نمی‌شود که برای سال‌های متوالی همواره نرخ تورم در ایران 10 درصد بالاتر از میانگین جهانی باشد، و بعد هم انتظار داشته باشیم که نرخ ارز در ایران افزایش نیابد.

به گزارش مشرق ،پروفسور محمد هاشم پسران، با 32 سال سابقه تدریس اقتصاد در دانشگاه کمبریج، از اساتید برجسته این دانشگاه محسوب می‌شود. وی سابقه همکاری آموزشی و پژوهشی با دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه «کالیفرنیای جنوبی»، دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه UCLA را نیز در کارنامه خود دارد.

بالغ بر 30 سال سابقه تدریس در مشهورترین دانشکده‌های اقتصاد جهان، در کنار انتشار بالغ بر 140 مقاله پژوهشی در ژورنال‌های معتبر بین‌المللی، وی را به عنوان یکی از برجسته‌ترین اقتصاددانان ایرانی مطرح ساخته است. بخشی از گفت و گوی روزنامه دنیای اقتصاد با این اقتصاددان برجسته از نظرتان می گذرد :

*نمی‌شود که برای سال‌های متوالی همواره نرخ تورم در ایران 10 درصد بالاتر از میانگین جهانی باشد، و بعد هم انتظار داشته باشیم که نرخ ارز در ایران افزایش نیابد.

*باید توجه کنیم که در 8 سال اخیر، قیمت دلار در ایران کمابیش ثابت بوده، در حالی که نرخ تورم سالانه ایران براساس آمارهای رسمی، بین 12 تا 20 درصد بوده است، یعنی مجموع تورم یا همان «تورم انباشته» در ایران، حداقل 96 درصد بوده است.

*حالا اگر کشورهایی که طرف صادرات و واردات ایران هستند، مثلا کشورهای اروپایی یا چین یا هند را در نظر بگیریم، می‌بینیم که تورم آنها بیشتر از 3 درصد نبوده است.

*یعنی تورم انباشته این کشورها حدود 24 درصد بوده است. اگر اختلاف این دو نرخ را حساب کنیم، می‌بینیم که قیمت دلار در ایران باید حداقل 72 درصد افزایش می‌یافته، ولی تقریبا افزایش خاصی نداشته است.

*حالا این افزایش دستکم 72 درصدی که باید در نرخ دلار صورت می‌گرفته، برای چندین سال از طریق تزریق دلارهای نفتی به تعویق انداخته شده، اما بالاخره دیر یا زود خودش را به شکل جهش نرخ ارز نشان می‌داد.

*عامل اصلی جهش قیمت دلار، همان‌طور که گفتم، بالاتر بودن محسوس «تورم انباشته» ایران نسبت به «تورم انباشته» کشورهای دیگر است.

*طبیعتا بحث افزایش تحریم‌ها هم به منزله جرقه‌ای بوده که این حجم زیاد مواد منفجره را شعله‌ور کرده و باعث جهش شدید قیمت دلار شده است.

* البته من معتقدم که افزایش تحریم‌ها هم در افزایش قیمت دلار نقش داشته‌اند؛ اما عامل اصلی، همان‌طور که اشاره کردم، اختلاف تورم انباشته بین ایران و سایر کشورها بوده است.

*من قاطعانه به شما می‌گویم که اگر تحریم‌های اقتصادی تشدید نمی‌شد و در کنار آن همین رویه حاکم بودن نرخ تورم بالا در کنار تلاش برای ثابت نگه داشتن قیمت دلار برای چند سال دیگر ادامه پیدا می‌کرد، باز هم ما دیر یا زود با جهش شدید قیمت دلار مواجه می‌شدیم.

راه حل

*ما نرخ تورم در ایران را با استفاده از سیاست‌های پولی مناسب پایین بیاوریم و علاوه بر کاهش کوتاه‌مدت تورم، «انتظارات تورمی» مردم را هم پایین بیاوریم؛ به نحوی که مردم انتظار نداشته باشند در آینده نرخ تورم ایران بالاتر از میانگین جهانی باشد.

*اگر این دو اتفاق بیفتد، در آن صورت قطعا می‌توانیم نرخ برابری دلار در برابر ریال را در محدوده کمابیش ثابتی نگه داریم.

*توجه کنید که الان در اروپا هم، شرایط مشابهی برقرار است. یعنی ریشه اصلی بحران‌ در کشورهایی مانند یونان و اسپانیا هم، به بالاتر بودن تورم انباشته این کشورها در مقایسه با تورم انباشته بقیه کشورهای اتحادیه یورو مربوط می‌شود.

*پس این مساله خاص ایران نیست و هر دو کشور در دنیا که اختلاف «تورم انباشته» داشته باشند و انتظاری هم برای کاهش این اختلاف وجود نداشته باشد، قطعا باید نرخ برابری پول‌های این دو کشور تغییر کند.

*ولی اینکه ما بگوییم می‌گذاریم تورم افزایش پیدا کند و به مسائل پولی کنترل تورم توجه نمی‌کنیم و بعد با زور می‌خواهیم قیمت ارز را پایین نگه داریم، این به هیچ عنوان عملی نیست. اگر فردی این عقیده را داشته باشد، به نظر من انگار که دارد می‌گوید علم اقتصاد علم نیست!

*البته بخشی از «انتظارات تورمی» مردم، تابع تورم سال‌های گذشته است. اما بخش بزرگی هم تابعی از میزان اعتبار سیاست‌گذاران اقتصادی ارشد کشور و میزان اعتماد مردم به سیاست‌های اعلام‌شده اقتصادی است.

*مردم باید اعتقاد داشته باشند وقتی دولت یا بانک مرکزی می‌گویند می‌خواهم تورم را کاهش دهم، حتما سیاست‌های قابل اعتمادی در این زمینه اجرا می‌کند.

*به هر حال وقتی بانک مرکزی 5 بار بگوید من نرخ تورم را کاهش می‌دهم، اما مردم ببینند نرخ تورم پایین نیامده، انتظارات تورمی مردم بالا می‌رود و لذا هراس مردم در قبال پیش‌بینی‌ای که برای بالا بودن نرخ تورم در آینده دارند، باعث ایجاد واکنش‌هایی می‌شود که می‌تواند عامل بی‌ثباتی در بخش‌های مختلف اقتصاد از جمله بازار ارز باشد.

*تاکید شما بر اهمیت کلیدی کنترل تورم در ایران و رساندن آن به سطح میانگین جهانی، کاملا منطقی است. اما به نظر می‌رسد متاسفانه ایران از قافله جهانی کنترل تورم جا مانده است.

*مثلا شاید 30 یا 40 سال پیش، حتی برخی از کشورهای توسعه‌یافته هم تورم دو رقمی داشتند، اما الان روند کنترل نرخ تورم در کشورهای مختلف به اندازه‌ای موفقیت‌آمیز است که بخش عمده کشورهای در حال توسعه هم نرخ تورم خود را به زیر 5 درصد رسانده‌اند.

*برای شکل‌گیری تعامل پایدار و تامین‌کننده منافع دوجانبه با کشورهای دیگر هم، یکی از پیش‌شرط‌های مهم به ایجاد ثبات در بازار ارز مربوط می‌شود.

* اگر ما هم بخواهیم تعامل اقتصادی پایدار و پرمنفعتی با اقتصادهای دیگر داشته باشیم، باید حتما ثبات پایدار در بازار ارز را خود ایجاد کنیم که همان‌طور که توضیح دادم، تنها در صورتی امکان‌پذیر است که «تورم انباشته» در ایران، با میانگین جهانی کمابیش برابر باشد.


*آرزوی بزرگ من این است که وزن تحلیل‌های مبتنی بر علم اقتصاد در تعیین سیاست‌های اقتصادی کشور، روز به روز افزایش یابد.

*من خیلی دوست دارم اهمیت علم اقتصاد برای مردم عادی هم بیشتر مشخص شود. الان متاسفانه مردم عادی از اهمیت علم اقتصاد غافلند و در عین حال همین مردم بیشترین لطمه را از مشکلات اقتصادی می‌خورند.

*به هر حال کنترل نرخ تورم، ثبات‌بخشی به بازار ارز و به‌کارگیری سیاست‌های علمی اقتصادی برای بهبود بنیه اقتصادی و افزایش توانایی رقابت‌پذیری کالاهای ایرانی، مسیری هست که باید در ایران صورت بگیرد.
*الان خیلی از ما ایرانی‌ها وقتی که وضعیت رونق اقتصادیمان را با کشورهایی مثل ترکیه، مالزی یا امارات مقایسه می‌کنیم، می‌گوییم که داشتن نفت، به ضرر اقتصاد ایران بوده است.

این تحلیل به هیچ وجه درست نیست. داشتن نفت قطعا به نفع اقتصاد کشور بوده است؛ ولی جا داشته که ما مزیت «داشتن نفت» را، هر چه بیشتر با سیاست‌های اقتصادی علمی و منطقی تلفیق کنیم تا اقتصاد ملی ما بتواند منافع بیشتری را از بابت داشتن نفت به دست آورد. امیدوارم با افزایش وزن تحلیل‌های علمی اقتصادی در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور، با سرعت بیشتری به این سمت حرکت کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۵:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۳
    0 0
    شما خیل باهوشی استاد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس