به گزارش مشرق به نقل از فارس ، احمد توکلی در مورد تاسیس روزنامه رسالت گفت ، ما تنگ نظری و تبانیها را تجربه کرده بودیم؛ من آن زمان وزیر کار بودم به من حمله میکردند و خانه کارگر علیه من مطلب مینوشت و از روزنامه جمهوری اسلامی علیه من استفاده میکردند ولی پاسخ وزیر کار را نمیزدند. من هم به آقای هاشمی رفسنجانی متوسل میشدم؛ با وساطت آقای هاشمی منتشر میشد. آقای هاشمی در آن زمان نسبت به بقیه خیلی بهتر بود. یعنی قدر نیروها را میشناخت و با فشار وی مثلا بعد از 3 روز روزنامه تسلیم میشد و پاسخ وزیر کار را چاپ میکرد. در فضای تنگنظرانه آن زمان که 4-5 روزنامه بیشتر نبود و همه طرفدار مهندس موسوی بودند، ما به دنبال انتشار روزنامه رسالت رفتیم.
شما در روزنامه رسالت یک سری سرمقاله داشتید که در آن دوران خیلی سرو صدا کرد.در مورد آنها هم توضیح بدهید؟
توکلی: در حوالی سال 65 دولت موسوی لایحه متمم بودجهای به مجلس داد که مهر سرّی روی آن زده بود که من سرمقالهای با عنوان لایحه سرّی نوشتم و در این سرمقاله به مردم هشدار دادم که دولت چنین کاری کرده است. در حالی که ما چیزی به عنوان لایحه سرّی نداریم؛ جلسه رسمی غیرعلنی داریم ولی لایحه سرّی نداریم. چرا که لایحه باید آشکار باشد و نمیتوان به آن مهر سرّی زد و بعد هم به مردم اعلام کردم که قصد دولت این است که هزار و 100 میلیارد تومان از بودجهاش را با چاپ اسکناس تامین کند و این تورم زاست و به اقتصاد ضربه میزند. در آن زمان 137 نماینده که از اکثریت جناح چپ مجلس بودند، علیه من بیانیه دادند و آقای عطاءالله مهاجرانی که آن زمان معاون نخست وزیر بود از نویسنده که من بودم شکایت کرد؛ البته من هم کتاب قانون را زیر بغل میزدم و به جلسات بازپرسی میرفتم. بعد از چند بار بازپرسی، بازپرس از من پرسید: جریان چیست آقای موسوی اردبیلی هر روز این پرونده را تعقیب میکند و نمایندگان مجلس و دولت هم علیه تو اعلام جرم کردند و من هم گفتم قصه چیست. و بعد هم قرار منع تعقیب مرا صادر کرد. این بازپرس بعدش به من گفت که مهاجرانی وقتی که آمد تا قرار را به وی ابلاغ کند از من پرسید که آیا به قرار اعتراض کنم؟ که من در پاسخ به وی گفتم این توکلی که من دیدم قدرت دفاع از خودش را دارد و نتیجه نمی گیرید.
شما در روزنامه رسالت یک سری سرمقاله داشتید که در آن دوران خیلی سرو صدا کرد.در مورد آنها هم توضیح بدهید؟
توکلی: در حوالی سال 65 دولت موسوی لایحه متمم بودجهای به مجلس داد که مهر سرّی روی آن زده بود که من سرمقالهای با عنوان لایحه سرّی نوشتم و در این سرمقاله به مردم هشدار دادم که دولت چنین کاری کرده است. در حالی که ما چیزی به عنوان لایحه سرّی نداریم؛ جلسه رسمی غیرعلنی داریم ولی لایحه سرّی نداریم. چرا که لایحه باید آشکار باشد و نمیتوان به آن مهر سرّی زد و بعد هم به مردم اعلام کردم که قصد دولت این است که هزار و 100 میلیارد تومان از بودجهاش را با چاپ اسکناس تامین کند و این تورم زاست و به اقتصاد ضربه میزند. در آن زمان 137 نماینده که از اکثریت جناح چپ مجلس بودند، علیه من بیانیه دادند و آقای عطاءالله مهاجرانی که آن زمان معاون نخست وزیر بود از نویسنده که من بودم شکایت کرد؛ البته من هم کتاب قانون را زیر بغل میزدم و به جلسات بازپرسی میرفتم. بعد از چند بار بازپرسی، بازپرس از من پرسید: جریان چیست آقای موسوی اردبیلی هر روز این پرونده را تعقیب میکند و نمایندگان مجلس و دولت هم علیه تو اعلام جرم کردند و من هم گفتم قصه چیست. و بعد هم قرار منع تعقیب مرا صادر کرد. این بازپرس بعدش به من گفت که مهاجرانی وقتی که آمد تا قرار را به وی ابلاغ کند از من پرسید که آیا به قرار اعتراض کنم؟ که من در پاسخ به وی گفتم این توکلی که من دیدم قدرت دفاع از خودش را دارد و نتیجه نمی گیرید.