به گزارش مشرق، محمد ایمانی در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان نوشت:
۱- جنگ! چه واژه پرمهابتی! ناامنی و نابودی آبادیها و انسانها. جنگ ناخوشایند است، مخصوصا وقتی تحمیل است و نه انتخاب. ملت ما تازه انقلاب را به پیروزی رسانده و هنوز گرفتار میراث شوم حکومت ۱۵۰ ساله قجرها و پهلویها بود که با صدای مهیب توپ و تانک و بمباران دشمن غافلگیر شد. ارتش صدام مثل لشکر مغول از مرزها گذشته بود و یکییکی، شهرهای مرزی را وحشیانه تسخیر میکرد. چه قدر مهیب! چه غم بزرگی بر سر کشور تاخته بود؛ اما... خداوند ارادهای دیگر داشت. «فَعَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ یَجْعَلَ الله فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا. چهبسا چیزی برای شما ناگوار است و حال آنکه خداوند در آن خیر بسیار قرار داده است».
۲- میان جنگطلبی یا صلح، ترجیح با صلح است. اما میان دفاع یا تسلیم چه؟ یقینا دفاع، بازدارنده و شرافتمندانه است؛ و تسلیم، مایه ننگ و خسارت مضاعف. آنها که از دفاع در برابر دشمن شانه خالی کنند یا نسخه کوتاه آمدن بپیچند، باید هزینههای چند ده برابری را به جان بخرند، به هیچ چیز نرسند و ضمنا، دشمن بر سرشان بتازد. علی علیهالسلام در خطبه ۲۷ درباره کرامت جهاد فرمود «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهًًْ فَتَحَهُ الله لِخَاصَهًْ أَوْلِیَائِهِ... اما بعد؛ جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای خواصّ دوستان خود گشوده، و آن، لباس پرهیزکاری و زره محکم خداوندی و سپر استوار اوست. پس هر کس آن را واگذاشته و رویگردان شود، خداوند جامه ذلّت و ردای بلا بر او بپوشاند و بر اثر این حقارت، زبون و بیچاره شود، و به بیخردی و بیچارگی گرفتار گردد و از عدل و انصاف محروم شود». حضرت سپس خطاب به یاران ناهمراه فرمود «تَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّی شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ. شما مسئولیت را به یکدیگر حواله نمودید و همدیگر را خوار ساختید تا اینکه از هر طرف اموال شما غارت گردید و دیار شما از تصرّفتان بیرون رفت... أَفْسَدْتُمْ عَلَیَّ رَأْیِی بِالْعِصْیَانِ وَ الْخِذْلَانِ. شما به سبب نافرمانی و خوار کردن، رأی و تدبیرم را تباه ساختید... من هنوز به بیستسالگی نرسیده بودم که آماده جنگ شدم و اکنون زیاده از شصت سال از عمرم میگذرد. وَ لَکِنْ لَا رَأْیَ لِمَنْ لَا یُطَاعُ. اما رأی و تدبیری نیست، برای کسی که فرمانش را نبرند».
۳- اعلام جنگ و صلح، با ولیّ خدا و امام و رهبر جامعه است. و هر تصمیم او را باید از صمیم قلب به جان خرید: رسول خدا(ص) در صلح حدیبیه و مقابل اردوگاه ابوسفیان باشد، یا امیر مومنان و امام حسن (علیهماالسلام) مقابل پسر ابوسفیان. اما چرا نتیجه صلح اول با دو صلح دیگر بسیار متفاوت است؛ در حالی که هر سه توسط معصوم امضا شده و مصلحتاندیشانهترین تصمیم بوده است؟ تفاوت را باید در تفاوت رفتار یاران جست و جو کرد. در ماجرای صلح حدیبیه با وجود اینکه کاروان همراه پیامبر (ص) فاقد تدارکات لازم برای جنگ بودند، با رسول خدا پیمان تبعیت و ایستادگی بستند. «لَقَدْ رَضِیَ الله عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهًْ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَهًْ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا وَمَغَانِمَ کَثِیرَهًًْ یَأْخُذُونَهَا وَکَانَ الله عَزِیزًا حَکِیمًا». این پیمان تبعیت و ایستادگی تا پای جان کجا؛ و فریب جبهه دشمن را خوردن یا دنیاطلبی کردن و وسط جنگ، پرچم سازش را بالا بردن کجا!؟
۴- دفاع مقدس ما با همه تلخیها و سختیهایش، یک مدل موفق و نسخه کارگشا در ابعاد مختلف است. مهمترین راز پیروزی در این جنگ جهانی نابرابر -پس از دو قرن شکست و تحقیر در دیگر جنگهای تحمیلی- تبعیت موثر مردم و نخبگان از فرماندهی حضرت امام خمینی(ره) بود. هدف طراحان جهانی جنگ، ریشهکنی انقلاب اسلامی و تجزیه ایران بود اما انقلاب اسلامی به برکت رهبری امام و همراهی توده مردم، ماند و در منطقه شاخ و برگ گستراند؛ در حالی که رژیم صدام نابود و آمریکا گرفتار مذّلتی بیسابقه در منطقه شد. از متن دفاع مقدس صدها نظریه و دکترین در حوزههای تخصصی مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فنی قابل استخراج است اما مقدم بر همه اینها، «یک واقعیت تابناک و غیر قابل انکار» است. موفقیتی است که در شرایط ناموازنه قدرت و در ضعیفترین شرایط ما اتفاق افتاده و بنابراین قابل تکرار است. به ویژه اینکه ما امروز به نسبت چهل سال قبل، دهها برابر قدرتمندتر شدهایم و در مقابل، دشمن به مراتب ناتوانتر از آن روز است.
۵- دفاع مقدس، ارکان قدرت کشور ما را ورزیده و آبدیده کرد. ما ناچار از بسیج اجتماعی و کشف انبوه ظرفیتهای پنهانی شدیم که اگر عداوت دشمن نبود، شاید تا پنجاه سال دیگر هم متوجه این ظرفیتها و خلاقیتها نمیشدیم. جوانهای برومندی، در یک دوره کوتاه، ره صد ساله پیمودند که آن روز یا پشت میز مدرسه و دانشگاه و خبرنگاری، مشق میکردند یا سرِ زمین کشاورزی و کارگاه و کارخانه مشغول کار روزمره بودند. اما حمیّت دفاع مقدس و لبیک به فراخوان امام خمینی، ابتدا از آنها رزمندگانی شجاع و سپس فرماندهانی نابغه و طراح و خطشکن در تراز حسن باقری، احمد متوسلیان، مهدی باکری، حسین خرازی، مهدی زینالدین، حسن طهرانی مقدم و قاسم سلیمانی ساخت. این بسیجگری کم نظیر در طول تاریخ، حاکی از این بود که صبر و مجاهدت انبیا و اولیای الهی (صلوات الله علیهم اجمعین) به ثمر نشسته است.
۶- باغ و بوستان دفاع مقدس با وجود چهل سال فاصله، سال به سال و نو به نو، با طراوتتر و متنوعتر از گذشته میوه داده است. بزرگترین ثمرات این مرکز پرورش استعدادها را در همین یک دهه گذشته در قالب شکستن حصارهای بزرگ تحریم و جنگ همهجانبه دیدیم. تحریم مطلق تسلیحاتی بودیم تا نتوانیم حتی پوکه فشنگ بخریم اما پیشرفتهترین موشکهای دوربرد و نقطه زن را در دنیا ساختیم و بر سر امنترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در عینالاسد کوبیدیم؛ بیآنکه کاری از رادارها و سامانههای پدافندی فوق مدرن آنها برآید. سوخت بیست درصد رآکتور تهران برای تولید رادیو داروی مورد نیاز ۸۵۰ هزار بیمار را که تولید آن کاملا انحصاری بود، تحریم کردند اما دانشمندان مجاهد و گمنامی مثل شهید شهریاری به شکل معجزهآسا همان سوخت را در مدتی کوتاه تولید کردند. دشمن تا دید نیاز به واردات بنزین داریم، راه واردات ما را مسدود کرد، مهندسان غیور و مومن قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) همت به خرج دادند و ضمن ساخت پالایشگاه عظیم «ستاره خلیجفارس»، کشور را در تولید بنزین به مرز خودکفایی و حتی صادرات و ارزآوری رساندند. و... حکایت شرکتهای دانشبنیان، داستان امیدبخش دیگری است که اهل فن باید روایت کند. ما در معرض سختترین تحریمها بودیم اما روحیه برآمده از دفاع مقدس، موجب جهش و پیشرفت و خودکفایی ما شد.
۷- تکلیفگرایی و اهتمام به برداشتن بار بر زمین مانده، رزمندگان و فرماندهان ما را چنان رشد داد که همهجانبهنگر و دارای شخصیت چند بعدی باشند. نمونه روشن، سردار شهیدسلیمانی که باید در میدان دشوار جنگ تحمیلی جدید در منطقه فرماندهی میکرد و منطقا انتظار دیگری از او نبود. اما او، هم کمک بزرگ دیپلماسی کشور بود و هم کمکهای بزرگی به دولت برای دور زدن تحریمها کرد. اینکه عراق از کشوری متخاصم، تبدیل به متحد راهبردی و شریک بزرگ اقتصادی در حد تجارت ده میلیارد دلاری شد، تصادفی و بدون تدارک نبود. همچنین سفر او به مسکو و اقناع و بسیج دولت روسیه برای اینکه در «جنگ جهانی سوم» -تعبیر غربیها از جنگ سوریه- در کنار جبهه مقاومت بجنگد، در تاریخ معاصر بیسابقه است. او در عین حال به کمک دولت عراق رفت و بدون سلاح و صرفا با استفاده از طرفیت مذاکره، آتش فتنه بزرگ آمریکا و اسرائیل در کردستان عراق را خاموش کرد. اینها دانستههای عمومی ماست؛ اما به تعبیر رهبر انقلاب «شهید سلیمانی عزیز ما خب در عرصه دیپلماسی و بین المللی و مانند اینها، در منطقه یک فعّالیّت شگفتآوری داشت؛ یعنی واقعاً هنوز دوستان و برادران مؤمن و ملّت عزیز ایران از گستره کار شهید سلیمانی مطّلع نیستند؛ از یک چیزهایی که مثلاً در فلان جبهه حضور داشته، آگاهند؛ ریزهکاریهای کار او خیلی بیش از این حرفها است که حالا شاید ان شاءالله در آینده این ریزهکاری ها بتدریج آشکار بشود». سردار سلیمانی، عمق استراتژیک ما را تا مسکو و کنار دریای مدیترانه و تنگه بابالمندب برد. او نشان داد که مجال ما میتواند بر مبنای احترام متقابل و منافع مشترک کشورها تا کدام دور دستها گسترده شود و تحریم دشمن را تحقیر کند. این را سخنان سفیری مقایسه کنید که آدرس صادرات لوازم آرایشی به ایران را به تجار فلان کشور میداد، یا آن سفیر دوم و سومی که...؛ بماند!
۸- عملکرد رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس، چه چهل سال قبل و چه در مقابله با جنگ نیابتی دشمن در منطقه، انتظارات مردم از مسئولان را به درستی بالا برده است. آنها در میدان واقعیت، ثمره نترسیدن و تدبیر و ابتکار و تواضع و خدمتگزاری و جانفشانی و خطرپذیری و بیتعلقی به دنیا و ایمان به غیب را نشان دادند. نشان دادند که با این روحیات میشود معجزه کرد و کارهای محالنما را انجام داد. مردم، ضمنا عبرت آموختهاند که مدیران بیباور به این روحیات، چه قدر خسارت به بار میآورند. تجربه شد که انفعال در برابر تحرکات دشمن، غلطترین کارهاست.
۹- جنگ ما را مجبور کرد ورزیده و قدرتمند شویم. جهشی که محتمل بود ظرف چند ده سال رخ بدهد، به برکت مسئولیتشناسی در دفاع مقدس اتفاق افتاد. خوابزده بودیم و جنگ هوشیارمان کرد. ضعیف و فشل و منفعل بودیم و جنگ ما را واداشت تا هوشیار و برنامهریز شویم و به خط دشمن بزنیم. جنگ همچنان در ابعادی دیگر ادامه دارد. میتوان تهدیدها را تبدیل به فرصتهای پیشرفت و پیروزی کرد؛ مشروط بر اینکه خود را از عطر و بوی همیشه جاری جهاد و شهادت محروم نسازیم. این گفتمان، سرشار از طراوت و امید و همت و تدبیر است. اگر نشاط کار و بنبستشکنی میخواهیم؛ بسم الله. بشارت مجاهدان و شهیدان را بشنویم: «فَرِحینَ بِما آتاهُمُ الله مِن فَضلِهِ وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یَحزَنونَ». و «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا الله ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهًًْ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَ أَبشِروا بِالجَنَّهًًْ الَّتی کُنتُم توعَدونَ».
۱۰- شیشه عطر پنهان در جان حاج قاسم و همرزمانش، به سنگ خباثت دشمن شکست. اما خدا میداند این عطر جاری شهادت، چند ده هزار جوان غیرتمند را برای شکستن شیشه عمر استکبار بیقرار کرده و به تکاپو در آورده است؛
و «ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهًْ».