در دنياى معمارى غرب، ليبرالْ معمارى بيداد مي كند و معمارانِ ليبرال، جز روايت "خود" چيز ديگرى ندارند. كه اين خودپرستي ملازم زندگى ليبرالى است. پس آثار ليبرالْ معمارى نيز ياراى رهاشدن از قيد "خودپرستى" را ندارد؛ و صرفا دعوت به "خود" مي كند نه "خالقِ خود" كه خداوند است.

گروه فرهنگی مشرق - "عملِ فقيرِ حقيرِ محتاج به رحمت خدا" محمدرضا بن استاد حسين بنّاء اصفهاني؛ اين جمله اي است كه بر زبان كاشي هاي مسجد شيخ لطف‌الله اصفهان جاري مي شود، پس از آنكه زيبايي مسجد، هر بيننده اي را مسحور مي كند.

محمدرضا و پدرش هر كه هستند، قال و مقال ما براي معرفي آنان نيست؛ اما پرسش اين است كه، چرا با وجود اين همه بناهاي زيباى معمارى ايرانى نام و نشانى از هنرمند و معمار اين آثار نيست، حال آنكه معماران غرب اين همه شهره شهر و آفاقند؟
في المثل در وادى معمارى، به هر كس كه بگويي "لويى كان" (١) آنچنان با آب و تاب از او تعريف مي كند، كه مادر لويى كان از پسرش نكرده باشد! كه ايشان از معماران بنام آمريكا هستند و قوت كارهايش آنقدر هست كه شهرتش هست.



شايد فكر كنيد كه آثار معماري معماران ما، آنقدرها نيست كه شهرتشان را به همراه نياورده، اما همين آقاى لويى كان معمار، سفري به ايران داشته است كه اساتيد معمارى ما، نقل آن را به ما رسانده اند. لويى كان به اصفهان سفر مي كند و هنگامي كه در ميدان نقش جهان براى نخستين بار، با مسجد شيخ لطف الله (٢) روبرو مي شود، بهت زده و حيران به اين مسجد خيره شده و پس از مدتي شروع به گريستن مي كند. همراهان وي، نگران و هراسان علت گريه وي را جويا مي شوند و استاد پاسخ مي دهد كه: من چنين معمارىِ باشكوهي را حتي در رؤياهاى خود نمي ديدم!
يعنى. آنكه لويى كانِ مشهور، مسحور معمارىِ معمارِ نامشهور و گمنام مسجد شيخ لطف الله مي شود. تفاوت اين شهرت در تفاوت ميان معمارِ غربى و معمارِ مسلمان ايرانيست.
در دنياى معمارى غرب، ليبرالْ معمارى بيداد مي كند و معمارانِ ليبرال، جز روايت "خود" چيز ديگرى ندارند. كه اين خودپرستي ملازم زندگى ليبرالى است. پس آثار ليبرالْ معمارى نيز ياراى رهاشدن از قيد "خودپرستى" را ندارد؛ و صرفا دعوت به "خود" مي كند نه "خالقِ خود" كه خداوند است.
در غرب هنرمند خالق اثر است؛ اما اينجا و در ايران اسلامى، هنرمندان خود را واسطه فيض مى دانند، نه خالق. و هنرمند در مقابل وجه خلّاق خداوند، تواضع و خشوع مى كند، گويا كه ديگر خلّاقيتي در ميانه نيست و هر چه هست خَلقي است كه پيش از اين توسط ربّ مُصوِر صورت گرفته؛ كه "هوالمُصّوِر".
هنگامي كه معماران غربى برج هاى غرب را برافراشته مى كنند و سخن از كانسپت آنها مي رانند، چيزي جز حديث نفس هنرمندان بر زبان آثار معمارى جارى نيست. و همين است كه اين برج ها آنقدر سعي در بلندي و تكبر و منيّت دارند. آنجا كه شهرت معماران بيش از ساختمانهايشان است، تكبر معمار در اثر او متجلي مي شود.

بايد دانست كه تا روح معمار مهذّب نشود، اين تكبر همراه اوست و مغرورانه دست به ساخت بناهايي مي‌زند كه در شهر گردنكشي مي‌كنند. في المثل همه شاهد مسابقه اي هستيم كه بلندترين برج دنيا كجاست؟ و يا اثر چه كسي است؟ شيوخ عرب نفت را به دلار تبديل مي‌كنند و با پولش، ميليونها تُن مصالح ساختماني را روي هم انباشت مي كنند، تا دمي هواى نفس خود را هوا كنند و با برافراشتن بلندترين برجهاي دنيا،(برج العرب، برج الخليفه و ابراج البيت) عطش منيّت و درد مطرح كردن خود را فرو بكاهند.
اما اينجا ايران، سرزمين معماريست. كه پروردگار، معمارانش را اينچنين پرورانده كه، معمار بايد دلش آئينه باشد؛ و صفت آينه آن است كه "ءانا الشمس" بگويد، تو مگذار كه اين "ءانا" حجاب "هو" شود.
از همين روست كه هنرمند مسلمان، پاي هنر مقدس خود، لابه لاي اسليمى هاى تافته چون گيسوى يار، به شيدايى دل عشاقش، مي نويسد: "عملِ فقيرِ حقيرِ محتاج به رحمت خدا"!

*ابراهيم ارجمندي


پاورقی:

1- لوئی کان (۱۹۰۱-۱۹۷۴) معمار يهودي استونی-تبار آمریکایی بود كه دو سفر نيز به ايران داشته و طرح بخشي از توسعه محله عباس آباد را انجام داده است. اين تصوير متعلق به لويي كان است:


(٢) مسجد شيخ لطف الله(ساخته شده در سال٩٨١هجري شمسي و ۱۶۰۲میلادی) یکی از مسجدهای زيباي ايراني شهر اصفهان است که در دوران صفویه و به سبك اصفهاني بنا شده‌است. این مسجد داراي سلسله مراتب حركتي بي نظير و شاهکاری از معماری و کاشی‏‌کاری جهان است.
2- تصوير زير مربوط به اين مسجد زيباست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 13
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • soha ۰۰:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    4 0
    عالی بود. بازم از این مطالب بزارید.
  • ۰۸:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    ما توی خیلی چیزامون اینجوری برخور می کنیم. علاوه بر شاخه های مختلف هنر مثل خط، شعر، ادبیات و ... ما در چیزهای دیگر مثل طب، نجوم، فیزیک، شیمی، جغرافیا و ... هم نام آورانی بس عظیم داریم که در سایه ی تدیّن خیلی از خیلی ها جلوتر هستند، اما ما اسم اونا رو هم نشنیدیم...
  • امیر ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    بحث بسیارزیباوپرمحتوائی است.باتشکرازهمه شمازحمت کشان عرصه فرهنگی صمیمانه برایتان آرزوی سلامتی وتوفیق ازدرگاه خداوندمتعال دارم. کاش ذره ای این مسائل دردانشکده هاوکلاسهای معماری وشهرسازی و...جدی گرفته می شد.متاسفانه دریغ ازاین مسائل . تفاله های تمدن متعفن غربی دردانشگاهها نشخوارمی گردد.
  • علیرضا ۰۹:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    عالی تر از این نمیشد.ادامه بدبد
  • حسن ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    اتفاقاً فرق یک جامعه الهی که فرد خودرا در مسیر الله می بیند و یک جامعه لیبرال سرمایه داری که فرد فکر می کند همه کاره است همین است!
  • مهدی ۰۹:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    جناب اقای ابراهيم ارجمندي! بسیار زیبا، مستند و دلنشین بود. این هم هنر شماست که مفاهیمی همچون توحید و فناء فی الله را در عرصه معماری به صورت کاربردی دنبال کرده و قلمی نموده اید.
  • ۰۹:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    آفرین
  • ۱۰:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    وقتي نمونه معماري مسجد شيخ لطف الله هست....وقتي مسجد گوهر شاد هست...وقتي ايسن هم بناي زيبا و دل انگير هست چرا بايد مدارس ما و دانشگاههاي ما و ساختمانهاي اداري و بانكهاي ما اينقدر زشت و بيروح و در تضاد با روحيات ما طراحي شوند؟مگر پول خرج اين بناهاي زشت نمي شود؟ چرا معماري اصيل ما كه ريشه در فطرت ما دارد بكار گرفته نمي شود.... خدا شاهد است هر كس دو ركعت نماز صبح در مسجد گوهر شاد به جا بياورد ممكن نيست همه عمر طعم آن را فراموش كند....منكر نيستم كهخ وجود مبارك امام رضا باعث اين بر كت است اما خود معماري مسجد مي تواند همه جا ياد آوري همان خاطره جوار امام رضا داشته باشد.... متاسفانه ما خيلي از خود بيخود شده ايم و هويت فرهنگي مان به تاراج رفته است...
  • حمیده ۱۰:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    1 0
    مرسی، جالب و به موقع بود.
  • سعید ۱۰:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    0 0
    نگاه ظریف شما دراین مورد درخور تحسین است کاش این فرهنگ غلط غاز بودن مرغ همسایه در کشور ما رخنه نکرده بود. روح این معمار عارف ایرانی قرین رحمت الهی باشدانشاا..
  • ۱۰:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    0 0
    مطالب معماریتون عالیه جای تقدیر داره! چرا یه صفحه براش راه نمیندازین؟
  • مهدی ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    0 0
    جناب اقای ابراهيم ارجمندي! بسیار زیبا، مستند و دلنشین بود. این هم هنر شماست که مفاهیمی همچون توحید و فناء فی الله را در عرصه معماری به صورت کاربردی دنبال کرده و قلمی نموده اید.
  • يك معمار ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۲
    0 0
    قلم بسيار دلنشيني داريد لذت بردم از اين مطلب اميدوارم فهم اين بحث ها باشه و بيشتر توي رسانه ها از اين دست مطالب ببينيم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس