به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، پايگاه اينترنتي ميدل ايست آنلاين، در گزارشي با عنوان «هرگز به دولت آمريكا اعتماد نكنيد»، آورده است: اين حقيقت كه آمريكاييها از بسياري از ديكتاتورهاي سابق پيش از سركوبي رژيمهايشان حمايت كرده بودند، بر همگان آشكار است. در حال حاضر كشورهاي عربي مورد هدف اين تاكتيك كه سالهاست مورد استفاده آمريكاست، قرار گرفتهاند.
تظاهرات عليه ديكتاتورهايي كه پيشتر مورد حمايت آمريكاييها بودند، در بسياري از كشورهاي عربي آغاز شده و ناامني و بيثباتي را با خود به همراه داشته است.
اگر نگاهي به كتابهاي تاريخي بياندازيم، نمونههاي بسياري از خيانتكاري آمريكا قابل مشاهده است. مانوئل نوريگا، رئيسجمهوري اسبق پاناما كه در اصل به عنوان يك جاسوس سازمان اطلاعات مركزي آمريكا(سيا) مشغول به كار بود، بعدها از سوي واشنگتن به قاچاق مواد مخدر متهم شد و در حال حاضر در حال سپري كردن دوره محكوميت 20 سالهاش در زنداني در پاناما است.
يك نمونه ديگر، فرديناند ماركوس، رئيسجمهوري اسبق فيليپين (1965- 1986) است. آمريكاييها به ماركوس كمك كردند تا بتواند در راس امور در فيليپين قرار گيرد. وي در دوران رياست جمهورياش با كمك همسرش ميلياردها دلار را به آمريكا منتقل كرد. دولت رئيسجمهوري اسبق فيليپين بعدها به انجام اقدامهاي غيرقانوني متهم شد و در سال 1986 دادگاه آمريكا در منهتن ماركوس، همسرش و 60 تن از نزديكان وي را به هاوايي تبعيد كرد.
آگوستو پينوشه، ديكتاتور شيلي (1915 – 2006) كه رژيم وي توسط آمريكاييها و با هدف تامين منافع واشنگتن حمايت ميشد، بعدها به ارتكاب چندين فقره جرم محكوم شد. در دادگاه رسيدگي به پرونده اين ديكتاتور شيلي وي به فساد مالي متهم شد.
نمونهي ديگر مربوط به صدام، ديكتاتور سابق عراق (1937- 2006) است. اين پنجمين رئيسجمهوري عراق كه در اوايل دوران حكمراني از حمايت نظامي و مالي آمريكا برخوردار بود، بعدها توسط آمريكا مورد حمله قرار گرفت. آمريكاييها سلاحهاي شيميايي مرگباري را در ازاي استفاده از منابع طبيعي عراق در اختيار صدام قرار داده بودند. سلاحهاي شيميايي بعدها توسط عراق در جنگهاي مختلف به كار گرفته شد اما همين سلاحها به بهانهاي براي آمريكا جهت حمله به اين كشور خاورميانه تبديل شد. نقشه آمريكا موفقيتآميز بود و رژيم صدام نهايتا كنار سرنگون شد.
نمونههاي ديگر از سياست آمريكا براي سوءاستفاده از منابع كشورهاي مختلف شامل اسلوبودان ميلوسويچ، رئيسجمهوري سابق صربستان (1941 – 2006)، نيكولا چايچيسكو، رئيسجمهوري سابق روماني، موسوليني، سياستمدار ايتاليايي (1883- 1945)، هايلاسلاسي، امپراطور سابق اتيوپي (1892- 1975) و آدلف هيتلر، رهبر آلمانهاي نازي (1889- 1945) هستند.
بسياري از ديكتاتورهاي جهان عرب كه پيشتر مورد حمايت واشنگتن بودند، به تازگي با حمايت آمريكاييها سركوب شدند. اين ديكتاتورها همانند بسياري از مواردي كه در بالا ذكر شد، زماني كنار گذاشته شدند كه ديگر هيچ اهميتي براي منافع آمريكا نداشتهاند.
بهار عربي در بسياري از كشورهاي منطقه باعث شد حكومت بسياري از سران عرب نظير حسني مبارك، رئيسجمهوري مصر، زينالعابدين بن علي رهبر تونس، علي عبدالله صالح رئيس جمهوري سابق مصر و معمر قذافي، ديكتاتور ليبيايي سقوط كند.
حسني مبارك كه در دوران رياستجمهوري خود از سوي آمريكا مورد حمايت قرار داشت، پس از انقلاب بزرگي كه در مصر شكل گرفت، در 11 فوريه سال 2011 مجبور به كنارهگيري از سمتش شد. كنارهگيري وي در حالي صورت گرفت كه داراييهاي شخصياش حدود 40 تا 70 ميليارد دلار برآورد شد.
بن علي نيز يكي ديگر از رهبران كشورهاي عربي بود كه در نتيجه انقلاب در تونس در 14 ژانويه سال 2011 مجبور به گريز از كشورش شد. بن علي در دوران حضورش در راس قدرت در تونس از حمايت آمريكا برخوردار بود اما با گذشت 23 سال از حكومت وي وقتي بخت با وي يار نبود، آمريكا هيچ كمكي به وي نكرد و او مجبور به فرار از كشورش به عربستان شد. اين در حالي است كه اتهامهاي بسياري از جمله قاچاق مواد مخدر و پولشويي عليه اين رهبر سابق تونس مطرح شده است.
علي عبدالله صالح نيز كه پيشتر از سوي واشنگتن مورد حمايت قرار داشت، مجبور به كنارهگيري شد. در دوران ناآرامي در يمن وي هم از سوي آمريكا و هم از سوي انگليس مورد انتقاد قرار گرفت. حاميان و همپيمانان سابق دولت علي عبدالله صالح از وي خواستند كه از سمتش كنارهگيري كند و اين رهبر يمني را به آسيب رساندن به غيرنظاميان متهم كردند. رئيسجمهوري سابق يمن تحت تاثير فشارهاي داخلي و خارجي پس از كسب مصونيت قضايي از سمت خود كنارهگيري كرد.
اين احتمال وجود دارد كه كشور عربي بعدي كه مورد هدف سياستهاي دوگانه آمريكا قرار خواهد گرفت، كشوري با منابع نفتي عظيم باشد. اقتصاد جهاني و اقتصاد آمريكا به طور خاص به شدت تحت تاثير نفت قرار دارد و آمريكا به عنوان بزرگترين واردكننده طلاي سياه جهان همواره به دنبال دستيابي به منابع طبيعي ساير كشورهاي جهان بوده است. واشنگتن در دستيابي به اين منابع طبيعي همواره از يك سياست خاص پيروي كرده است: حمايت از رژيمهاي خودكامه و قطع حمايت به محض دستيابي به اهداف.
تظاهرات عليه ديكتاتورهايي كه پيشتر مورد حمايت آمريكاييها بودند، در بسياري از كشورهاي عربي آغاز شده و ناامني و بيثباتي را با خود به همراه داشته است.
اگر نگاهي به كتابهاي تاريخي بياندازيم، نمونههاي بسياري از خيانتكاري آمريكا قابل مشاهده است. مانوئل نوريگا، رئيسجمهوري اسبق پاناما كه در اصل به عنوان يك جاسوس سازمان اطلاعات مركزي آمريكا(سيا) مشغول به كار بود، بعدها از سوي واشنگتن به قاچاق مواد مخدر متهم شد و در حال حاضر در حال سپري كردن دوره محكوميت 20 سالهاش در زنداني در پاناما است.
يك نمونه ديگر، فرديناند ماركوس، رئيسجمهوري اسبق فيليپين (1965- 1986) است. آمريكاييها به ماركوس كمك كردند تا بتواند در راس امور در فيليپين قرار گيرد. وي در دوران رياست جمهورياش با كمك همسرش ميلياردها دلار را به آمريكا منتقل كرد. دولت رئيسجمهوري اسبق فيليپين بعدها به انجام اقدامهاي غيرقانوني متهم شد و در سال 1986 دادگاه آمريكا در منهتن ماركوس، همسرش و 60 تن از نزديكان وي را به هاوايي تبعيد كرد.
آگوستو پينوشه، ديكتاتور شيلي (1915 – 2006) كه رژيم وي توسط آمريكاييها و با هدف تامين منافع واشنگتن حمايت ميشد، بعدها به ارتكاب چندين فقره جرم محكوم شد. در دادگاه رسيدگي به پرونده اين ديكتاتور شيلي وي به فساد مالي متهم شد.
نمونهي ديگر مربوط به صدام، ديكتاتور سابق عراق (1937- 2006) است. اين پنجمين رئيسجمهوري عراق كه در اوايل دوران حكمراني از حمايت نظامي و مالي آمريكا برخوردار بود، بعدها توسط آمريكا مورد حمله قرار گرفت. آمريكاييها سلاحهاي شيميايي مرگباري را در ازاي استفاده از منابع طبيعي عراق در اختيار صدام قرار داده بودند. سلاحهاي شيميايي بعدها توسط عراق در جنگهاي مختلف به كار گرفته شد اما همين سلاحها به بهانهاي براي آمريكا جهت حمله به اين كشور خاورميانه تبديل شد. نقشه آمريكا موفقيتآميز بود و رژيم صدام نهايتا كنار سرنگون شد.
نمونههاي ديگر از سياست آمريكا براي سوءاستفاده از منابع كشورهاي مختلف شامل اسلوبودان ميلوسويچ، رئيسجمهوري سابق صربستان (1941 – 2006)، نيكولا چايچيسكو، رئيسجمهوري سابق روماني، موسوليني، سياستمدار ايتاليايي (1883- 1945)، هايلاسلاسي، امپراطور سابق اتيوپي (1892- 1975) و آدلف هيتلر، رهبر آلمانهاي نازي (1889- 1945) هستند.
بسياري از ديكتاتورهاي جهان عرب كه پيشتر مورد حمايت واشنگتن بودند، به تازگي با حمايت آمريكاييها سركوب شدند. اين ديكتاتورها همانند بسياري از مواردي كه در بالا ذكر شد، زماني كنار گذاشته شدند كه ديگر هيچ اهميتي براي منافع آمريكا نداشتهاند.
بهار عربي در بسياري از كشورهاي منطقه باعث شد حكومت بسياري از سران عرب نظير حسني مبارك، رئيسجمهوري مصر، زينالعابدين بن علي رهبر تونس، علي عبدالله صالح رئيس جمهوري سابق مصر و معمر قذافي، ديكتاتور ليبيايي سقوط كند.
حسني مبارك كه در دوران رياستجمهوري خود از سوي آمريكا مورد حمايت قرار داشت، پس از انقلاب بزرگي كه در مصر شكل گرفت، در 11 فوريه سال 2011 مجبور به كنارهگيري از سمتش شد. كنارهگيري وي در حالي صورت گرفت كه داراييهاي شخصياش حدود 40 تا 70 ميليارد دلار برآورد شد.
بن علي نيز يكي ديگر از رهبران كشورهاي عربي بود كه در نتيجه انقلاب در تونس در 14 ژانويه سال 2011 مجبور به گريز از كشورش شد. بن علي در دوران حضورش در راس قدرت در تونس از حمايت آمريكا برخوردار بود اما با گذشت 23 سال از حكومت وي وقتي بخت با وي يار نبود، آمريكا هيچ كمكي به وي نكرد و او مجبور به فرار از كشورش به عربستان شد. اين در حالي است كه اتهامهاي بسياري از جمله قاچاق مواد مخدر و پولشويي عليه اين رهبر سابق تونس مطرح شده است.
علي عبدالله صالح نيز كه پيشتر از سوي واشنگتن مورد حمايت قرار داشت، مجبور به كنارهگيري شد. در دوران ناآرامي در يمن وي هم از سوي آمريكا و هم از سوي انگليس مورد انتقاد قرار گرفت. حاميان و همپيمانان سابق دولت علي عبدالله صالح از وي خواستند كه از سمتش كنارهگيري كند و اين رهبر يمني را به آسيب رساندن به غيرنظاميان متهم كردند. رئيسجمهوري سابق يمن تحت تاثير فشارهاي داخلي و خارجي پس از كسب مصونيت قضايي از سمت خود كنارهگيري كرد.
اين احتمال وجود دارد كه كشور عربي بعدي كه مورد هدف سياستهاي دوگانه آمريكا قرار خواهد گرفت، كشوري با منابع نفتي عظيم باشد. اقتصاد جهاني و اقتصاد آمريكا به طور خاص به شدت تحت تاثير نفت قرار دارد و آمريكا به عنوان بزرگترين واردكننده طلاي سياه جهان همواره به دنبال دستيابي به منابع طبيعي ساير كشورهاي جهان بوده است. واشنگتن در دستيابي به اين منابع طبيعي همواره از يك سياست خاص پيروي كرده است: حمايت از رژيمهاي خودكامه و قطع حمايت به محض دستيابي به اهداف.