به گزارش مشرق به نقل از فارس، «نایف» هجدهمین پسر عبدالعزیز آل سعود شنبه 27 خرداد (16 ژوئن) بر اثر بیماری و کهولت سن درگذشت تا برای دومین بار طی 8 ماه گذشته زنگ خطر اختلافات را در عربستان سعودی به صدا در آورد.
از 36 پسر عبدالعزیز نیمی جان سپردند و نیمی دیگر در قید حیاتند. یکی شاه است و یکی (سلمان بن عبدالعزیز) ولیعهد است و باقی در انتظار.
انتظار در طبقه حاکم در عربستان این روزها طاقتفرسا شده است. هر چند مرگ نایف بن عبدالعزیز امید را در دل برخی شاهزادگان زنده کرد. شاهزادگانی که برخی شاید پس از مرگ دو ولیعهد، این بار به مرگ خود شاه چشم دوخته باشند.
قطعا این برای عبدالله بن عبدالعزیز اصلا احساس خوشایندی نیست که شاه باشی و طی هشت ماه دو برادر و ولیعهد خود را به دلیل کهولت سن و بیماری از دست بدهی و خود نیز در آستانه 90 سالگی آنچنان بیمار باشی که زمام امور را به زحمت حفظ کنی، حال آنکه اطرافیان در انتظار یکسره شدن کار یعنی مرگ خود شاه باشند.
هر چند این انتظار فقط داخلی نیست و در سطح منطقه و بینالمللی این انتظار بخصوص در آمریکا و همچنین قطر در جریان است، اما نکته مهم این است که اختلافات فرزندان کهنسال عبدالعزیز که همه آنها جز شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز بالای 70 سال سن دارند، مانند آتش زیر خاکستر در انتظار شعلهکشیدن است. شاید این شعله که در انتظار رسیدن «زمان جرقه مرگ شاه» باشد، حتی کوتاهتر از عمر ولایتعهدی نواف بن عبدالعزیز باشد.
خبرهای رسیده از نزدیکان عبدالله بن عبدالعزیز، حاکی است که حتی حرکت عادی برای وی دشوار شده است. سال گذشته او دو بار در آمریکا زیر تیغ جراحان آمریکایی رفت تا کمر خود را عمل جراحی کند. وضعیتی که شاه سعودی دارد، نه تنها طبقه حاکم در عربستان و البته سران بسیاری از کشورها بخصوص آمریکا را در انتظار مرگ قریبالوقوع قرار داده است، بلکه نشان از آغاز مرحلهای جدید در عربستان دارد. مرحلهای که نوادگان عبدالعزیز، در آن آشکارا پا به صحنه خواهند گذاشت.
اما اکنون، با انتصاب سلمان بن عبدالعزیز که بر خلاف آنچه اعلام شد، ملک عبدالله او را ولیعهد خود کرد نه شورای بیعت، اوضاع وارد آرامش قبل از طوفان شد. شاید اکنون شورای بیعت به ریاست مشعل بن عبدالعزیز برادر ناتنی عبدالله به احترام برادر بزرگتر و مصالح کشور سکوت کرد و به ولایتعهدی سلمان تن داد و آشکارا اعتراض نکرد، اما مسلما در صورت مرگ شاه، این سکوت لحظهای دوام نخواهد آورد. همچنانکه شاهزاده طلال (بن عبدالعزیز) پس از مرگ ولیعهد قبلی (سلطان بن عبدالعزیز) و اختلافات پیشآمده، از شورای بیعت استعفا کرد.
ملک عبدالله در سن 89 سالگی وضعیت جسمانی خوبی ندارد. تصاویر منتشر شده از او در مراسم تشییع نایف گواه این ادعاست. وی در بیشتر مراسم با حالی نزار بر روی صندلی خود نشسته بود و حرکتی نمیکرد. اطرافیان حتی به هنگام تسلیت برای اینکه او به زحمت نیفتد به دستکشیدن بر کتف یا دست او یا بوسیدن کتف او بسنده میکردند.
ملک عبدالله پس از عمل جراحی سال گذشته |
ملک عبدالله بر خلاف معمول، این بار خیلی سریع و تنها یک روز پس از تشییع نایف، ولیعهد جدید را معرفی کرد. هدف وی این بود که اعلام کند عربستان قادر است این مشکل را بسرعت پشت سر بگذارد. این یعنی اینکه شورای بیعت عربستان انعطاف زیادی از خود نشان داده است. اما سوال این است که این انعطافپذیری تا کی ادامه خواهد داشت؟. مسلما پس از دو بار انعطافپذیری، بعد از مرگ دو ولیعهد، صبر شاهزادگان به سر آمده است.
خصوصا اینکه پس از مرگ ولیعهد نخست شاه (سلطان بن عبدالعزیز)، شاه در حکمی برادر کوچکترش شاهزاده عبدالرحمن را از معاونت وزارت دفاع برکنار کرد. شاه بر خلاف معمول در حکمش نگفت که «بنا بر درخواست وی» این جابهجایی صورت گرفته است. عبدالرحمن همیشه از اینکه از مناصب مهم دور بوده است گله دارد. او میگوید که سنش از نایف و سلطان کمتر بوده است و باید به مناصب مهم گماشته میشد. اما سرانجام این اختلاف نظر، حتی معاونت وزارت دفاع را هم از او گرفت.
آنچه در پایان میتوان گفت، این است که اختلافات در درون خاندان حاکم سعودی با مرگ دو ولیعهد آنقدر جدی شده است که ملک عبدالله با تعیین سریع سلمان تلاش کرد زبانههای آن را مهار کند. اما باید پرسید که با مرگ شاه که دور از انتظار هم نیست و ممکن است از زمان ولایتعهدی نایف هم کمتر باشد، آنگاه چه کسی مانع علنی شدن این اختلافات و سبب مهار آن در عربستان میشود؛ عربستانی که با ضربوزور لطایفالحیل مانع بروز اعتراضات گسترده مردمی در خود شده است.