با بررسی هایی که طی سال های گذشته در زمینه زد و بند و تغییر نتایج بازی ها در کشورهای مختلف دنیا به عمل آمده، مشخص شده همواره نقش دلال ها و واسطه ها نسبت به سایر نیروها پر رنگ تر بوده است. بر همین اساس، پول های کثیف بیشتری به جیب این خون آشامان فوتبال سرازیر شده است.
پدیده دلالیسم سال هاست تمام ارکان فوتبال ما را فرا گرفته است. روزی نیست از این ویروس سرطانی در رسانه ها خبری نباشد. "ف.ک"های منشوری معروف دیگر تنها نیستند. تعداد مربیان منشوری و متخلف هر روز بیشتر و بیشتر می شود. به جرات می توان گفت زاد و ولد مربیان متخلف و منشوری بیشتر از موش ها شده است. موش ها در هر جایی که جمعیت شان بیشتر شود، طاعون آنجا را نابود خواهد کرد.
فوتبال پاک و سالم توسط این دسته از مربیان متخلف و دلال به ویروس طاعون مبتلا شده و اگر مسئولان و ارگان های نظارتی وارد عمل نشوند، این بلای خانمان سوز، فوتبال ما را نابود خواهد کرد.
چند سال پیش بود که در یک حرکت پسندیده، عده کثیری از مربیان، خبرنگاران و دلال ها دستگیر و روانه زندان شدند؛ ولی خیلی زود متهمان زد و بند و رشوه به حال خود رها شدند. برای ما مشخص نشد که به چه دلیلی این عده که متهم به ایجاد فساد در فوتبال بودند، چرا به این راحتی آزاد شدند!
با گذشته چند سال از دستگیری آنان، ترس و وحشت این عده محدود که زنجیره فساد در فوتبال را تشکیل می دادند، فرو ریخت. در نتیجه، عوامل فساد با جرات بیشتری سکان هدایت ناپاکی ها را این بار باهوش تر و تشکیلاتی تر از قبل؛ نه بصورت باز بلکه در اطاق های در بسته و با تلفن هایی که نمی توان آنها را رصد کرد، در دست گرفتند.
در گذشته چندین بار در خصوص مشکلات و ناهنجاری های فوتبال مصاحبه و یادداشت های فراوانی با رسانه ها انجام داده و باز خواهم داد. یادداشتی در رابطه با مربیان منشوری چند ساله پیش با عنوان "دیروز و امروز و فردای مربیان منشوری" و یاداشتی در خصوص مدارس فوتبال با عنوان "سر کیسه خانواده ها در فوتبال کثیف" و در نهایت آزار جنسی در بعضی از مدارس فوتبال و تیم های پایه عنوان کردم که باعث ناراحتی آقایان منشوری و متخلف و فاسد شد؛ بطوری که از سوی بچه خواهر یکی از مربیان منشوری تهدید به مرگ شدم.
بعد از مصاحبه من در صدا وسیما در رابطه با فساد و مربیان منشوری، به تلفن همراهم جوان 22 ساله ای تماس گرفت و فرمود که می خواهم شما را ببینم. فکر کردم برای معرفی و تست فوتبال از من راهنمایی می خواهد. گفتم کارتان چیست و در خدمتم. اصرار و اصرار که من بچه پایینم و آمده ام با دو تا از دوستام این بالاها و اینجاها رو بلد نیستم. من بچه محله ی ...! دوست دارم شما را ببینم. البته گفتار و کلام این جوان بسیار سطح پایین بود یا بهتر بگویم جاهلی و لاتی. صدای دو نفر را هم می شنیدم که مرتب سوال طرح می کردند و می گفتن که اینو بگو و ... در نهایت این جوان گفت شما پشت دایی من مصاحبه کردی و ... در جواب گفتم کدام مصاحبه! گفت در رابطه با منشوری ها. گفتم مگر دایی شما منشوری است. متوجه شدم دایی ایشان چه کسی است. خیلی اصرار داشت از نزذیک مرا ملاقات کند. خلاصه این جوان تحریک شده و هدایت شده توسط دایی جان منشوری تهدیدهای خود را شروع کرد. می گفت آدرس شما را پیدا می کنم و می آیم حساب شما را می رسیم و سرمان برای این کارها درد می کند و ... در جواب گفتم بچه جان من که بچه جردن و پاسداران و ... نیستم. منم بچه پایینم. گفتم صدای شما را ضبط کردم و خیلی سریع تلفن را قطع کرد. شماره این جوان را به مامورین امنیتی و پلیس دادم.
داستان مربیان، مدیران، اندک خبرنگاران و بازیکنان منشوری بدین جا ختم نمی شود. نکته بسیار مهم در جذب مربیان منشوری این است که مدیران باشگاه ها در ظاهر ارزشی چه اصراری دارند از وجود این افراد بهره مند شوند؟ چرا مدیران عامل باشگاه ها که بیشتر آنها مدیران صنعتی و اداری هستند و تخصصی ندارند، زمام امور را در دست می گیرند؟ زمانی که مسئولیت باشگاهی را به غلط بر عهده می گیرند، حرف های خوبی بیان می کنند. ما برای مبارزه با دلال ها و واسطه ها برنامه داریم و جلوی فساد را می گیریم و ... حرف های قشنگی است، نه؟ اما با پیشنهاد واسطه ها و دلال ها، شعارهای ابتدای ورودشان را به کلی فراموش می کنند.
یکی از همین مربیان منشوری می گفت، برای اینکه تیمت برنده و قهرمان شود، باید دم همه را ببینی؛ حتی کبوتری که روی هوا پرواز می کند که یک دفعه روی شما خراب نکند! یعنی اینکه برای پیروزی باید بازیکن، دروازه بان، مدافع، هافبک، مهاجم، سرپرست، مدیر، لیدر و همه و همه را دید و خرید! همه این دیدن ها می شود 500 میلیون تومان. صعود به لیگ برتر ارزشش بیش از اینها است.
برای مثل به مدافع حریف حتی پیشنهاد وسوسه کننده ای می دهند که اگر فقط یک پنالتی بدهی، فصل بعد سرمربی شما را جذب خواهد کرد. فصل بعد هم جذب آن باشگاه می شود. آب از آب تکان نمی خورد. تیم قهرمان می شود و مربی منشوری، بازیکن منشوری، سرپرست منشوری، مدیر منشوری، خبرنگار منشوری و دلال مفسد، همه در کنار هم پول بی زبان بیت المال را به جیب مبارکشان سرازیر می کنند. این می شود که باید دم آن کبوتر در حال پرواز را هم دید تا برنده و قهرمان شوی!
بیاییم فوتبال را از وجود مفسدین نجات دهیم. اکنون فساد و دلالی همه ارکان فوتبال کشور را گرفته؛ از مدارس فوتبال تا تیم های پایه و لیگ های استان ها و لیگ 3 و لیگ 2 و لیگ 1یک و در نهایت لیگ برتر و حتی تیم های ملی رده های مختلف.
فراموش نکنیم مربیانی همچون مایلی کهن، جلالی، فرکی، ابراهیم زاده و ... جز مربیانی بودند که با واسطه ها و دلال ها کار نکردند و به همین دلیل، لطمات جبران ناپذیری را متحمل شده اند. امیدوارم فوتبال کشورمان با همکاری سربازان گمنام امام زمان که توانستند به راحتی هواپیمای جاسوسی و ریگی را در آسمان دستگیر کنند، با همکاری سازمان بازرسی کل کشور و سایر نیروها، فوتبال را به مانند سال های گذشته پاکیزه و سالم کنند.
انشاالله به امید آن روز.
* مربی و کارشناس فوتبال
پدیده دلالیسم سال هاست تمام ارکان فوتبال ما را فرا گرفته است. روزی نیست از این ویروس سرطانی در رسانه ها خبری نباشد. "ف.ک"های منشوری معروف دیگر تنها نیستند. تعداد مربیان منشوری و متخلف هر روز بیشتر و بیشتر می شود. به جرات می توان گفت زاد و ولد مربیان متخلف و منشوری بیشتر از موش ها شده است. موش ها در هر جایی که جمعیت شان بیشتر شود، طاعون آنجا را نابود خواهد کرد.
فوتبال پاک و سالم توسط این دسته از مربیان متخلف و دلال به ویروس طاعون مبتلا شده و اگر مسئولان و ارگان های نظارتی وارد عمل نشوند، این بلای خانمان سوز، فوتبال ما را نابود خواهد کرد.
چند سال پیش بود که در یک حرکت پسندیده، عده کثیری از مربیان، خبرنگاران و دلال ها دستگیر و روانه زندان شدند؛ ولی خیلی زود متهمان زد و بند و رشوه به حال خود رها شدند. برای ما مشخص نشد که به چه دلیلی این عده که متهم به ایجاد فساد در فوتبال بودند، چرا به این راحتی آزاد شدند!
با گذشته چند سال از دستگیری آنان، ترس و وحشت این عده محدود که زنجیره فساد در فوتبال را تشکیل می دادند، فرو ریخت. در نتیجه، عوامل فساد با جرات بیشتری سکان هدایت ناپاکی ها را این بار باهوش تر و تشکیلاتی تر از قبل؛ نه بصورت باز بلکه در اطاق های در بسته و با تلفن هایی که نمی توان آنها را رصد کرد، در دست گرفتند.
در گذشته چندین بار در خصوص مشکلات و ناهنجاری های فوتبال مصاحبه و یادداشت های فراوانی با رسانه ها انجام داده و باز خواهم داد. یادداشتی در رابطه با مربیان منشوری چند ساله پیش با عنوان "دیروز و امروز و فردای مربیان منشوری" و یاداشتی در خصوص مدارس فوتبال با عنوان "سر کیسه خانواده ها در فوتبال کثیف" و در نهایت آزار جنسی در بعضی از مدارس فوتبال و تیم های پایه عنوان کردم که باعث ناراحتی آقایان منشوری و متخلف و فاسد شد؛ بطوری که از سوی بچه خواهر یکی از مربیان منشوری تهدید به مرگ شدم.
بعد از مصاحبه من در صدا وسیما در رابطه با فساد و مربیان منشوری، به تلفن همراهم جوان 22 ساله ای تماس گرفت و فرمود که می خواهم شما را ببینم. فکر کردم برای معرفی و تست فوتبال از من راهنمایی می خواهد. گفتم کارتان چیست و در خدمتم. اصرار و اصرار که من بچه پایینم و آمده ام با دو تا از دوستام این بالاها و اینجاها رو بلد نیستم. من بچه محله ی ...! دوست دارم شما را ببینم. البته گفتار و کلام این جوان بسیار سطح پایین بود یا بهتر بگویم جاهلی و لاتی. صدای دو نفر را هم می شنیدم که مرتب سوال طرح می کردند و می گفتن که اینو بگو و ... در نهایت این جوان گفت شما پشت دایی من مصاحبه کردی و ... در جواب گفتم کدام مصاحبه! گفت در رابطه با منشوری ها. گفتم مگر دایی شما منشوری است. متوجه شدم دایی ایشان چه کسی است. خیلی اصرار داشت از نزذیک مرا ملاقات کند. خلاصه این جوان تحریک شده و هدایت شده توسط دایی جان منشوری تهدیدهای خود را شروع کرد. می گفت آدرس شما را پیدا می کنم و می آیم حساب شما را می رسیم و سرمان برای این کارها درد می کند و ... در جواب گفتم بچه جان من که بچه جردن و پاسداران و ... نیستم. منم بچه پایینم. گفتم صدای شما را ضبط کردم و خیلی سریع تلفن را قطع کرد. شماره این جوان را به مامورین امنیتی و پلیس دادم.
داستان مربیان، مدیران، اندک خبرنگاران و بازیکنان منشوری بدین جا ختم نمی شود. نکته بسیار مهم در جذب مربیان منشوری این است که مدیران باشگاه ها در ظاهر ارزشی چه اصراری دارند از وجود این افراد بهره مند شوند؟ چرا مدیران عامل باشگاه ها که بیشتر آنها مدیران صنعتی و اداری هستند و تخصصی ندارند، زمام امور را در دست می گیرند؟ زمانی که مسئولیت باشگاهی را به غلط بر عهده می گیرند، حرف های خوبی بیان می کنند. ما برای مبارزه با دلال ها و واسطه ها برنامه داریم و جلوی فساد را می گیریم و ... حرف های قشنگی است، نه؟ اما با پیشنهاد واسطه ها و دلال ها، شعارهای ابتدای ورودشان را به کلی فراموش می کنند.
یکی از همین مربیان منشوری می گفت، برای اینکه تیمت برنده و قهرمان شود، باید دم همه را ببینی؛ حتی کبوتری که روی هوا پرواز می کند که یک دفعه روی شما خراب نکند! یعنی اینکه برای پیروزی باید بازیکن، دروازه بان، مدافع، هافبک، مهاجم، سرپرست، مدیر، لیدر و همه و همه را دید و خرید! همه این دیدن ها می شود 500 میلیون تومان. صعود به لیگ برتر ارزشش بیش از اینها است.
برای مثل به مدافع حریف حتی پیشنهاد وسوسه کننده ای می دهند که اگر فقط یک پنالتی بدهی، فصل بعد سرمربی شما را جذب خواهد کرد. فصل بعد هم جذب آن باشگاه می شود. آب از آب تکان نمی خورد. تیم قهرمان می شود و مربی منشوری، بازیکن منشوری، سرپرست منشوری، مدیر منشوری، خبرنگار منشوری و دلال مفسد، همه در کنار هم پول بی زبان بیت المال را به جیب مبارکشان سرازیر می کنند. این می شود که باید دم آن کبوتر در حال پرواز را هم دید تا برنده و قهرمان شوی!
بیاییم فوتبال را از وجود مفسدین نجات دهیم. اکنون فساد و دلالی همه ارکان فوتبال کشور را گرفته؛ از مدارس فوتبال تا تیم های پایه و لیگ های استان ها و لیگ 3 و لیگ 2 و لیگ 1یک و در نهایت لیگ برتر و حتی تیم های ملی رده های مختلف.
فراموش نکنیم مربیانی همچون مایلی کهن، جلالی، فرکی، ابراهیم زاده و ... جز مربیانی بودند که با واسطه ها و دلال ها کار نکردند و به همین دلیل، لطمات جبران ناپذیری را متحمل شده اند. امیدوارم فوتبال کشورمان با همکاری سربازان گمنام امام زمان که توانستند به راحتی هواپیمای جاسوسی و ریگی را در آسمان دستگیر کنند، با همکاری سازمان بازرسی کل کشور و سایر نیروها، فوتبال را به مانند سال های گذشته پاکیزه و سالم کنند.
انشاالله به امید آن روز.
* مربی و کارشناس فوتبال