«دراکولا»؛ داستانی که خالق شخصیت شرلوک هولمز آن را ستایش کرد

آخرین بازمانده وی کنت ماروین دراکولا در سال ۲۰۰۵ در اسپانیا درگذشت. چون وی مجرد بود و فرزند و خویشاوندی نداشت.

به گزارش مشرق، رمان دراکولا نوشته برام استوکر که به‌تازگی با ترجمه محمود گودرزی راهی بازار نشر شده، قصه‌ای است که به صورت یک رشته مکاتبات و صفحاتی از دفتر خاطرات شخصیت‌های داستان روایت می‌شود.

دراکولا که نخستین بار و در سال ۱۸۹۷ منتشر شد، عنوان شخصیت اول این کتاب که یک خون‌آشام است را روی جلد دارد.

آبراهام استوکر مشهور به برام استوکر نویسنده ایرلندی، متولد سال ۱۸۴۷ و درگذشته به سال ۱۹۱۲ است. او رمان‌ها و داستان‌های کوتاه زیادی در کارنامه دارد اما با دراکولا شناخته می‌شود که تا به حال اقتباس‌های تصویری زیادی از آن ساخته شده است.

برام استوکر چندسال از نوجوانی خود را در مبارزه با بیماری و ناچار در رختخواب گذراند. در نتیجه تجربه این‌چندسال بیماری و بستری‌بودنش، بسیار به کار آمد و تاثیرات زیادی در زندگی‌اش به جا گذاشت.

رمان دراکولا با دفترچه خاطرات مردی به‌نام جاناتان هاکر شروع و تمام می‌شود. ساختار این‌رمان به‌صورت خاطرات، تلگراف‌ها و نامه‌های ارسالی بین شخصیت‌هاست. شخصیت وحشت‌زا و محوری این‌رمان، یک اشراف‌زاده رومانیایی به‌نام کُنت دراکولا است که از یک جنگجوی سلحشور تبدیل به یک‌ خون‌آشام می‌شود. استوکر برای نوشتن این‌رمان، ۸ سال از زندگی خود را صرف تحقیق و پژوهش و فرهنگ‌های اروپایی و افسانه‌های کهن مربوط به خون‌آشام‌ها را مطالعه کرد.

آرمینیوس وامبری شرق‌شناس مجارستانی در سال ۱۸۹۰ در لندن با برام استوکر آشنا شد و او را با افسانه‌هایی دربارهٔ شاهزاده اهل رومانی «ولاد سوم دراکولا» آشنا کرد و این امر زمینه نوشتن کتاب داستان دراکولا به قلم برام استوکر در سال ۱۸۹۷ منتشر شد.

در داستان دراکولا، وقتی جاناتان هاکر با کنت دراکولا روبرو می‌شود، او را اشراف‌زاده‌ای تنها و مرموز می‌بیند که همه نزدیکانش را از دست داده است. در ادامه داستان مشخص می‌شود این‌اشراف‌زاده مرموز می‌تواند نیروهای شر و اهریمنی را از قصر خود که بالای کوه‌های کارپات قرار دارد، به دوردست‌ها اعزام کند.

در حقیقت افسانه دراکولا از کشور رومانی نشئت می‌گیرد که به دلیل هیجان و وحشت خاص این روایت به تمام نقاط دنیا منتقل شده‌است.

کُنت دراکولای خشن و ستمگر فرمانروای قسمت جنوبی رومانی بوده‌است. برای فرمان بردن مردمانش قصر خود را قرمز رنگ آمیزی و با تمثال‌های هولناک تخیلی مزین کرده بود. او حتی در زمان خودش هم به نام دراکولا – پسر اژدها - شناخته می‌شد. همیشه لباس‌های تیره رنگ بر تن می‌کرد؛ آستر شنل خود را از مخمل قرمز دوخته بود و همیشه شراب سرخ می‌نوشید. به همین سبب مردم گمان می‌کردند که وی خون‌آشام است.

دراکولا در سال‌های تحول قرون وسطی به عصر رنسانس، به نبرد با عثمانیان مسلمان پرداخت تا از ورود آن‌ها به سرزمین خود جلوگیری کند. کنت دراکولا در قلعه خود در جنوب رومانی امروزی مدفون است. در جزوه‌ای که بلافاصله پس از مرگ وی در سال ۱۴۷۶، در نورنبرگ آلمان منتشر شد، فهرستی از جنایات او آمده‌است، از جمله اینکه پس از غذا دادن به گدایان در دربار خود، همه آن‌ها را به آتش کشید، چون عقیده داشت که آن‌ها بی‌دلیل غذای مردم را می‌خورند و نمی‌توانند بهای آن را بپردازند.

آخرین بازمانده وی کنت ماروین دراکولا در سال ۲۰۰۵ در اسپانیا درگذشت. چون وی مجرد بود و فرزند و خویشاوندی نداشت، اراضی بسیار وسیع و اموالش را دولت رومانی به تصرف درآورد.

نشر برج ناشر ترجمه فارسی این‌کتاب اعلام کرده با توجه به گذشت بیش از ۷۰ سال از مرگ برام استوکر نویسنده کتاب دراکولا و در آمدن این‌اثر در حوزه مالکیت عمومی، آن را در چهارچوب قوانین بین‌المللی حق انحصاری نشر، ترجمه و منتشر کرده است.

سر آرتور کانن دویل خالق شخصیت مشهور شرلوک هولمز در ژانر کارآگاهی، در نامه تقدیر و تحسینی که برای برام استوکر نوشته، دراکولا را بهترین داستانی دانسته که درباره شیاطین و نیروهای اهریمنی خوانده است.

شخصیت دراکولا مشهورترین خون‌آشام در ادبیات و سینماست و در آثار بسیاری که پس از کتاب برام استوکر به وجود آمده‌اند ظاهر شده‌است. فیلم دراکولای برام استوکر به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا برپایه همین رمان ساخته شده‌است.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

هفدهم ژوئیه

دیروز، یکی از افراد، به نام اُلگارن، به کابینم آمد و وحشت‌زده با من درد دل کرد و گفت معتقد است که مردی عجیب در کشتی حضور دارد. گفت هنگام نگهبانی پشت اتاق بالای عرشه پناه گرفته، چون باد و باران بوده و بعد دیده مردی لاغر و قدبلند که از اعضای خدمه نبوده از پلکان کشتی بالا آمده و در امتداد عرشه جلو رفته و سپس ناپدید شده. الگارن او را با احتیاط تعقیب کرده، اما وقتی به سینه کشتی رسیده کسی را آنجا ندیده و دریچه‌ها همه بسته بوده‌اند. مرد دستخوش ترسی خرافاتی شده و هول کرده بود و من می‌ترسم این ترس به دیگران نیز سرایت کند. برای اینکه از شدتش بکاهم، امروز تمام کشتی را از این سر تا آن سر به‌دقت تفتیش خواهم کرد.

اندکی بعد

همان روز تمام خدمه را جمع کردم و به آن‌ها گفتم حالا که معتقدند کسی در کشتی هست، آن را از این سر تا آن سر می‌گردیم. دستیار اول عصبانی بود؛ گفت این کار جنون است و دل‌دادن به چنین عقاید احمقانه‌ای روحیه افراد را تضعیف می‌کند؛ گفت تعهد می‌دهد که آن‌ها را با یک میله از دردسر دور نگه دارد. سکّان را به او سپردم و در حالی‌که دیگران به تفتیش کامل کشتی پرداختند؛ همه کنار هم و فانوس‌به‌دست، تمام گوشه‌کناره‌ها را گشتیم. آنجا فقط جعبه‌های بزرگ چوبی بود، بنابراین کنج و گوشه‌ای نبود که فرد بتواند در آن پنهان شود. وقتی جست‌وجو تمام شد، افراد احساس راحتی کردند و شادمانه برگشتند سر کار خود. دستیار اول چشم‌غره رفت، اما چیزی نگفت (ص.۲۶۶).

رمان دراکولا نوشته برام استوکر با ترجمه محمود گودرزی در ۴۶۸ صفحه و شمارگان هزار نسخه به‌تازگی از سوی نشر برج منتشر شده است.

منبع: ایرنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس