازگشت آن اعلام شد. با این حال عوامل سریال ساخت ایران ۲ با فصل نخست متفاوت بودند. کارگردانی سریال برعهده برزو نیکنژاد بود و فیلمنامه آن هم توسط امیر عربی نوشته شده بود، البته دو شخصیت اصلی فصل اول یعنی امین حیایی و محمدرضا گلزار در فصل دوم نیز حضور داشتند اما در "ساخت ایران ۲" نه از مضامین اجتماعی و سیاسی چون فرار مغزها و انتقاد از مسئولان بی تدبیر خبری بود و نه شوخیهای ناب و جذاب.
در این فصل شوخیها عمدتا یا براساس تحقیر و توهین و فحش دادن شخصیت ها به یکدیگر بود و یا با اضافه شدن شخصیت فرهاد با بازی تکراری محسن کیایی در نقش پسری که مدام بدنبال گول زدن دخترهای پولدار و تلکه کردن آنهاست، مبتنی بر شوخیهای اروتیک و جنسی. در این فصل همچنین سازندگان سعی داشتند به جای طراحی قصه، صرفا خلاقیت شان را در قرار دادن بازیگران در لوکیشنهای متفاوت به کار گرفته و از جذابیتهای بصری و گردشگری کشور چین برای جذب مخاطب کمک بگیرند. در نتیجه فصل دوم نتوانست انتظار مخاطب را برآورده کند و از آنجا که صرفا از شبکه نمایش خانگی پخش شد، چندان دیده نشد.
حال بعد از ۴ سال امیر عربی _ نویسنده فیلمنامه فصل دو_ برای سومین فصل سریال هم بازگشته اما کارگردانی سریال ساخت ایران ۳ برعهده بهمن گودرزی است که اساسا کارگردانی بی کارنامه است.
«ساخت ایران ۳» همانند دو فصل قبلی خود باز هم از فرمول تکراری بازیگر زن خارجی بیحجاب که البته در این فصل مشهورتر است و آزادانه آواز میخواند و فیلمبرداری در خارج از کشور و اینبار ترکیه برای جذب مخاطب استفاده کرده است اما به قدری بی هدف،بدون داستان و فاقد روایت است که مخاطب اصلا نمیفهمد با چه توجیهی این فصل ساخته شده است؟ بخصوص آنکه تنها نقطه اشتراک آن با دو فصل گذشته تنها حضور امین حیایی در نقش غلام همان پسر پایین شهر و ساده لوح و گاه احمقی است که در هر فصل عاشق یک نفر میشود و همیشه هم ناکام میماند.
در این فصل خبری از گلزار هم بعنوان عامل مهم جذب مخاطب نیست و دو شخصیت اصلی داستان یعنی غلامحسین و مرتضی با بازی نچسب و اغراق آمیز مجید صالحی، هردو احمق و در واقع ابله هستند. در سریال غلام با وجود تمام حماقتهایش راهنمای مرتضی است و در واقع کوری عصاکش کوری دیگر است و نتیجه این میشود که در کل داستان مخاطب تنها شاهد خراب کاریهای اعصاب خردکن این دو نفر است.
به زعم منتقدان:«شوخیهایی این سریال به شدت سطحی است و مخاطب مدتها است که به این شوخیها نمیخندد! قصه در تراز با شوخیهاست، ضعیف و کلیشهای است. شخصیتپردازی در «ساخت ایران ۳»وجود ندارد. همه شخصیتها از غلام گرفته تا سیاوش، ستاره و دیگران تیپهای تکراری، آشنا و کلیشه شده تلویزیونی هستند. کم کاری در تمام بخشهای سریال دیده میشود. وضعیت به حدی بد است که حتی شما میتوانید سبز بودن پرده کروماکیها رو در سریال ببینید!»
«ساخت ایران ۳»، سریال جدید «فیلیمو» به حدی ناامیدکننده و بیهدف به نظر میرسد که میتوان همکاری جدید امین حیایی و مجید صالحی را بدترین سریال شبکه نمایش خانگی در سال ۱۴۰۱ نامگذاری کرد. سریالی آشفته و بیمنطق با سکانسهایی پاره پاره و از لحاظ محتوایی بسیار سخیف و بیمایه برای مخاطب و احتمالا پر مایه_کسب درآمد زیاد- برای بازیگران نام آشنایش.
در آخر اینکه وقتی امین حیایی و مجید صالحی در چهلمین جشنواره فیلم فجر، زوج درخشان فیلم سینمایی متفاوتی چون «برف آخر» را تشکیل دادند کسی باورش نمیشد که دوباره اینچنین دست به خود زنی بزنند و در سریالی چونین ضعیف، جایگاه خود را به خطر انداخته و به شدت آن را تقلیل دهند.
یک بار برای همیشه باید به این بازیگران گوشزد کرد که«بازار گورستان است» و اگر به دام آن بیافتند بیتردید خیلی زود از مدار موفقیت خارج میشوند و فراموش میشوند.