به گزارش خبرنگار مشرق ، حسین قدیانی در وبلا گ خود قطعه 26 نوشت : اوایل هفته در تهران بارانی آمد که سبب
پاره ای مشکلات شد، اما گمانم بدتر از «مشکلات مادی»، «معضلات معنوی» است.
آنجا که خدا با قطرات باران بهاری، سر و صورت ما بندگانش را ناز کرد، بی
آنکه من و تو، شکر این نوازش را در حد نمازی، راز و نیازی، نیایشی، چند خطی
از قرآن، چند سطری از مفاتیح، به جا آوریم. راستی که چقدر ناسپاسی است،
فلان ایستگاه آب گرفته مترو را ببینیم، اما نیم نگاهی به ذخیره قشنگ آب در
سد کرج نیاندازیم. لابد از پس این باران بهاری، فکر خشکی ایام تابستان
نیستیم، که سجده نمی کنیم خدا را به خاطر این همه نزولات آسمانی.
نه رفیق!
من به تو کار ندارم. خودم را می گویم. باران به این قشنگی آمد و بهار را،
بهاری تر از همیشه کرد، رعد و برق زد و رنگین کمان آورد و نسیم داشت و
طراوت و تازگی، من اما غفلت کردم و یک بار نگفتم: شکرت خدایا. من این
نگفتم، لیکن بدتر از من بودند کسانی. کسانی که حتی به باران هم «حزبی» نگاه
می کنند. ارگان فلان نهاد، شهرداری را در قامت یک سوپراستار، بالا می برد
که مدیریت بحرانش اگر نبود، تهران را آب می برد!! این، همان قدر بلوف است
که ارگان بهمان نهاد، شهرداری را یک سر به باد ناسزا گرفت و گفت: تهران را
آب برد!! حیف و صدافسوس و آه که ورای باران بهاری، به جای شکر به درگاه
خدا، باز هم یقه همدیگر را می گیریم.
مردم اما با چشمان خود دیدند که در تهران چه گذشت. آنچه عیان بود، چه حاجت به بیان؟! اصلا نیازی به این همه افراط و تفریط و سیاسی بازی و دغل نیست. حتما شماری از معابر پایتخت دچار آب گرفتگی شد. قطعا آب جوی برخی از خیابان های تهران روانه راه مردم شد و مشکلاتی به وجود آورد. ترافیک چند برابر شد جاهایی. یک خط مترو بسته شد و تعدادی ایستگاه، موقتا تعطیل. من نمی دانم به شهرداری متاثر از این باران بهاری، چه نمره ای باید داد، اما نه این مدیریت، آنقدر خوب بود که «همشهری» نوشت و نه آنقدر بد که «ایران» گزارش داد. «اگر قالیباف نبود، تهران را سیل می برد» و «چون شهرداری درست کار نکرد، تهران را سیل برد»، اولی «غلو» و دومی «دروغ» است. کور نیست چشم مردم که این همه بعضا ساده فرض شان می کنیم.
اگر ارگان دولت، این همه دلش به حال مردم تهران می سوزد، چرا آن زمان که همین دولت، گاهی دیر و با تاخیر، تسهیلات مستلزم برخی خدمات را به شهرداری نمی دهد، فقط در حد یک خط، انتقادی از دولت نمی کند؟! آیا دل «ایران» در گروی مردم تهران است یا دولت؟! از آن سو، «همشهری» نیز بهتر است واقع گرایی را به سوء استفاده از باران، جهت برخی مجیزگویی ها ترجیح دهد. اگر مجیزی لازم است، جز برای خدای بی مثال نباید خرجش کرد که بهار را همراه باران آفرید. طوری عده ای تیتر می زنند که انگار باید هر از گاهی یادشان آورد که شهرداری و دولت، نه دشمن هم، بلکه ۲ نهاد خدماتی از نهادهای همین نظام اند. بیرون از دایره نظام، نه دولت، دولت است و نه شهرداری، شهرداری. خدمت، خالصانه اگر نباشد، مردم می فهمند. «تیتر درشت» چیزی را عوض نمی کند! بالطبع هم شهرداری دارد کار می کند و هم دولت، اما نه دولت، آنقدر بد است که «همشهری» می گوید، نه شهرداری آنقدر بد است که «ایران» می نویسد.
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
گاهی دوستی ارگان فلان و بهمان نهاد با نهاد مربوطه، در حکم «دوستی خاله خرسه» است. کم نبوده که مردم، تیتر یک «همشهری» را ببینند و متلکی بار «شهرداری» نکنند! کم نبوده که مردم، تیتر یک «ایران» را ببینند و متلکی بار «دولت» نکنند! من اگر به جای آقایان احمدی نژاد و قالیباف بودم، -لااقل برای آینده سیاسی خودم!- قبل از هر کار، ابتکار می کردم و با شجاعت، علاوه بر کوچک کردن رسانه های مثلا حامی، بخش مهمی از هزینه نجومی این ۲ ارگان را صرف امور خدماتی ارباب رجوع نهادم می کردم. اگر تیتر یک «همشهری» برای آن عابر پیاده تهرانی که در آب بیرون آمده از جوی خیابان آزادی گیر کرده، «پل» می شود، حتما تیتر یک «ایران» هم برای آن جوان تحصیل کرده بیکار ملایری، «شغل» خواهد شد!! به این اعتبار، چیزهای دیگری هم اضافه کنم، حتما نتیجه می گیرم که «همشهری» و «ایران» بعضا دارند به دولت و شهرداری ظلم می کنند. کم نبوده که صفرا بیافزاید سرکنگبین.