به گزارش خبرنگار اقتصادی مشرق ،تورم از جمله مهمترین شاخصهای کلان اقتصادی است
که در ماههای پایانی سال 90 نرخ آن افزایش یافت و بیش از 20 درصد شد.
تورم در ادبیات اقتصادی ناشی از عوامل زیادی همچون تورم ناشی از نقدینگی (ماهیت پولی)، تورم ساختاری، تورم انتظاری، تورم وارداتی، تورم ناشی از فشار تقاضا، تورم ناشی از فشار هزینه (کاهش عرضه) و ... میباشد. در ماههای پایانی سال گذشته التهابهای بازار ارز و طلا از یکسو، اثرات غیرمستقیم اعمال تحریمهای بانکی از سوی دیگر، آشکار شدن اثرات هدفمند شدن فاز اول یارانهها بر قیمت تولیدات، شکلگیری انتظارهای تورمی و ... موجب افزایش نرخ تورم گردید.
در سال 91 با توجه به ادامهی تحریمهای نفتی از یکسو و اعمال تحریمهای بانکی از سوی دیگر، همچنین اجرای احتمالی نامناسب فاز دوم هدفمند شدن یارانهها، در کنار بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی، در صورت عدم استفاده از سیاستهای ضدتورمی افزایش شتاب تورم دور از انتظار نخواهد بود.
تنظیم بهینهی نرخ تورم در کنار رونق بخشیدن به تولید داخلی و خروج از دام تورم رکودی، مستلزم طراحی و تدوین سیاستهای افزایش بهرهوری میباشند. هدایت، حذف و بیاثر سازی انتظارهای تورمی و دادن علامتهای مثبت اقتصادی در کنار پرهیز از شتابزدگی در اعمال سیاستهای پولی، مالی، ارزی، تجاری و مالیاتی میتواند زمینهی افزایش تولید در کنار مهار تورم را به همراه داشته باشد.
در کنار عوامل مقطعی مطرح شده مؤثر در شکلگیری تورم موجود، اثر درآمدهای نفتی بر افزایش پایهی پولی در طول 5 سال گذشته را میتوان به عنوان یک عامل ساختاری در این حوزه مطرح کرد. به عبارت دیگر در طول 5 سال گذشته، نزدیک به 400 میلیارد دلار از راه تبدیل دلار به پول داخلی، به پولهای پر قدرتی تبدیل شده است که از راه افزایش 4 تا 5 برابری آن در ضریب نقدینگی، میزان نقدینگی 4 تا 5 برابر شده بدون این که تولید در نسبت آن با افزایش محسوسی مواجه شده باشد.
عامل دیگر در افزایش نقدینگی، تورم و عدم جهتدهی آن به سوی تولید، بدهی بانکها به بانک مرکزی میباشد که در کنار عدم فضای کسب و کار مناسب، موجب شکلگیری موج جدی تورمی شده است.
راهکارهای کاهش و مهار تورم ناشی از این 2 عامل میتواند به صورت جداسازی حسابهای بانک مرکزی از درآمدهای ارزی صورت پذیرد. این امر از راه طراحی و ایجاد یک صندوق و ثابت نگاه داشتن پول ملی امکانپذیر است. از سوی دیگر هدایت نقدینگی از راه مدیریت هوشمندانهی آن به سمت تمامی بازارها از راه افزایش و جذاب کردن بازدهی در حوزههای مختلف، با اعمال سیاستهای چند وجهی امکانپذیر میباشد.
چالش تحریمها و تهدیدهای اعلامی
بروز انواع تهدیدها و تحریمها برضد جمهوری اسلامی ایران در سالهای بعد از انقلاب همواره از سوی نظام سلطه مورد توجه بوده اما در سالهای اخیر و به ویژه پس از مطرح شدن مسألهی انرژی هستهای، وجه اقتصادی تحریمها افزایش یافته است.
بروز شدت تحریمهای نفتی و بانکی در سال 90 و ادامهی این روند در سال 91، از جمله چالشهای اقتصادی ایران، در نحوهی مواجههی اقتصاد ایران با محیط پیرامون میباشد. در این راستا کالبد شکافی اثرات تحریمهای اعمال شدهی بانکی به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر بخشهای مختلف اقتصادی از یکسو و تعیین درجهی ریسکپذیری هر کدام از بخشهای اقتصادی از سوی دیگر، باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
در این خصوص طراحی، تدوین و اجرای بستههای حمایتی از بخشهای تولید با رویکرد امنیت اقتصادی در فضای تهدید با طرح انواع سناریوهای بدبینانه، واقعبینانه و خوشبینانه از سوی نهادهای مربوط، ضروری است. شناسایی نقاط اخلال و استراتژیک نرمافزاری و سختافزاری در فضای اقتصادی کشور، به همراه شناخت متغیرهای آسیبپذیر اقتصادی باید از سوی نهادهای مسؤول دولت و مجلس مورد توجه قرار گیرد.
کارکرد تحریمها و تهدیدهای اقتصادی به گونهای است که ریسک سرمایهگذاری و تولید را افزایش داده، فرآیند تولید را با اخلال مواجه مینماید. با توجه به پتانسیلها و ظرفیتهای موجود در بخشهای اقتصادی ایران به نظر میرسد که بخش کشاورزی و خدمات کمترین آسیب و بخش صنعت و معدن، نفت و گاز بیشترین آسیب را از ناحیهی اعمال تحریمها متحمل شود. در این حالت اعمال سناریوهای مختلف تحریم و تهدید، باید با تنظیم سناریوهای مختلف حمایت از تولید، در قالب بستههای حمایت تولید با رویکرد دور زدن و خنثیسازی تحریمها و تهدیدها همراه شود. همچنین اعمال تحریمهای نفتی با توجه به درجهی شدت و ضعف آن، میتواند موجب افزایش نوسانات قیمت نفت شده، از سوی دیگر منجر به از دست دادن مشتریان فعلی نفت در کوتاه مدت شده و از این رو تعیین جایگزینهای احتمالی خریداران نفتی به عنوان یک چالش جدی باید مورد توجه قرار گیرد.
ادامه دارد .....
تورم در ادبیات اقتصادی ناشی از عوامل زیادی همچون تورم ناشی از نقدینگی (ماهیت پولی)، تورم ساختاری، تورم انتظاری، تورم وارداتی، تورم ناشی از فشار تقاضا، تورم ناشی از فشار هزینه (کاهش عرضه) و ... میباشد. در ماههای پایانی سال گذشته التهابهای بازار ارز و طلا از یکسو، اثرات غیرمستقیم اعمال تحریمهای بانکی از سوی دیگر، آشکار شدن اثرات هدفمند شدن فاز اول یارانهها بر قیمت تولیدات، شکلگیری انتظارهای تورمی و ... موجب افزایش نرخ تورم گردید.
در سال 91 با توجه به ادامهی تحریمهای نفتی از یکسو و اعمال تحریمهای بانکی از سوی دیگر، همچنین اجرای احتمالی نامناسب فاز دوم هدفمند شدن یارانهها، در کنار بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی، در صورت عدم استفاده از سیاستهای ضدتورمی افزایش شتاب تورم دور از انتظار نخواهد بود.
تنظیم بهینهی نرخ تورم در کنار رونق بخشیدن به تولید داخلی و خروج از دام تورم رکودی، مستلزم طراحی و تدوین سیاستهای افزایش بهرهوری میباشند. هدایت، حذف و بیاثر سازی انتظارهای تورمی و دادن علامتهای مثبت اقتصادی در کنار پرهیز از شتابزدگی در اعمال سیاستهای پولی، مالی، ارزی، تجاری و مالیاتی میتواند زمینهی افزایش تولید در کنار مهار تورم را به همراه داشته باشد.
در کنار عوامل مقطعی مطرح شده مؤثر در شکلگیری تورم موجود، اثر درآمدهای نفتی بر افزایش پایهی پولی در طول 5 سال گذشته را میتوان به عنوان یک عامل ساختاری در این حوزه مطرح کرد. به عبارت دیگر در طول 5 سال گذشته، نزدیک به 400 میلیارد دلار از راه تبدیل دلار به پول داخلی، به پولهای پر قدرتی تبدیل شده است که از راه افزایش 4 تا 5 برابری آن در ضریب نقدینگی، میزان نقدینگی 4 تا 5 برابر شده بدون این که تولید در نسبت آن با افزایش محسوسی مواجه شده باشد.
عامل دیگر در افزایش نقدینگی، تورم و عدم جهتدهی آن به سوی تولید، بدهی بانکها به بانک مرکزی میباشد که در کنار عدم فضای کسب و کار مناسب، موجب شکلگیری موج جدی تورمی شده است.
راهکارهای کاهش و مهار تورم ناشی از این 2 عامل میتواند به صورت جداسازی حسابهای بانک مرکزی از درآمدهای ارزی صورت پذیرد. این امر از راه طراحی و ایجاد یک صندوق و ثابت نگاه داشتن پول ملی امکانپذیر است. از سوی دیگر هدایت نقدینگی از راه مدیریت هوشمندانهی آن به سمت تمامی بازارها از راه افزایش و جذاب کردن بازدهی در حوزههای مختلف، با اعمال سیاستهای چند وجهی امکانپذیر میباشد.
چالش تحریمها و تهدیدهای اعلامی
بروز انواع تهدیدها و تحریمها برضد جمهوری اسلامی ایران در سالهای بعد از انقلاب همواره از سوی نظام سلطه مورد توجه بوده اما در سالهای اخیر و به ویژه پس از مطرح شدن مسألهی انرژی هستهای، وجه اقتصادی تحریمها افزایش یافته است.
بروز شدت تحریمهای نفتی و بانکی در سال 90 و ادامهی این روند در سال 91، از جمله چالشهای اقتصادی ایران، در نحوهی مواجههی اقتصاد ایران با محیط پیرامون میباشد. در این راستا کالبد شکافی اثرات تحریمهای اعمال شدهی بانکی به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر بخشهای مختلف اقتصادی از یکسو و تعیین درجهی ریسکپذیری هر کدام از بخشهای اقتصادی از سوی دیگر، باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
در این خصوص طراحی، تدوین و اجرای بستههای حمایتی از بخشهای تولید با رویکرد امنیت اقتصادی در فضای تهدید با طرح انواع سناریوهای بدبینانه، واقعبینانه و خوشبینانه از سوی نهادهای مربوط، ضروری است. شناسایی نقاط اخلال و استراتژیک نرمافزاری و سختافزاری در فضای اقتصادی کشور، به همراه شناخت متغیرهای آسیبپذیر اقتصادی باید از سوی نهادهای مسؤول دولت و مجلس مورد توجه قرار گیرد.
کارکرد تحریمها و تهدیدهای اقتصادی به گونهای است که ریسک سرمایهگذاری و تولید را افزایش داده، فرآیند تولید را با اخلال مواجه مینماید. با توجه به پتانسیلها و ظرفیتهای موجود در بخشهای اقتصادی ایران به نظر میرسد که بخش کشاورزی و خدمات کمترین آسیب و بخش صنعت و معدن، نفت و گاز بیشترین آسیب را از ناحیهی اعمال تحریمها متحمل شود. در این حالت اعمال سناریوهای مختلف تحریم و تهدید، باید با تنظیم سناریوهای مختلف حمایت از تولید، در قالب بستههای حمایت تولید با رویکرد دور زدن و خنثیسازی تحریمها و تهدیدها همراه شود. همچنین اعمال تحریمهای نفتی با توجه به درجهی شدت و ضعف آن، میتواند موجب افزایش نوسانات قیمت نفت شده، از سوی دیگر منجر به از دست دادن مشتریان فعلی نفت در کوتاه مدت شده و از این رو تعیین جایگزینهای احتمالی خریداران نفتی به عنوان یک چالش جدی باید مورد توجه قرار گیرد.
ادامه دارد .....