به گزارش مشرق، مجیدشاکری کارشناس اقتصادی رادیو گفتوگو با اشاره به مفهوم سرگیجه استراتژیک که در نامه وی به رئیس جمهور درباره سیاست خارجی دولت های یازدهم و دوازدهم مطرح شده بود، اظهار داشت: این مفهومی است که بارها و بارها در جلسات با دولت صحبت کردیم.
بیشتر بخوانید:
* در شرایط سرگیجه استراتژیک نمیدانیم چه میخواهیم
وی افزود: سرگیجه استراتژیک یعنی وقتی شما نمیدانید چه میخواهید وقتی یک چارچوب ثابتی ندارید که با آن حرف بزنید و چارچوب خود را براساس گفته طرف مقابل مطرح میکنید، هرگاه که او دیدگاهش را تغییر میدهد، یک شوک جدید به شما میدهد و در سیستم بروکراتیک سه ماه زمان میبرد که شما به یک نتیجه برسید اما او مجددا رفتارش را عوض میکند و شما تازه براساس شوک قبلی سیاست خود را تغییر دادهاید.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: آمریکاییهای بسیار هوشمندانه در رفتارشان با ما شوکهای خود را هر سه ماه یک بار به ما وارد کردند و هر وقت خواستیم متناسب با یک شوک برنامه جدیدی طراحی کنیم و کار ایجابی انجام دهیم کل ساختار قبلی از بین رفته بود. یکی از اصول سرگیجه استراتژیک این است که نمیدانیم چه می خواهیم. وقتی نمیدانیم چه میخواهیم دیگر هیچ مذاکره بد و خوبی معنا ندارد مبنایی وجود ندارد که بگوییم اگر این خواسته محقق نشود ما از میز مذاکره خارج میشویم.
*خلاصه سرگیجه استراتژیک همان جمله «هر نوع توافقی بهتر از توافق نکردن» است
وی با اشاره به نامه برخی نخبگان کشور در دولت یازدهم که با حمایت محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه تهیه شده بود و مضمون آن «هر نوع توافقی بهتر از توافق نکردن است»، گفت: این عبارت خلاصه همان سرگیجه استراتژیک است یعنی دیگر ملاکی برای مذاکره و توافق ندارید. این وضعیت اشکال خطرناکتری دارد و آن این است که طرف مقابل خواستههایش را به شما تحمیل و خواستههای خود را به خواستههای شما تبدیل میکند و شما هم با اصرار تحقق خواستههای او را دنبال میکنید. در همین باره مصادیق بیشماری در رابطه با ایران و اروپا وجود دارد.
* سه پیشنهاد متفاوت اتحادیه اروپا به ایران به فاصله یک هفته بعد از خروج آمریکا از برجام
شاکری گفت: وقتی ترامپ از برجام خارج شد و ایران گفت برجام را حفظ میکنیم، در یکی دو ماه اول یک ترافیک آمد و رفت مسئولان اتحادیه اروپا به ایران را داشتیم و ظرف یک هفته سه پیشنهاد متفاوت از طرف اروپاییها روی میز ایران قرار گرفت که یکی از آنها ارتباط با بانک مرکزی اتحادیه اروپا بود. پیشنهاد دوم کار کردن با بانکهای مرکزی کشورهای اروپایی و پیشنهاد سوم کار کردن با حساب بانک مرکزی ایران در بانکهای مرکزی اروپایی بود. اینها سه جمله است که به لحاظ کلمات مشابه هم هستند اما معنای متفاوت دارد.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه وقتی طرف مقابل جرات میکند سه پینشهاد متفاوت در مدت یک هفته به شما بدهد نشان میدهد که میداند طرف مقابل اطلاع دارد که شما نمیدانید که چه میخواهید و این موضوع خیلی ترسناک است، اظهار داشت: خیلی اوقات اگر شما بدانید چه میخواهید و هسته سخت خواستههایتان چیست متوجه میشوید برای چه چیزهایی نباید مذاکره کنید و برای چه مواردی باید مذاکره کنید.
*سیاست دولت در زمینه مذاکره در این سالها بقاگرایانه بوده و نه توسعهگرایانه
وی ادامه داد: سیاست دولت در زمینه مذاکره در این سالها بقاگرایانه بوده و نه توسعهگرایانه. یعنی میخواستیم زنده بمانیم و ایدهمان این بود که این تحریمها بالاخره میگذرد و در این فاصله زنده بمانم و درخواستهایمان آن مواردی که باعث زنده ماندن میشود را مطرح میکنیم. از طرف رئیس جمهور به طور مکرر این پیام را میشنویم که هدف ما این است که بتوانیم نفتمان را بفروشیم و از پول آن استفاده کنیم. این نگاه بقاگرایانه است و اصلا نگاه توسعهای ندارد. این در حالی است که در ابتدای درس اقتصاد کلان گفته میشود شما محکوم به رشد هستید و اگر به دنبال بقا و حفظ وضع موجود باشید چون دیگر کشورها با رشد خود مزیت رقابتی شما را میگیرند و به همین دلیل شما نابود میشوید.
* برای لغو تحریمها لزوما نباید مذاکره کنیم
شاکری گفت: دولت بارها گفته است که ما هدف ما لغو کامل تحریمهاست و این جمله نه تنها در سطح رئیس جمهور حتی آقای ظریف امروز هم گفت اگر آمریکا به برجام برگردد و تحریمها را لغو کند (فارغ از اینکه آمریکا سردار سلیمانی را ترور کرده است) ما با آمریکا مذاکره میکنیم. این عین جمله آقای ظریف است.
وی با طرح این سوال آیا ما باید برای برای لغو تحریمها مذاکره کنیم؟، افزود: این سوال مهمی است. چینیها بزرگترین شریک تجاری آمریکا در حوزه فناوری هستند اما میدانید در زمان ریاست جمهوری جورج بوش پدر دولت آمریکا دستورالعملی ابلاغ کرد که براساس آن هرنوع همکاری و تجارت در حوزه فناوری با چین ممنوع است. چینی ها هیچوقت دنبال مذاکره با آمریکا برای لغو این دستورالعمل نرفتند بلکه میگوید میخواهید کاسبی کنید وظیفه تو است که این مشکل را حل کنی و آمریکا هم بستر توسعه روابط با چین در حوزه فناوری را برای شرکتهای آمریکایی تسهیل کرده است که این کار کاملا برخلاف دستورالعمل ابلاغی در زمان جورج بوش پدر است.
* رویکرد برجام ایجابی نیست، عدم سلب است
شاکری گفت: شما برجام را بخوانید. برجام میگوید تحریم E1283 را بردارید. یعنی ما رفتیم در چارچوب آنها قرار گرفتیم و آنها هم میگویند شما گفتید آن تحریم را بردار اما نگفتید فلان تحریم را برندار. درواقع موضوع برجام ایجابی نیست، عدم سلب است. یعنی در هیچ جای برجام نگفته است که ما در ایران سرمایهگذاری میکنیم و کار بانکی میکنیم. فقط گفته ما مانع از انجام این کارها نمیشویم.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: ایران میتوانست در مذاکرات برجام عنوان و تاکید کند در متن برجام قید شود که اروپا روزی یک و نیم میلیون بشکه از ایران نفت بخرد و ما هم در مقابل فلان کار را میکنیم. چرا ما این موارد ایجابی را نداشتیم؟
به گفته وی، امروز هم اگر وارد مذاکره شویم باز هم طرف مقابل خواستههایش را به ما قالب خواهد کرد و ما هم خواستههای او را فریاد خواهیم زد.
* نگاه رئیس جمهور واقعبینانه نیست در تجربیات گذشته متوقف شده است
شاکری با بیان اینکه نیاز به یک درک بینالاذهانی در نفرات اول نظام نسبت به واقعیت وجود دارد، گفت: دیدگاه آقای رئیس جمهور واقعبینانه نیست و اینکه چرا واقعبینانه نیست به خیلی مسائل برمیگردد که یکی از آنها سالها تجربه ایشان در حوزههای مختلف است؛ دیگاهی که در کتاب خاطرات ایشان هم وجود دارد در آن زمان متوقف و صُلب شده است و آقای رئیس جمهور آمادگی تغییر این دیدگاه را ندارد.
* اگر از سرگیجه استراتژیک خارج شویم میتوانیم به سرعت از این وضعیت فرساینده اقتصادی عبور کنیم
وی اضافه کرد: بخشهای دیگر نظام هم چون در حوزه اجرایی تجربه ندارند، در شورای سران قوا هم در مقابل رئیس جمهور دستشان بالاست و عملا دادهای برای ارائه ندارد. مهمترین اتفاق این است که یک شناخت نسبت به وضعیت موجود برای سران قوا و مدیران ارشد کشور بهوجود بیاید. اگر از سرگیجه استراتژیک خارج شویم شرایط زمانه آنقدر فرصت و ابزار در اختیار ما قرار داده است که به سرعت از این وضعیت فرساینده اقتصادی عبور خواهیم کرد.