به گزارش مشرق، در حالی که امریکاییها میخواهند با تحریم صادرات نفت ایران به چین، حلقه فشارهای اقتصادی به جمهوری اسلامی ایران را تنگتر کنند، امروز بیشتر از گذشته حسرت فرصتسوزیهای دولت تدبیر و امید به چشم میآید.
چین دومین مصرفکننده و بزرگترین واردکننده نفت جهان است، به طوری که بسیاری از کشورهای نفتی جهان و منطقه خاورمیانه، برای تضمین سهم خود از بازار این کشور رقابتهای بسیاری با یکدیگر میکنند و حتی به سمت سرمایهگذاری مشترک با این کشور رفتهاند.
چینیها سالهاست همه برنامههای خود در حوزه انرژی را براساس اسناد بالادستی و استراتژی به پیش میبرند؛ از کویت، عراق، عربستان و امارات گرفته تا کشورهایی مثل آنگولا و برزیل. براساس برنامههای پکن همکاریهای خود را با این کشور توسعه داده و جای پای خود را در این کشور محکم کردهاند. کشوری که طی سالهای تحریم، به طور رسمی از ایران نفت وارد کرد و میزان واردات رسمی خود را به صورت رسمی در آمارهای خود ذکر کرد.
با وجود فشار واشنگتن برای توقف تجارت نفتی میان ایران و چین، اما پکن اعلام کرد از تحریمها پیروی نمیکند و هماکنون همه نفتی که از ایران صادر میشود، به چین میرود که بخشی از آن رسمی و بخشی دیگر غیررسمی است. یکی از ویژگیهای خاص کشور چین نیاز شدید این کشور به انرژی و موادخام و نیمهخام است. میزان تقاضا نفت این کشور روزانه حدود ۱۴ میلیون بشکه و میزان نفت تولیدی آن روزانه ۴ میلیون بشکه است. این کشور نیاز به واردات ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز را دارد که این میزان معادل ظرفیت ۱۰ درصد نفت خام تولیدی در دنیاست.
محمدرضا اکبری مدیر گروه نفت اندیشگاه تحلیلگران انرژی به فارس گفته است: «با توجه به رقابت تجاری سنگین کشور چین با امریکا و حتی اتحادیه اروپا و سلطه مسائل سیاسی بر بازار نفت خام و استفاده ابزاری امریکا از سلاح نفت علیه رقبای سیاسی و تجاری خود، چین همیشه به دنبال متنوعکردن منابع تأمینکننده انرژی خود بوده است. بنابراین کشوری مانند ایران همیشه یک گزینه جذاب برای تأمین امنیت پایدار انرژی چین حتی در شرایط تحریمی میتواند باشد و چینیها میدانند که در صورت بازی با ایران در بزنگاههای سیاسی شریان انرژی کشورشان از طرف امریکا دچار تهدید جدی میشود.»
با این وجود، متأسفانه دولت تدبیر و امید با رفتار نامناسب با چین، شرایط را برای کشور سخت کرد؛ به عنوان نمونه یکی از استراتژیهای معروف چین در صنعت نفت، سرمایهگذاری در میادین نفتی و خرید نفت تولیدی به صورت بلندمدت است. شرکتهای چینی با همین استراتژی ۱۴ سال پیش به ایران آمدند و قراردادهای توسعه میادین نفتی را با ایران امضا کردند که اغلب این قراردادها را اجرایی و با به تولید رساندن نفت ایران در غرب کارون، به تجارت خود با تهران ادامه دادند.
فاز اول توسعه دو ابر میدان آزادگان شمالی و یادآوران در دولت تدبیر و امید انجام شد و طبق قرارداد، باید فاز دوم این قراردادها نیز به امضا میرسید، اما وزارت نفت با زیرپاگذاشتن این موضوع، اعلام کرد فاز دوم را به چینیها نمیدهد و میخواهد این میادین را به شرکتهای غربی اعطا کند.
برخوردهای عجیب و غیرفنی با شرکتهای چینی، موجب شد پکن از حضور در صنعت نفت ایران انصراف دهد؛ این انصراف با بیرغبتی شرکتهای غربی در ایران همراه شد تا وزارت نفت از همه جا رانده شود. در چنین شرایطی، فاز دوم توسعه میادین غرب کارون روی هوا رفت و کشور در یک گپ تاریخی قرار گرفت!
وزارت نفت در سراب غربپرستی، منافع ملی را بر باد داد، بهطوری که وزیر امور خارجه چندی پیش رسماً به آن اعتراف کرد و در نامهای به کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت: «اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و با خوش خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم هم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند.»
این اعتراف محمدجواد ظریف به خوبی نشان میدهد چه فرصتسوزی بزرگی به کشور تحمیل شده است و اوضاع به حدی خراب شده که اگر روابط میان دو کشور اصلاح شود، امکان صفر شدن واردات نفت از ایران از سوی چین محتمل به نظر میرسد.
بر حسب اشتباهات بزرگ و خود بزرگ بینیها در تعیین سیاست نفتی – بینالمللی، امریکاییها به خوبی روی نقطه قوت ایران دست گذاشته و قصد دارند به تجارت نفتی ایران با پکن پایان دهند. موضوعی که وزارت نفت و در رأس آن وزیر نفت مقصر اصلی آن هستند.